معرفی مجموعه داستان آذر ماه آخر پاییز کاری از ابراهیم گلستان
ابراهیم گلستان (۱۳۰۰) نویسنده، روشنفکر، فیلمساز ایرانی است. وی در داستان نویسی شیوهای خاص و منحصر به فرد داشته است که برخی آن را متاثر از ارنست همینگوی نویسنده برجسته آمریکایی میدانند. او در داستان نویسی معاصر نقشی انکار نشدنی داشته است. یکی از کارهایی که ابراهیم گلستان در داستان نویسی انجام میداد، خلق مجموعه داستانهایی است که داستانهای آن به گونهای به یکدیگر مرتبط هستند. این نوع داستانها نه بر اساس درون مایه یا شخصیتهای داستانی، بلکه براساس ساختارهای مشابه به یکدیگر مرتبط میشوند. برخی از آثار گلستان عبارتند از: مد و مه، شکار سایه، آذر ماه آخر پاییز ، اسرار گنج دره جنی و خروس.
مجموعه داستان آذر ماه آخر پاییز
آذر ماه آخر پاییز اولین بار در سال ۱۳۴۷ شمسی منتشر شد. این مجموعه حاوی هفت داستان کوتاه به نامهای به دزدی رفتهها، آذر، ماه آخر پاییز، تب عصیان، در خم راه، یادگار سپرده، شب دراز، میان دیروز و فردا است. داستانهای این مجموعه بیشتر روایتگر فضای جامعهی ایران در دهههای ۲۰ و ۳۰ شمسی است.
داستانهای آذر ماه آخر پاییز به نوعی با یکدیگر ارتباط پیدا میکنند که این ارتباط نیز به گونهای خاص حاصل میشود. شیوهی روایت و زبان هر یک از داستانها میتواند مخاطب خود را به یاد داستان دیگری از این مجموعه بیندازد. درون مایهی کلی این اثر نیز شاید ترس، وحشت و اضطراب باشد زیرا این عناصر در تمام داستانها جاری است و شخصیتها نیز هر کدام این حالات روانی را در خلال داستان تجربه میکنند.
بیشتر بخوانید: نقد داستان از روزگار رفته حکایت اثر ابراهیم گلستان؛ سنت و مدرنیته
بیشتر بخوانید: زندگینامه لیلی گلستان و معرفی آثار او
این داستانها با لحن ویژه و فرم خود و نه تنها با دیالوگ و محتوا، برههای از تاریخ را به شکلی واضح روایت میکنند. شاید مخاطبی که اهل مطالعهی تاریخ نباشد، در مواجهه با این اثر بتواند اطلاعاتی را دریافت کند که در نهایت باعث مطلع شدن وی از آن دوران تاریخی میشود. عامل دیگری که موجب میشود آذر ماه آخر پاییز علاوه بر روایت داستان روایت دقیق جامعه در دو دهه باشد، شخصیتهایی است که طیفهای مختلفی را شامل میشوند. طیفهایی که در کنار هم جامعهای را شکل میدهند. جامعهای که “درمانده” است، همانند شخصیتهای درماندهی این کتاب. این ترس و درماندگی در هر کدام از شخصیتهای کتاب آذر ماه آخر پاییز متفاوت و متنوع است.
در داستان اول شخصیت دچار ترسی مبهم و عجیب است. این ترس مانند اضطراب و وسواس به گونهای واگیر دار است تا جایی که مخاطب میبیند که چطور این ترس از شخصی به شخص دیگر انتقال پیدا میکند و موضوعی اساسی و مهم تبدیل میشود. در “پاییز فصل آخر” سال است مردی به خاطر کاری که مجاز نیست در شبی بارانی در خیابانها به نوعی سرگردان است و کل داستان قرار است که او یک تصمیم بگیرد اما ترس و درماندگی این شخصیت مانع از تصمیم گیری و حتی رفتاری منطقی در شخصیت میشود.
همانطور که گفته شد این ترس و درماندگی در دیگر داستانها نیز وجود دارد و مخاطب با تنوع این حالت روانی در اشخاص مختلف روبرو میشود که این نیز میتواند از روانکاوانه بودن و تیز بین بودن نویسنده سرچشمه گرفته باشد. یکی دیگر از نکاتی که هر چه بیشتر باعث باور پذیری حالتهای شخصیتها میشود همان رابطهی بین متنی میان داستانهای مجموعه آذر ماه آخر پاییز است. این رابطه میتواند مخاطب را در دست یافتن به معانی بیش تر کمک میکند.
بیشتر بخوانید: کتاب بودن با دوربین مصاحبه با کاوه گلستان؛ زندگیای برای پایهی ثبت
می توان گفت ابراهیم گلستان از زمره نویسندگانی بود که در روایت آثار خود به واقع رئالیست بود. این تاکید به این خاطر است که با توجه به تاخیر ورود رئالیسم به ایران این مکتب همواره در کشور ما دچار نقصهایی بوده است اما ابراهیم گلستان با روایتهای تمام رئالیست خود در جا انداختن این مکتب در ایران نیز نقش بسزایی را ایفا کرده است. او بیشتر از آنکه بگوید و توصیف کند، واقعیت را بی کم و کاست نشان میدهد. مجموعه داستان آذر ماه آخر پاییز بارها در ایران منتشر شده است که اولین آن پس از انقلاب ۵۷ انتشارات بازتاب نگار بوده است.