حدود ۳ سال افتخار شاگردی جناب آقای مهندس عرفانیان و تیم مدیریتی ایشان در محیطی فولادی را داشته ام، اکنون بیش از ۴ سال از دوری من از محیط صنعتی می گذرد و هر روز اخبار و رویداد های تلخی راجع به این صنعت و حواشی آن به گوشم می رسد.
هر هفته طبق برنامه در کمیته ای با حضور مدیران عالی رتبه و همراه با جناب اقای مهندس عرفانیان پیرامون مباحث IT گرد هم می آمدیم و باید بگویم این جلسات از مهمترین کلاس های درس برای من و امثال من بود.
امروز یادداشتی تلگرامی از ایشان خواندم که بر خودم دیدم آن را در نت نوشت باز نشر دهم، به امید روز های بهتر برای ایران عزیز
برمسند نشستگان وزارت صمت
باسلام
من عرفانیان هستم. سابقهام برای شما و نیز بازرسی رهبری، اطلاعات، دیوان محاسبات و بازرسی کل کشور روشن است.
تعریفم همانست که میشناسید. پدرم شاه را زندیق میخواند و من با وجود تحصیلات عالیه هرگز جایگزینی بهتر از آن برای شاه نیافتم.
زندیق نمیتواند فهیم باشد. نمیتواند وطن پرست باشد.
از سال ۱۳۵۰ در صنعت فولاد غوطهور هستم.
نقش فولاد را در صنعتی شدن، ایجاد اشتغال و رشد پایدار در طول اجرای طرح فولاد مبارکه و با پول فولاد مبارکه در دنیا شناسایی کرده و هستههای آنرا مثل ایریتک، ایریسا، ایراسکو، توکا، متیل، شرکت سرمایهگذاری توسعه معادن و فلزات تقویت یا ایجاد کردهام.
ورای این مطلب با استعانت از قرآن فهمیدم که آهن ابزار اقامه قسط است.
آنچه نمیفهمم اینکه چرا اثر وضعی نگاه شاه در باب فولاد از ما متعهدها و وطنپرستها بهتر وریشهدارتر است.
عصبانی نشویم و زود قضاوت نکنیم.
چه اشکالی دارد که ما از دشمن چیز بیاموزیم.
شاه بنا به توصیه دوستش آقای سکوری (ایتالیایی و همکلاس شاه در سوئیس که فرماسون بود و مسلط به زبانهای انگلیسی، ایتالیایی، اسپانیایی، فرانسه بود و عربی را نیز در مصر آموخته بود) صنعت فولاد را مثل نیروگاه، پتروشیمی، نفت و دفاع زیر نظر مستقیم خود گرفت و قصد داشت روی نقشه گربه مانند ایران ۵ واحد فولادی بنا کند که به سه قرارداد آن دست یافت.
در همین شرایط صنعت خودرو را به آقای خیامی (بخش خصوصی) سپرد که نمایندگی شبه پیکان (هیلمن) را که از انگلیس وارد میشد، در شهر مشهد داشت تا هر ایرانی صاحب یک پیکان شود.
شاه به منظور بومی کردن صنعت فولاد، شرکت ایریتک را مشترک با فینسیدر (شریک ایتالیایی ایریتک که دانش فولاد را پس از جنگ جهانی دوم از آمریکا گرفته بود) نمود تا از دوست فرماسون خود استفاده و تکنولوژی طراحی فولاد را به ایران منتقل کند. توسعه ماشین سازی اراک که امروز آذرآب شده است به عنوان ساخت بخش اسلپ کولینک که بعدها بتواند کل فولاد را داخلی کند، شکل داد.
به منظور توسعه صادرات و آموزش به ایرانیان قسمتی از کارخانه مبارکه (نوردهای مبارکه) را یک شرکت مشترک به نام بارکو نمود تا بازار صادرات را به ایرانیان بیاموزد.
امروز ما صنعت فولاد را رها کرده و اشتغال را با سوبسید از طریق خودرو زیر پوشش مستقیم دولت گرفتهایم. این چه جایگاه پستی است که به فولاد دادهاید. چه شری از فولاد دیدهاید و چه خیری از خودرو.
فولاد را بدون توجه به اینهمه دانشی که در مملکت موجود است، صرفا با وعده فایناس با همانها که ۴ میلیارد دلار دادیم و یاد گرفتیم.
دوباره ۴ میلیارد یورو دیگر میدهیم، بدون آنکه ساختار یادگیری در آن باشد. اگر محتاج باشیم فایناس است و نه تجهیزات که به نظر میرسد کمبود پول هم تقصیر دولت و بانک مرکزی چرا که پول گردش درست ندارد. بین بانک و دولت میچرخد و مردم به زودی با تهاتر گذران خواهند نمود.
خداوند سنجش را خلق کرد تا بتوانیم عملکرد خود را در مقیاس قرار دهیم و بدانیم که از ماست که بر ماست.
با تشکر
در همین راستا پیشنهاد می کنم این مطلب را نیز مطالعه کنید:روایت محمدحسن عرفانیان از ساخت بزرگترین کارخانه فولاد کشور؛ چگونه فولاد مبارکه را ساختم