فیلم سینمایی شبگرد (nightcrawler) فیلمی با ژانر جنایی به کارگردانی دان گیلروی است که اگر طرفدار اینگونه ژانر هستید پیشنهاد خوبی است برای گذراندن زمان. بازیگر نقش اول این فیلم جیک جیلنهال در نقش مردی به نام لو بلوم است. انتخاب بازیگر فیلم حرف ندارد به طوری که احساس می کنید که آیا ممکن است فرد دیگری به جز جیلنهال با آن چشمهای درشت و روانی بتواند به این زیبایی این نقش را ایفا کند.
با دیدن صحنه اول فیلم که بلوم دزدی نسبتا ساده ای را انجام میدهد و بعد از درگیری با پلیس ساعت او را می دزدد (ساعتی که در سکانس آخر فیلم نیز دست اوست) ، به این نتیجه می رسی که او یک روانی به تمام معناست و با همین ذهنیت از ابتدا یک اضطراب پنهانی از کارهایی که یک روانی ممکن است انجام دهد را در خودتان احساس می کنید. اما کارگردان فکر دیگری در ذهن دارد. لو بلوم برای فروختن سیم هایی که دزدیده بود پیش مردی می رود و بعد از چانه زنی بر سر قیمت آن ها از او تقاضای کار می کند اما او بعد از بی اعتنایی به حرف های بلوم به او می گویید که به یک دزد … نمی تواند اعتماد کند. بلوم با لبخندی از نظر من مشمئز کننده و شاید از نظر بقیه مظلومانه از آن جا خارج می شود و بعد از مدتی صحنه ی تصادفی را می بیند که مردی در حال فیلمبرداری از آن صحنه است. بلوم که خود را علاقمند به این کار می بیند و از طرفی احساس می کند که درآمد خوبی در این کار وجود دارد مظلومانه! می خواهد که او را استخدام کند اما مرد بی اعتنا به سراغ کار بعدی اش که جمع آوری صحنه های دست اول جرم و جنایت در لس آنجلس است، می رود. بلوم احساس می کند که چقدر به این کار علاقه مند است و با دزدیدن دوچرخه ای، یک بیسیم پلیس و یک دوربین فیلمبرداری معمولی تهیه می کند.
کارگردان به هدف خود می رسد و ببینده را متقاعد می کند که بلوم برای گذراندن زندگی دست به دزدی می زند و اگر او هم یک کار داشت قطعا دزدی را انتخاب نمی کرد. بلوم بعد از اولین موفقیتش مصرانه به کار خود ادامه می دهد تا جایی که با قدرت کلام متبحرانه اش فردی را به عنوان دستیار استخدام می کند. تلاش و پشتکار بلوم و البته قدرت کلام او برای رسیدن به اهداف شغلی اش مثال زدنی است و اگر بخواهم مثل انشاهای دوران مدرسه یک نتیجه اخلاقی از این فیلم بگیرم فقط همین پشتکار او بدون در نظر گرفتن رد کردن خطوط قرمز اخلاقیات است. اما بلوم پا را فراتر از اینها می گذارد و برای جذاب کردن گزارش هایش از صحنه هایی فیلم میگرد که از نظر اخلاقی و حتی قانونی مشکل دارد اما او در رسیدن به هدف خود اصرار دارد و البته زنی که مسئول سرویس خبری یک شبکه است در رسیدن او به این نقطه تاثیر فراوانی دارد.
می توان نام این تلاش جسورانه را رسیدن به موفقیت به هر قیمتی گذاشت.
چیزی که در جامعه ما نیز کم دیده نمی شود. او و افرادی مانند بلوم معتقدند که برای رسیدن به هدف شان باید افراد زیادی قربانی شوند و ابایی از این کار هم ندارند. فضای ترس و اضطراب در تمام این فیلم حاکم است و تیر نهایی این اضطراب در صحنه ای از حمله دو فرد مسلح به خانه ای در یکی از مناطق مرفه نشین و کشتن تمامی اعضای آن خانه که شامل سه زن و یک مرد است زده می شود. بلوم و همکارش در آن حوالی هستند و بلوم قبل از پلیس به آن جا می رسد و یک فیلم دست اول از صحنه جرم و حتی خود مجرمان که متوجه او نمی شوند تهیه می کند. از این جا به بعد دوباره چهره روانی بلوم رو می شود و حتی بلوم در اواخر فیلم به همکارش که به او می گوید تو احساسی به انسان ها نداری می گوید که من توجهی به کسی ندارم و فقط برای پیشرفت شرکتم کار می کنم.
خیلی ها می گویند که یک کودک از همان ابتدا دزد نبوده اما من معتقدم که شاید یک کودک از ابتدا دزد یا قاتل یا جنایتکار نباشد اما ذات او برای اینکار ها از همان کودکی مستعد است و احتمال کمی وجود دارد که کودکی با این ذات انسان خوبی بشود. بلوم به هدف خود می رسد و پلیس هم با آنکه می فهمد که اتفاقات اخیر توسط بلوم برنامه ریزی شده اما مدرکی برای اثبات ندارد که البته از نظر من کمی غلو آمیز به نظر می رسد. بدون شک باید اعتراف کرد که اگر این فیلم ساخت ایران بود حتما بلوم دستگیر می شد و به اشد مجازات می رسید! اما بلوم آمریکایی شرکتش را گسترش می دهد و بعد از کشتن دستیار قبلی اش که به گفته خودش از حربه خود او برای راضی کردن بلوم برای افزایش حقوقش استفاده کرد و جرم او نیز همین بود تا بلوم روانی او را به بدترین شکل ممکن جلوی یک قاتل در حال فرار بفرستد، دستیاران بیشتری را استخدام می کند. و اما به گزارش پلیس لس آنجلس حمله مسلحانه به خانه واقع در محله مرفه نشین و امن برای دزدی مواد مخدری بوده که در زیرزمین خانه قرار داشته. از نظر من مطرح کردن این موضوع و هم چنین آزادانه گشتن بلوم بعد از انجام آن جنایت، هدفمندانه و برای القای امنیت و آزادی در راستای هم در جامعه آمریکایی به ببینده است. همانطور که در فیلم های ایرانی شاهد القای رفاه و امنیت و اقتدار کامل پلیس هستیم!
اگر فیلم های جنایی را می پسندید این فیلم انتخاب خوبی است.
اگر فیلم مشابه سراغ دارید که ارزش مشاهده را داشته باشد با ما در میان بگذارید.
نظر شما راجع به روند پیشرفت و موفقیت بلوم یا موارد مشابه چیست ؟