کشف بقایای کودکی با قدمت ۵۰ هزار سال که حقایقی از تکامل انسان برملا میکند.
محققان با پیدا کردن بقایای یک پسر حدودا ۸ ساله متعلق به ۵۰ هزار سال قبل که از نسل نئاندرتالها بوده سرنخهایی یافتند که نشان میدهد خویشاوندان ما در گذشته همچون انسانهای کنونی سرعت رشد مشابهی داشتهاند. دانستن این موضوع میتواند شروع خوبی برای درک ساختار نئاندرتالها و روابط خویشاوندی آنها باشد. این گونهای از انسانها در اروپا و قسمتهایی از غرب آسیا، آسیای مرکزی و شمال چین (آلتای) سکونت داشتند و آخرین بازماندگان این نسل ۴۰ هزار سال پیش در اروپا از بین رفت.
بقایای این کودک ۸ ساله به همراه اعضای خانوادهاش که به خوبی حفظ شده در غار ال سیدرون واقع در اسپانیا کشف شد. استخوانهای یافت شده – حداقل آنهایی که تا کنون پیدا شده است – ترکیبی از دندانهای کودکان و بزرگسالان، چند مهره، دنده ها، استخوانهای انگشت دست و پا و قسمتهایی از جمجمه بوده است. این کودک در ۸ سالگی که به دلیل نامعلومی فوت شده، همان میزان رشدی را داشته که بدن یک انسان ۸ ساله کنونی رشد میکند. فقط چند تفاوت عجیب و غریب دیده میشود که یکی در حال رشد بودن مغز اوست و دیگری مهرههای کوچک گردن و استخوان ترسو (torso) است که مشابه مهرههای یک کودک چهار تا شش ساله است.
کریس کوزوا، پروفسور انسانشناس دانشگاه نورتوسترن که در این مطالعه شرکت نکرده میگوید: «این دقیقترین تصویری است که از گسترش و توسعه نئاندرتالها تاکنون داشتهایم.» با این حال محققان تنها صرف پیدا کردن یک کودک نئاندرتالی نمیتوانند در مورد این نسل نتیجهگیری درستی داشته باشند چرا که هر فردی ساختار متفاوتی دارد و نرخ رشد مغز هر انسان با دیگری متفاوت است. این کودک تنها یک نماینده از آن نسل است و کوزوا اعتقاد دارد این موضوع را نمیتوان پیشفرضی برای نتیجهگیری محسوب کرد.
با این همه این کشف نشان میدهد که نئاندرتالها به لحاظ میزان رشد، وضعیتی بسیار مشابه انسانهای کنونی داشتهاند. این یافته مهمی است چرا که به دانشمندان کمک میکند تا به بررسی چگونگی رشد گونههای انسانی، زمان بلوغ، تکاثر نسل، و در نهایت میزان عمر آنها بپردازند. تاریخچه زندگی انسانهای کنونی نسبت به همنوعانش به صورت چشمگیری کوتاه شده است. به عنوان مثال شامپانزهها اولین فرزند خود را در ۱۴ سالگی به دنیا میآورند که همین فرزند در ۶ سالگی میتواند زندگی مستقلی داشته باشد. این در حالی است که تصور استقلال کودک ۶ ساله یک انسان در عصر حاضر بسیار سخت است.
رشد آهسته انسانهای نسل جاری از این جهت مهم است که کودکان زمان زیادی طول میکشد تا بالغ شوند و در این مدت بایستی تحت مراقبت والدین خود باشند. مغز ما از لحظه تولد تا رسیدن به بالاترین میزان رشد خود ۷ سال زمان نیاز دارد که این موضوع باعث طولانی شدن زمان سازگاری ما با محیط در مقایسه با همنوعانمان میشود. این یعنی هزینه زمانی بیشتر برای یادگیری.
تیم ویور، استاد دانشکدهی انسان شناسی دانشگاه کالیفرنیا میگوید «نئاندرتالها و انسانهای امروزی میلیونها سال پیش نیاکان مشترکی داشتهاند، سپس به صورت موازی تکامل یافته و حتی با یکدیگر رابطه خویشاوندی داشتهاند ولی در نهایت نئاندرتالها منقرض و انسان امروزی غلبه نموده و به تکامل خود ادامه داده است.»
بر اساس گفتههای کریستوف زولیکوفر، استاد انسان شناس دانشگاه زوریخ، مطالعه روی دندانهای نئاندرتالها نشان میدهد که سرعت رشد آنها نسبتا بیشتر بوده است. (بیشتر مطالعات بر روی دندانها متمرکز شده زیرا پیدا کردن اسکلت کامل دشوار است.) مطالعه دیگری نشان میدهد که تاریخ زندگی این نسل کوتاهتر از انسانهای کنونی است چرا که با وجود بزرگتر بودن مغز، رشد سریعتری نداشتهاند.
محققان تاکنون با بررسی و آنالیز دندانهای جسد، سن او را تشخیص دادهاند. در دوران کودکی، یک لایه جدید از مینای دندان هر روز بر روی دندانهای ما اضافه میشود که همانند یک هارد درایو بیولوژیک ثبت کننده طول عمر ماست. این لایهها تا حدودی شبیه حلقههای سالیانه درختان است. راس و همکارانش حلقهها را زیر میکروسکوپ شمارش کرده و پی بردهاند این کودک در زمان مرگش حدود ۷٫۷ سال سن داشته و البته هیچ بیماری و یا مشکلی در رشد و نمو نیز نداشته است.
محققان سپس استخوانها و دندانهای این کودک را با نمونه معادل در کودکان امروزی مقایسه کردند. اکثر استخوانها هیچ تفاوتی در رشد نشان ندادند اما برخی از مهرهها در گردن و لگن کودک نئاندرتال مشابه آنچیزی بود که در یک کودک ۴ تا ۶ ساله امروزی دیده میشود. علاوه بر این شکل جمجمه حاکی از آن است که مغز کودک هنوز در حال رشد بوده در حالی که انسانهای مدرن در ۷ سالگی به نهایت رشد مغز خود میرسند. محققان تخمین زدهاند مغز ال سیدرون J1 تقریبا ۸۷٫۵ درصد سایز متوسط مغز نئاندرتالهای بالغ بوده است.
به نظر میرسد مغز این کودک آهستهتر از انسانهای امروزی رشد میکرده که در صورت صحت داشتن این موضوع میتوان پیشبینی کرد نئاندرتالها زمان بیشتری از انسانهای کنونی ناگزیر به پرورش و مراقبت از فرزندان خود بودهاند. اما با توجه به کم بودن نمونهها محققان هنوز قادر به نتیجه گیری قاطعی در این رابطه نیستند. تنها راهکار برای حل و فصل این مسئله ادامه حفاریها و یافتن سرنخهای بیشتر است.