به بهانه روز جهانی کودک در ایران؛ کودک بزرگ شود از یادش نمیرود!
روز کودک در سراسر دنیا در مقاطع مختلفی از سال گرامی داشته میشود. ۱۶ مهرماه برابر با ۸ اکتبر در ایران روز جهانی کودک و آغاز هفتهء ملی کودک شناخته میشود. در جریان این روز و طی این هفته، هرساله برنامهها، همایشها و مراسمهای مختلفی توسط ارگانهای تخصصی و غیرتخصصی کودک برگزار میشود. اما در مورد «کودک» حقایقی وجود دارد که مواردی از آنها را در این نوشتار به اختصار بحث میکنیم.
۱ . سن رسمی کودکی از تولد تا ۱۸ سالگی است
در بیان عموم وقتی به کودک و کودکی اشاره میشود معمولا دورهء زندگی تا پیش از نوجوانی را دربر میگیرد. از نظر سازمان بهداشت روانی (WHO)، همچنین برمبنای حقوق کودک بهخصوص کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل، کودکی به تمامی دوران زندگی فرد تا ۱۸ سالگی اشاره دارد.
۲ . کودک یک انسان کامل است
در نگاه گذشتگان، یا بنابر سنت، کودک فردی در نظر گرفته میشود که هنوز «بزرگ نشده» است. در واقع نگاهی که به کودک میشود بیشتر تحت تاثیر نیمهء خالی لیوان او است! این در حالی است که اگرچه کودک «در حال رشد» است و ما رشد و تحول وی را به سرعت و تا جوانی مشاهده میکنیم و در آینده به وی خواهیم گفت «چقدر بزرگ شدی، یادته کوچیک بودی …»، اما تحول انسانی در این دنیا تا لحظهء مرگ نیز ادامه دارد و کودکی بخشی از گسترهء زندگی ما است که تحول آن بیشتر به چشم میآید. در واقع هر مرحله از کودکی شامل نوزادی، نوپایی، کودکی پیش از مدرسه، کودکی مدرسه، پیش از نوجوانی، اوایل نوجوانی، اواخر نوجوانی، تا رسیدن به «سن قانونی ۱۸ سالگی»، همگی دربردارندهء نیازها، ظرفیتها، توانمندیها، ناتوانیها و مراحل حساسی است که از یک «تمامیت» برخوردارند. درصورتی که به کودکی با این دید بنگریم که هر زیرمرحله از این دورهء بینظیر زندگی بهخودی خود نیاز به توجه درخور دارد، میتوانیم مدعی باشیم که با رسیدگی به نیازهای تحولی افراد در این دوران، به یک جامعه و جهان غنی و کارآمد در آینده دست خواهیم یافت.
۳ . کودک حقوق ذاتی خودش را دارد
پیماننامه (کنوانسیون) حقوق کودک که در نوامبر ۱۹۸۹ تصویب شد، بهعنوان یک معاهدهء جهانی در تلاش است تا کشورهای مستقل عضو سازمان ملل را ترغیب کند تا در قوانین داخلی خود به حقوق ذاتی کودکان بر اساس حقوق بشر و حفظ کرامت انسانی توجه عمدهای داشته باشند. از آنجایی که ماهیت کودکی موجب میشود ایشان جزء اقشار آسیبپذیر قرار بگیرد، و هیچ توانی در احقاق حقوق خود ندارند، این وظیفه و مسئولیت بزرگسالان است تا در جهت حراست از ارزشهای انسانی و کرامت ایشان دست بهکار شوند. در ۵۴ مادهء این پیماننامه به منافع کودک، تحقق حقوق کودک، مسئولیت والدین، آزادی کودک، حریم خصوصی کودک، فرزندخواندگی، کودکان آواره و پناهنده، کودکان اقلیتها و مواردی چون مقابله با بهرهکشی و آزار کودک اشاره شده است.
۴ . کودک بزرگ شود از یادش نمیرود!
برخی از بزرگترین مخاطرات زندگی از باورهایی ناشی میشود که در ظاهر درست هستند، اما در واقعیت امر تأثیر مخربی دارند. نمونهء شایع آن و در امر ازدواج، این باور است که «مهریه را کی داده، کی گرفته». اما در مورد زندگی کودکی این باور شایع است که معمولا در مواجهه با یک تجربهء تلخ بیان میشود، «بزرگ میشه یادش میره». هرچند این تجربیات گاهی ساده هستند، مثل زمین خوردن و زخم شدن پا و دست، اما در حقیقت هر نوع تجربهای به دلیل ناتوانی کودک در فهم، درک و تبیین آن میتواند هم فرصتی برای رشد و هم زمینهای برای آسیب در وی باشد. همین مورد سادهء زمین خوردن را در نظر بگیرید. یک کودک توان تحمل کمی دارد و کمکم نیاز به تجربیات سخت دارد تا «تابآور» شود. اما وقتی شیوهء برخورد با دردها و ناراحتیهای وی نادرست باشد، درصورتی که موارد حاد و حساسی رخ دهد، مثل یک ترس شدید، تجربهء مزاحمت یا آزار، همین موجب میشود که این تجربیات ناخوشایند مورد رسیدگی قرار نگیرند و به آینده موکول شوند. همچنین این باور عامیانه موجب خواهد شد که فکر کنیم «تربیت» کودک با خشونت، سختگیری غیرمنعطف، یا فشار، آیندهء وی را بهعنوان یک فرد «توانمند» تضمین خواهد کرد. اما در واقع فرآیند ناسالم تربیت بیملاحظهء کودک عوارض بدی برجای خواهد گذاشت. در حقیقت، شکوفایی ظرفیتهای عاطفی، رابطهای، مشارکتجویی اجتماعی، جسارتورزی، اعتماد به نفس، خودآگاهی و حتی قابلیتهای تحصیلی فرد در طی زندگی آتی وی به این نکتهء مهم ربط دارند که رشد کودکی او بهطور همهجانبه «سالم» باشد؛ غایتی که باید همگی به آن متعهد باشیم. یکی از پیششرطهای رعایت سلامت کودکی همین است که در برابر مشکلات کودک در همان دوران کودکی بهشکلی عاقلانه و صحیح رسیدگیهای لازم را انجام دهیم، تا هم یاد بگیرد، و هم زمینهء آسیبهای پنهان و آشکار آینده تاحد امکان خنثی شود.
۵ . کودکی کردن فقط متخص به کودکان نیست
این دیگر نیاز به توضیح ندارد و همگی ما مفهوم «کودک درون» را شنیدهایم. شاید اگر کودکی کردن را به عنوان یک جلوهء طبیعی انسانی در خود و دیگران به رسمیت بشناسیم و اجازهء بروز به آن بدهیم، هم غنیتر زندگی خواهیم کرد و هم بهتر میتوانیم در برابر کودکان رفتاری رشددهنده داشته باشیم: چون که با کودک سر و کارت فتاد/هم زبان کودکی باید گشاد.