خودرو

تاریخچه سبک طراحی خودرو در لامبورگینی ، سایه سنگین گاندینی

عشق به ماشین در شخص بنده مساله یکی دو روز و چند ماه و چند سال نیست، کودک چهار پنج ساله ای بودم که هنوز خواندن و نوشتن نیاموخته ولی با عشق و ولع به عکس ماشینهای روی کارتهای بازی خیره می شود و کافیست که بزرگتری که خواندن بلد است فقط یک مرتبه اسم و مشخصات ماشین را برایش بخواند تا در لوح دلش ثبت شود، خب حالا تصور کنید پسربچه ای ماشین باز باشی و کودکی ات با دهه هشتاد میلادی مصادف شده باشد و غیر از مجله ماشین و همین کارتهای بازی هیچ راه دیگری برای رسیدن به معشوق وجود نداشته باشد، پر واضح است ماشین سفید رنگ زیبایی که درهایش به شکل زیبایی رو به آسمان باز میشود و دوازده سیلندر دارد و با سرعت سیصد کیلومتر در ساعت و شتاب صفر تا صد زیر پنج ثانیه برگ برنده هر کارت بازی است، می شود عشق اول و آخر زندگی ات، اسمش لامبورگینی کانتاچ « Lamborghini countach » است و البته به صورت « کانتاش » هم برایت اسمش را خوانده اند ولی این « چ » یا « ش » چندان اهمیت ندارد.

لامبورگینی کانتاش « نمونه اولیه »
لامبورگینی کانتاش « نمونه اولیه »

مهم این است که مثل یک سفینه فضایی زیبا و تخیلی است و نه تنها پیکانهای پرشمار شهر که حتی بنز و ب ام و های مغرور و افاده ای هم به گرد زیبایی و سرعتش نمی رسند. عشق به کانتاش سبب میشود که کودک قصه ما عاشق ایتالیا شود و هنوز هم که سی و چند سال از آن روزگار میگذرد هنوز هم عاشق ایتالیاست. البته پسر بچه داستان ما نمی دانست که در عشق به کانتاش تنها نیست و میلیونها رقیب دور و نزدیک دارد به نحوی که در سرتاسر مدت زمان دهه هشتاد میلادی دو پوستر در صدر جدول پرفروش ترین پوسترها بودند اولی پوستر « فارا فاست » خواننده مشهور آمریکایی و دومی پوستر زیبای همین اعجاز طراحی یعنی « لامبورگینی کانتاش ».

لامبورگینی کانتاش « فیس لیفت شده بوسیله هوراشیو پاگانی »
لامبورگینی کانتاش « فیس لیفت شده بوسیله هوراشیو پاگانی »

اگر نظر بنده را بخواهید طراحی و تولید کانتاش در صنعت خودروسازی به قدری اتفاق مهمی بود که با اختراع اتومبیل توسط کارل بنز « Karl Benz » برابری می کرد. برای درک درستی این ادعا کمی چشمانتان را ببندید و فهرست زیباترین خودروهای آن روزگار را پیش خود مرور کنید تا دریابید زمانیکه اکثر ماشینها یا جعبه ای شکل و با شیشه هایی با زاویه قائم بودند و یا با منطق قوس و کمانهای بی پایان مثل فولکس واگن بیتل « volks wagen beetle »طراحی می شدند، کانتاش چه اندازه مدرن و سنت شکن و شجاع و گستاخ بوده است.

برای ورود به دنیای کانتاش و لامبورگینی لازم است مقدمتا عرض کنم که ما مردم خلق و خوی عجیبی داریم و البته ما مردم ایران در این خلق و خو از مردم سایر بلاد پیشی گرفته ایم، این اخلاق نسبتا ناپسند و عجیب این است که وقتی با پدیده ای مواجه میشویم چندان در خصوص منشاء آن کنکاش نمی کنیم، مثلا اگر دقت کرده باشید اکثر مردم تصور میکنند فلان خواننده یک روز صبح از خواب بیدار شده و رفته استودیو و به تنهایی فلان ترانه را خلق کرده و خوانده، نه ترانه سرایی در کار بوده است، نه آهنگسازی، و نه تنظیم کننده ای و به همین اعتبار است که مردم ترانه ها را منسوب به خواننده میدانند و مثلا میگویند فلان آهنگ احسان خواجه امیری را خیلی دوست دارم و…… در عالم خودرو هم همینطور هستیم و کاری به کار تک تک افرادی که در تیمهای طراحی و مهندسی کار کرده اند تا ماشینی ساخته شود نداریم و ماشینها را فقط با کمپانی تولید کننده میشناسیم.

مارچلو گاندینی
مارچلو گاندینی

با این مقدمه باید عرض کنم اگر کسی بخواهد به دنیای لامبورگینی وارد شود، ضرورتا باید در کنار فروچیو لامبورگینی « fruccio Lamborghini » با یک طراح نابغه به نام مارچلو گاندینی « Marcello gandini » نیز آشنا شود. لامبورگینی از بدو تاسیس تا زمان ساخت مدل پرفروش و افسانه ای میورا « miura » از هنر مارچلو گاندینی بهره نبرده بود، اما در میانه دهه شصت میلادی لامبورگینی هم مثل بسیاری از غولهای صنعت خودروسازی در آن روزگار که طراحی محصولاتشان را به یکی از دو موسسه مشهور، پینین فارینا « pinin farina » یا برتونه « bertone » می سپردند، تصمیم گرفت از هنر طراحان موسسه برتونه بهره جوید و چون در این زمان مارچلو گاندینی جوان یکی از بهترین مستخدمین برتونه محسوب میشد فلذا تبدیل شد به مرد پشت پرده همه لامبورگینی های زیبا و به یاد ماندنی.

طرح اولیه گاندینی برای دیابلو که چیزتا آنرا تولید کرد
طرح اولیه گاندینی برای دیابلو که چیزتا آنرا تولید کرد

او کار خود را برای لامبورگینی با طراحی مدل میورا در سال شصت و پنج میلادی آغاز کرد، میورا بسیار مورد استقبال قرار گرفت و لامبورگینی را از زمین بلند کرد. اما علیرغم اینکه در زیبایی میورا نمیتوان کوچکترین تردیدی داشت، باید درنظر گرفت میورا با مولفه های زمان خود طراحی شده بود و نوآوری و خلاقیتی در طراحی نداشت، بعد از میورا هم، گاندینی که هنوز در برتونه بود چند ماشین زیبا اما معمولی دیگر مثل: اسپادا « espada » جاراما « jarama » اوراکو « urraco » و مارتزال « marzal » برای لامبورگینی طراحی کرد که البته هیچکدام به توفیق مدل میورا دست نیافتند.اما از سوی دیگر گاندینی به عنوان یکی از کارمندان موسسه برتونه، غیر از طراحی برای لامبورگینی برای شرکتهای دیگر هم ماشینهایی طراحی کرده بود و مهمتر اینکه چند مدل پیشتاز مفهومی هم که بیشتر جنبه نمایشی و تبلیغاتی برای برتونه داشت را با بودجه چند شرکت « عموما ایتالیایی » طراحی کرد که نشان داد گاندینی یک آتشفشان خلاقیت است که با یک اشاره می تواند دنیا را تکان دهد. از میان این خودروهای مفهومی قطعا آلفارومئو کارابو « Alfa romeo carabo » که در سال شصت و هشت میلادی به نمایش گذاشته شد اهمیت بیشتری نسبت به بقیه داشت، چون ماشینی بود که هیچ شباهتی به آنچه مردم تا آن روز به عنوان اتومبیل شناخته بودند، نداشت.

آلفارومئو کارابو
آلفارومئو کارابو

یک ماشین دونفره بود با ارتفاع بسیار کم، کاپوت نوک تیز، و دربهای عجیبی که به شکل بال حشرات باز و بسته میشدند و این شکل از دربها که به آن « دربهای قیچی وار » گفته شد به نام مارچلو گاندینی به ثبت رسید. همچنین کاپوت شیبدار و دماغه نوک تیز این ماشین و مفهومی های مشابه دیگری که مارچلو گاندینی در همان استودیوی برتونه طراحی کرد، باعث شد سبکی تحت عنوان « گوهٔ ایتالیایی » یا « Italian wedge » ایجاد گردد که بعدها به همه ماشینها سرایت کرد و انقلابی که صنعت خودروسازی از اواسط دهه هشتاد و در برخی کمپانیها با چندسال تاخیر در اوایل دهه نود میلادی، پشت سر گذاشت و برای بهبود فرم آیرودینامیک ماشینها صندوق عقب برآمده و کاپوت شیبدار شد، شاید نقطه آغازش همین سبکی بود که طراحان برتونه پایه گذار آن بودند. سبک شجاعانه و خیره کننده ای که برتونه و مشخصا گاندینی در آلفارومئو کارابو ارائه دادند بعدها در مفهومی هایی دیگری مثل لامبورگینی براوو « Lamborghini bravo »و لانچیا استراتوس زیرو « lancia stratos zero » هم تکرار شد، اما علیرغم آنکه آلفارومئو جسارت تولید این طرح مدرن و فضایی را نداشت، لامبورگینی به اندازه کافی برای این ماجراجویی جسور بود و سفارش طراحی و ساخت مدل ابتدایی ماشینی با همان شکل و شمایل را به موسسه برتونه داد.

لامبورگینی براوو
لامبورگینی براوو

سپس گاندینی دست به کار شد و حاصل نهایی خلاقیت او که « کانتاش » نامگذاری شد همان ماشینی شد که در زمان عرضه در سال هفتاد و چهار میلادی دنیا راتکان داد و مفهوم جدیدی از اتومبیل را به جهانیان معرفی کرد و پوسترش به مدت یک دهه از دیوار اتاق جوانان اروپایی و آمریکایی پایین نیامد تا اینکه باز خود گاندینی جانشین برحقش لامبورگینی دیابلو « Lamborghini diablo » را طراحی کرد و پوستر کانتاش با دیابلو جایگزین شد. اما گذشته از همه این افتخارات، کانتاش از جهت دیگری هم ماشین مهم و تاریخ سازی محسوب میشود، چرا که کانتاش سنگ بنای زبان طراحی خاص لامبورگینی شد و به عبارت ساده تر تمام طراحان بعد از گاندینی تا خود امروز هم نتوانستند از زیر سایه سنگین کانتاش و گاندینی خارج شوند و کانتاش DNA خود را تقریبا به همه لامبورگینی های بعد از خود منتقل کرده است، در واقع کانتاش دربردارنده سه مولفه مدرن، پیشتاز، شجاعانه و افراطی در طراحی بدنه اش بود که گرچه در دهه هفتاد میلادی چیزی شبیه جادوگری تلقی میشد ولی این بدان معنی نیست که گذر زمان باعث عادی و همه گیر شدن این مولفه ها شده باشد چرا که کماکان کمتر خودروسازی جسارت به کارگیری این المانها را دارد، این سه مولفه بدین شرح می باشند:

۱ _ شیب بسیار ملایم شیشه جلو و برعکس شیب بسیار تند کاپوت که باعث همراستایی تقریبی شیشه و کاپوت شده و زیبایی مدرن زاید الوصفی را ایجاد می کند

۲ _ اجتناب از استعمال قوس و کمان و خطوط ملایم و منحنی و اصرار بر استفاده از سطوح تخت و صاف و زوایای تند و تیز

۳ _ فرم قیچی مانند دربهای خودرو. از این میان قطعا شیب خاص شیشه جلو و شیب تند کاپوت مهمترین ویژگی یک لامبورگینی است، خصوصیتی که گاندینی در کانتاش آنرا بنیان نهاد.

البته کانتاش در نمونه های ابتدایی که در دهه هفتاد میلادی تولید می شدند گرچه در اصول و کلیات یک طرح بسیار فضایی و مدرن و انقلابی و چشم نواز بود ولی بی توجهی به پاره ای جزئیات باعث شده بود که طرح در بعضی نقاط « مثل گلگیر عقب » خام و ابتدایی جلوه کند، این بود که در جشن بیست و پنج سالگی کمپانی لامبورگینی، آقای هوراشیو پاگانی « Horacio pagani » که خودش اخیرا کمپانی پاگانی را تاسیس کرده، دستی به سرو گوش مجسمه اثر دست مارچلو گاندینی کشید و این نقاط ضعفش را برطرف کرد، در واقع پاگانی با طراحی و ساخت چند بادی کیت، برای قسمتهای لخت بدن کانتاش لباسی زیبا دوخت، اما همین دستکاری اندک باعث شد غبار از رخ نگار زدوده شود و مثل جواهری که تراش خورده باشد جلوه گری کند، این نسخه از کانتاش حتی همین امروز هم می تواند برای طراحان جوان منبع الهام باشد، اگر دوستان به تاریخ طراحی و تولید لامبورگینی کانتاش دقت کنند همه آنچه بنده در تحسین این جواهر عالم خودرو نوشتم برای ایشان قابل درک خواهد شد، بی تردید لامبورگینی کانتاش و خصوصا نسخه بازسازی شده توسط پاگانی مدرن ترین ماشین کلاسیک دنیا تلقی می شود، شاید برای درک بهتر این موضوع بهتر باشد از موزه خودروهای سلطنتی دیدن کنید، آنجا و در کنار سایر هم سن و سالهایش می شود فهمید تنها چیزی که در کانتاش کلاسیک شده سال تولید و یا نهایتا متریال قسمتهای مختلف بدنه یا کابینش است و طرح آن حتی برای امروز هم تازه و جذاب است چه رسد به حدود نیم قرن پیش.

نسخه تولیدی دیابلو
نسخه تولیدی دیابلو

کانتاش که از سال هفتاد و چهار میلادی تولیدش آغاز شده بود کماکان و با تغییرات اندکی تا سال نود میلادی روی خط تولید باقی ماند و در این سال با مدل دیابلو جایگزین شد. لامبورگینی این بار هم برای طراحی جانشین کانتاش به سراغ مارچلو گاندینی رفت که حدود ده سالی بود از استودیو برتونه جدا شده بود. اما طرحی که گاندینی برای جانشین کانتاش یعنی دیابلو ارائه داد، علیرغم اینکه کلیاتش مورد تایید کمپانی قرار گرفت برخی جزئیاتش به مذاق مدیران کرایسلر « Chrysler » که در آن زمان مالک تمام سهام لامبورگینی بود خوش نیامد و بنابراین تغییر این جزئیات به طراح آمریکایی کرایسلر یعنی تام گیل « tom gale » سپرده شد و حاصل کار او همان ماشینی است که ما امروزه به عنوان لامبورگینی دیابلو می شناسیم. اما گاندینی هم دلخور شده بود بیکار ننشست و طرح خود را به یک شرکت گمنام ایتالیایی به نام چیزیتا « cizeta » فروخت تا این کمپانی با کار گذاشتن یک موتور هیولای شانزده سیلندر بر روی آن، مدل موردور وی شانزده تی « mordor v16 t » را در اوایل دهه نود و با تعداد بسیار اندک راهی بازار کند. البته بنده علیرغم اینکه کلیات طرح گاندینی را تحسین میکنم ولی معتقدم نسخه ای که تام گیل با ویرایش طرح گاندینی پدید آورده به مراتب زیباتر و ماندگارتر است ولی مساله اینجاست که اگر دیابلو زیباست نخست به دلیل آن است که سه مولفه انقلابی کانتاش را حفظ کرده و دیگر اینکه بالاخره کلیات طرح که چیزی بیش از هشتاددرصد اهمیت یک طرح است همچنان فرزند قوای خلاقه مارچلو گاندینی است. لازم به ذکر است که در سال نود و هشت میلادی و پس از انتقال لامبورگینی از کرایسلر به آئودی « Audi » که خود مستعمره گروه فولکس واگن بود، دیابلو یکبار هم توسط لوک دانکه ولک « luc donckerwolke » ویرایش شد که البته تاثیر او بر طرح به اندازه ای جزئی است که ارزش اشاره ندارد.

لامبورگینی اونتادور
لامبورگینی اونتادور

علیرغم اینکه همکاری گاندینی و لامبورگینی در همین جا خاتمه یافت ولی طرح پیشتاز و جسور و زیبایی که برای کانتاش ارائه داده بود سایه اش را تا همین امروز بر همه آنچه لامبورگینی طراحی و تولید کرده گسترده است، به نحوی که از مورسیه لگو « murcielago »، گالاردو « gallardo »، اونتادور « aventador » و اوراکان « huracan » گرفته تا ریونتون « reventon »، وِنِنو « veneno » و چِنتِناریو « centenario » همه به نوعی وامدار کانتاش و گاندینی هستند و همگی در رعایت سه اصل پیشتازی که گاندینی در کانتاش پایه گذاشت باهم مشترکند:

لامبورگینی ریونتون
لامبورگینی ریونتون

۱_ همه این مدلهای یاد شده، مانند کانتاش از شیشه جلو با شیب بسیار ملایم و کاپوتی با شیب بسیار تند سود میبرند که این اِلِمان امروزه به عنوان بارزترین ویژگی و حتی امضاء یک لامبورگینی پذیرفته شده. شیب شیشه و کاپوت محصولات لامبورگینی به قدری شجاعانه و گستاخانه است که حتی در این بازار داغ الهام گیری یا کپی برداری هم کمتر شرکتی به خود جرات داده تا از این مولفه الهام گیری کند

لامبورگینی اوراکان
لامبورگینی اوراکان

۲_ در همه این مدلها اصلِ پیش روی طراح این بوده که تا جاییکه قواعد الزام آور فیزیک اجازه می دهند از خطوط و صفحات صاف و زوایای تند و تیز استفاده شده و از استعمال قوس و کمان و خطوط منحنی خودداری شود، واین قاعده تاجایی مورد توجه و احترام علاقمندان خودرو قرار گرفته که تخطی از آن در مدل اوراکان و استفاده از یک یا دو خط منحنی در طراحی این مدل باعث شد اکثر خودرونویسان و حتی جرمی کلارکسون و ریچارد هموند عنوان کنند که اوراکان، یک لامبورگینی تمام عیار نیست، البته در طول زمان یک قانون کوچک هم به این قاعده نسبتا قدیمی اضافه شده و آن استفاده از « موتیف » است. موتیف به صورت خیلی خودمانی و خلاصه عبارتست از تاکید و اصرار بر استفاده مکرر از یک علامت یا شکل خاص در جای جای یک طرح. اما موتیف مورد استفاده طراحان لامبورگینی که از زمان طراحی مدل مورسیه لگو، در ماشینهای این شرکت استفاده شده عبارتست از استفاده آگاهانه و مکرر از چهار ضلعی، پنج ضلعی و یا شش ضلعی در اجزای طرح خارجی یا داخلی ماشین به نحوی که مثلا چراغها، دریچه های ورودی هوا، آیینه ها، درب کاپوت، غربیلک فرمان، پشت سری صندلیها، دریچه های سیستم تهویه و…..تماما و بسته به مدل یا چهار ضلعی هستند یا پنج ضلعی یا شش ضلعی

لامبورگینی گالاردو
لامبورگینی گالاردو

۳_ اما آخرین مولفه پیشتاز کانتاش که تا امروز در لامبورگینی حفظ شده، همان فرم خاص باز شدن دربهای ماشین است که مانند قیچی یابال حشرات باز و بسته می شوند و زیبایی منحصر به فردی را به محصولات لامبورگینی داده اند « البته گالاردو و جانشینش اوراکان از این قاعده مستثنی بوده و دربهایشان به شکل عادی باز و بسته می شود ».

کانسپت « کالا » اثر جورجتو جوجیارو « ایتال دیزاین »
کانسپت « کالا » اثر جورجتو جوجیارو « ایتال دیزاین »

در پایان لازم به ذکر می دانم که در اواسط دهه نود میلادی، جورجتو جیوجیارو « giorgetto giugiaro » پرزدینت استودیوی طراحی معظم و معتبر، ایتال دیزاین « ital design » اقدام به خلق یک نمونه مفهومی برای شرکت لامبورگینی کرد که نام آنرا، کالا « Cala » گذاشت. در اثبات تاثیر غیر قابل انکار سبک گاندینی و کانتاش بر همه محصولات آتی لامبورگینی کافی است که نیم نگاهی به کالا بیندازید تا دریابید حتی طراح پرطمطراق و مشهوری مثل جوجیارو « که بسیاری او را بزرگترین طراح دنیا می دانند » نیز، در طراحی کالا از سبک گاندینی و کانتاش پیروی کرده و کالا نیز به همین دلیل یک لامبورگینی تمام عیار و فوق العاده زیباست و حتی بسیاری را عقیده بر این است که ایتال دیزاین در طراحی اولیه مدل گالاردو تحت تاثیر همین مدل مفومی کالا قرار داشته « البته طرح ابتدایی ایتال دیزاین برای گالاردو توسط لوک دانکه ولک تکمیل و نهایی شده است ». البته قطعا بر هر اصلی استثنایی هست و چه بسا لامبورگینی هایی هم طراحی و یا ساخته شده اند که خود را از زیر سایه سنگین کانتاش و گاندینی بیرون کشیده اند ولی اولا این نمونه ها چندان شاخص و قابل بحث از آب در نیامده اند « مثل همین اس یو وی تازه از راه رسیده موسوم به اوروس » ثانیا در هیچ علم یا پدیده ای ظهور یک یا چند استثناء باعث نمی شود که سلطنت اصل زیر سوال برود، علی ایحال بنده شخصا از این سلطه سنگین سبک کانتاش و گاندینی بر محصولات لامبورگینی خوشحالم وبه قطع و یقین میدانم تا زمانی که طراحان لامبورگینی زیر سایه گاندینی حرکت کنند دنیا همچنان امیدوار به رویت خودرویی زیبا و منحر بفرد با نام لامبورگینی خواهد ماند.

 

علیرضا گِروِه‌ای

متولد هجدهم فروردین ماه سال هزارو سیصد و پنجاه و هفت شهرستان قزوین هستم در سال ۱۳۷۶ در دانشکده حقوق دانشگاه علامه طباطبایی پذیرفته و در سال ۱۳۸۰ در مقطع کارشناسی فارغ التحصیل شدم و از همان سالها تا چندی پیش در دستگاه قضایی استان قزوین مشغول به کار بودم که از طریق استعفاء از این مجموعه جدا شدم

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. عالی. بسیار هالی . بسیار جامع و کامل و کاضحاصل موضوع رو بیان کردید. ممنون.
    استاد مارچلو گاندینی اسطوره جاودان طراحی خوردوهای افسانه ای

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا