اقتصادی

مفاهیم اقتصادی به زبان ساده؛ بودجه سالانه کشور و جایگاه صادرات نفت و درآمد نفتی – قسمت سوم

از سوی دیگر در درون اوپک نیز هر کشوری که بیشترین ظرفیت مازاد را داشته باشد، بیشترین قدرت چانه زنی را خواهد داشت.

از سوی دیگر در درون اوپک نیز هر کشوری که بیشترین ظرفیت مازاد را داشته باشد، بیشترین قدرت چانه زنی را خواهد داشت. دلیل آن نیز کاملا مشخص است. اوپک بر اساس توافق عمل می کند و کسی که از بهم خوردن توافق بیشترین بهره بردای را انجام می دهد کشوری است که دارای بیشترین ظرفیت مازاد است . در خلال سال های بعد از انقلاب عربستان سعودی به دلیل بهره مندی از ظرفیت مازاد همواره نقش کلیدی را در اوپک ایفا کرده است.

۰

در مطالب پیشین به بررسی بودجه سالانه کشور پرداختیم و جایگاه نفت و درآمدزایی نفتی در بودجه سالانه پرداختیم. در این نوبت به جزییات صادرات نفت خام و منابع این مهم خواهیم پرداخت، تا پایان همراه نت نوشت باشیذ.

صادرات نفت خام

درآمد ارزی ایران از محل صادرات نفت تابعی از دو عامل قیمت نفت و میزان صادرات است. میزان صادرات نفت ایران متاثر از تکنولوژی های موجود در تاسیسات استخراج نفت است. از آن جا که ایران در دوران بعد از انقلاب عمدتا تحت تحریم آمریکا و متحدان آن قرار داشته و مهم ترین شرکت های نفتی دنیا که از به روز ترین تکنولوژی ها برخوردارند آمریکایی هستند، می توان حدس زد که تکنولوژی حاکم بر تاسیسات نفتی ایران بسیار قدیمی است. همین امر موجب گریده است تا نرخ استحصال نفت در ایران در مقایسه با کشورهای رقیب کمتر باشد. این مسئله شاید در بادی امر مسئله کم اهمیتی باشد و حتی بسیاری از سیاست مداران تا کنون به آن توجهی نکرده باشند اما یکی از هزینه های بزرگی است که به کشور تحمیل شده است.

از سوی دیگر به دلیل این که دولت در طی سال های بعد از انقلاب شدیدا به درآمد ناشی از صادرات نفت متکی بوده، توجه زیادی به بازسازی تاسیسات نفتی نکرده است. به همین دلیل این صنایع تا اندازه زیادی دچار استهلاک گردیده و توان صادرات نفت ایران به مرور کاهش یافته است. اگر بخواهیم این وضعیت را با یک مثال تشبیه کنیم می توان یک گاو شیرده را تصور کرد که صاحب آن صرفا به فکر شیردوشیدن از اوست و توجهی به تغذیه آن ندارد. این وضعیت موجب گردیده است تا گاو شیرده پیوسته ضعیف گردد و به مرور زمان از قدرت شیردهی اش کاسته شود. خوشبختانه در دهه هشتاد روال قبل تا اندازه ای اصلاح گردید. جذب سرمایه گذاری خارجی در صنایع نفتی ایران توانسته است تا قدرت صادرات نفت ایران را افزایش دهد و تا اندازه ای استهلاک تاسیسات نفتی را جبران نماید.

در کنار این عامل باید به این نکته نیز توجه کرد که به دلیل قیمت گذاری نادرست انرژی در داخل کشور، مصرف انرژی در ایران رشد خیره کننده ای داشته است. همین امر موجب گردیده تا بخش عمده ای از نفت استخراج شده صرف نیازهای داخل گردد. به تعبیر دیگر، چون تصور دولت این بوده که با پایین نگه داشتن نرخ حامل های انرژی می تواند تورم را کنترل کند، در عمل شاهد مصرف غیرمتعارف آن بوده ایم مضاف بر این که نه تنها تورم کنترل نشد بلکه آلودگی شدید هوا نیز ایجاد شد. اگر هزینه فرصت انرژی که در داخل کشور هدر شد را در نظر بگیریم، اسف بار بودن این وضعیت بیش تر مشخص می شود. جمع این عوامل روی هم موید آن است که توان ایران در انجام صادرات نفت رو به کاهش است.

ذکر یک نکته دیگر در این ضرورت دارد. امروزه کشورهای صادرکننده نفت نه تنها به بازسازی صنایع نفتی خود می پردازند بلکه هزینه های زیادی را بابت ایجاد ظرفیت خالی جهت استخراج نفت انجام می دهند. در بادی امر این قبیل هزینه ها شاید غیرمعقول به نظر رسد اما با اولین تکانه قیمت نفت، کلیه هزینه های مذکور جبران می گردد. این تجربه بعد از وقایع دهه هفتاد به دست آمد. در اولین شوک قیمت نفت که اعراب صادرات نفت خود را متوقف کردند، ایران به دلیل تداوم صادرات نفت در قیمت های بالا درآمد هنگفتی کسب کرد. در دومین شوک قیمت نفت که به دلیل تداوم وقوع انقلاب ایران رخ داد، عربستان سعودی به دلیل بهره مندی از بیشترین ظرفیت مازاد، توانست درآمد زیادی را به دلیل صادرات زیاد نفت با قیمت های بالا کسب کند. درآمدهای کسب شده در دوره شوک های قیمت نفت معمولا آنقدر زیاد است که هزینه های ایجاد تاسیسات مذکور را پوشش دهد.

از سوی دیگر در درون اوپک نیز هر کشوری که بیشترین ظرفیت مازاد را داشته باشد، بیشترین قدرت چانه زنی را خواهد داشت. دلیل آن نیز کاملا مشخص است. اوپک بر اساس توافق عمل می کند و کسی که از بهم خوردن توافق بیشترین بهره بردای را انجام می دهد کشوری است که دارای بیشترین ظرفیت مازاد است. در خلال سال های بعد از انقلاب عربستان سعودی به دلیل بهره مندی از ظرفیت مازاد همواره نقش کلیدی را در اوپک ایفا کرده است.

شومی منابع

نفت خام ثروتی متعلق به نسل های مختلف است و باید در هزینه کرد آن مراقب بود تا همه نسل ها از آن منتفع شوند. به همین دلیل باید در مصرف داخلی انرژی به شدت حساس بود و به شکلی از انرژی استفاده کرد که در عاملین اقتصادی (یعنی خانوارها و بنگاه ها) احساس گشاده دستی در مصرف انرژی ایجاد نشود. تخصیص یارانه به مصرف انرژی نظیر بنزین و قیمت گذاری پایین برای آن ها نظیر گاز، عملا موجب شده تا نسل فعلی به زیان نسل آتی به شکل بی مبالاتی از این منابع تجدیدناپذیر استفاده کند و عملا عدالت بین نسلی را در بهره برداری از منابع طبیعی کشور نقض نماید. البته کاملا طبیعی است که سیاست مداران حاضر به تغییر این روند نباشند چرا که پیامد نامطلوب این رفتار در زمانی ظاهر می شود که آن ها دیگر بر سر قدرت نخواهند بود و با مسئله نبود منابع طبیعی روبرو نخواهند شد. هم چنین درآمد حاصل از صادرات نفت نیز باید در اموری صرف گردد که منافع آن به نسل های مختلف برسد.

چگونگی صرف منابع حاصل از صادرات نفت خود یکی از مسائل مهم سیاست گذاری است. تجربه کشورهای صادرکننده نفت نشان دهنده آن است که درآمد نفت نتوانسته رشد و توسعه اقتصادی برای این کشورها به ارمغان آورد. این مسئله در بادی امر یک پارادکس به نظر می رسد. اکثر کشورهای درحال توسعه با مشکل انباشت سرمایه روبه رو هستند زیرا به دلیل درآمد اندکی نمی توانند پس انداز قابل توجهی داشته باشند تا صرف سرمایه گذاری کنند. کشورهای صادرکننده نفت با این مشکل روبرو نیستند زیرا با درآمد بادآورده نفت مشکلی بابت انباشت سرمایه ندارند. لذا انتظار می رود تا این کشورها از نرخ رشد اقتصادی قابل توجهی برخوردار باشند.

در عمل وقتی عملکرد کشورهای مذکور مورد مطالعه قرار می گیرند وضعیت معکوسی مشاهده می شود. اکثر کشورهای صادرکننده نفت با مشکلات حاد اقتصادی کماکان دست به گریبان هستند و گویی درآمد نفت نه تنها بهبودی ایجاد نکرده بلکه مشکلاتی را هم به دنبال داشته است. در ایران نیز همین وضعیت مشاهده می گردد. رشد اقتصادی ایران پیش از شوک های نفتی دهه پنجاه چنان قابل توجه بود که ایران را در صدر کشورهای در حال توسعه قرار داده بود اما با سرازیر شدن درآمد بادآورده نفت در سال ۱۳۵۳ وضعیت تغییر کرد و مشکلات مزمن اقتصاد ایران آغاز گردید. به همین دلیل برخی از اقتصاددانان به درآمد بادآورده نفت تعبیر نقمت به جای رحمت اطلاق کرده اند. تجربه نشان می دهد که درآمد نفت برای بسیاری از کشورهای در حال توسعه نحس بوده و این موضوع را به شومی منابع یا نحسی منابع تعبیر کرده اند.

در مقابل تجربه کشورهایی چون نروژ نیز وجود دارد که توانسته اند به خوبی از منابع خود برای رشد بهتر کشور استفاده کنند. همین امر این دیدگاه را به وجود آورده که صرف وجود درآمد نفت امر مثبت یا منفی نخواهد بود بلکه اگر نهادهای خوبی در کشور وجود داشته باشد درآمد نفت موجب تقویت آن ها خواهد شد اما اگر نهادهای کشور ضعیف باشد، درآمد نفت نه تنها موجب رشد این کشورها نخواهد شد بلکه به تضعیف بیشتر آن ها منتهی می گردد. دلایلی که برای این مسئله ذکر می شود این است که در کشورهای در حال توسعه که نهادهای ضعیفی دارند، وجود درآمد نفت موجب ایجاد انگیزه برای فعالیت بیشتر در رانت جویی و فساد می شود. از سوی دیگر حکومت های غیردموکراتیک را در تامین مالی سرکوب و تامین مالی تطمیع مخالفین توانمند می سازد.

برای درج دیدگاه کلیک کنید

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پربازدیدترین‌های این هفته در نت‌نوشت

برو بالا