تحلیل تئاتر اگه بمیری نوشته فلوریان زلر، کاری از سمانه زندی نژاد

تئاتر اگه بمیری نوشته ی فلوریان زلر، ترجمه ی ساناز فلاح فرد، به کارگردانی سمانه زندی نژاد، تهیهکنندگی مهرداد بهاءالدینی و با بازی بازیگرانی چون الهام کردا، رضا بهبودی، کاظم سیاحی و ستاره پسیانی این شب ها در سالن استاد ناظرزادۀ کرمانی تماشاخانه ی ایرانشهر به روی صحنه می رود. تئاتر اگه بمیری با محوریت عشق، مرگ و رازی که پس از مرگ باقی می ماند، داستان زنی (آن) است که شوهر نویسنده اش (پیر) را اخیراَ در یک تصادف از دست داده و در پس فقدان او برای آرامش خاطر خود، شبی به خواندن یادداشت های موجود در دفتر کار همسرش روی می آورد، شاید امری عادی است که آدمی در طول شب های بی خوابی قاطع تر از ساعت های روشن روز فکر کند. در این میان نمایشنامه ای با محوریت عشق مردی متأهل به دختری جوان توجه آن را جلب می کند. این اتفاق در کنار یافتن نوشته هایی درباره ی بازیگر جوانی (لورا) او را به سمت جستجویی جدی درباره ی زندگی عاطفی مخفیانه ی شوهرش سوق می دهد و … .
حالا برو ای مرگ، ای بیم ساده ی آشنا، تا تو دوباره بازآیی من هم دوباره عاشق خواهم شد.

تئاتر اگه بمیری کاری از سمانه زندی نژاد
تئاتر اگه بمیری از چالشی پیچیده بین واقعیت و خیال برخوردار است که تفکیک مرز میان این دو دشوار به نظر می رسد. به نحوی که بستر این اتفاقات هم می تواند در ذهن باشد هم در واقعیت. خیال با روندی ابهام آلود و پازل گونه واقعیت را در هم میپیچد. ماهیت مرگ به عنوان اصلی ترین درونمایه ی اثر، ترسناک است، بازآوری خاطرات میتواند عمق فاجعه ی فقدان پیر را برای همسرش تسهیل کند اما پیامد تلخ دیگری هم دارد، صدای فاصله هایی را که تا ابد غرق ابهام اند برای او به ارمغان می آورد. گذشته دردآور است اما فراموشی برای آن نعمتی است، برای زمانی که رنج از حد می گذرد.
درباره ی بازیگران تئاتر اگه بمیری می توان گفت الهام کردا در نقش «آن» با در آوردن ریزه کاری های نقش، مخاطب را با خود همسو می کند. در نقطه ی مقابل او ستاره پسیانی قرار دارد که بازی نسبتاَ ضعیفی را از خود ارائه می دهد و این موضوع را در ذهن قوت می بخشد که شاید اگر در خانواده ی هنری متولّد نمی شد، تا این حد پرکار نبود. شاید بازیگر دیگری از عهده ی شخصیت چند لایه ی لورا بهتر برمی آمد. چهره ی پسیانی فاقد آن چیزی است که به قول شخصیت مرد نمایش (پییر) «آدم را می ترساند».
حضور رضا بهبودی روی صحنه در زمانی که به اجرای نقش و کلام نمی پردازد و حضوری بی کلام دارد به حالت رمزگونه ی داستان قوت می بخشد. صحنه ی این اجرا یک تختخواب بزرگ است که وقتی قسمت رختخوابی آن بلند شود، به خانه «لورا دامِ» بازیگر تغییر ماهیت میدهد. خانه ی او همراه با وسایل اش بی شباهت به پرسوناژ او نیست و دقیقاَ در زیر تخت خواب واقع است که در طراحی صحنه و با توجه به مضمون نمایشنامه ایده ی جذابی است. نمایش با درآمیختن حقیقت و توهم مخاطب را در خود غرق می کند، به چالش می کشد، به نحوی که زمان را برش می زند و به گذشته و آینده سفر می کند. این که اشیاء تا چه حد پس از مرگ فرد اهمیت پیدا می کنند، می توانند پرده از رازهای پیچیده ای بردارند و به حضور او تداوم بخشند، در این نمایشنامه نکته ی ظریفی است.
آن: چهجوری بگم؟… باید رازش رو با خودش میبرد. باید آدم همیشه رازش رو با خودش ببره. شاید اصلاً یه قدیس همین باشه: کسی که قبل از مردن حواسش هست که نیمهی تاریکش رو پاک کنه و بعد بره… (بخشی از نمایشنامه)
باید گفت زلر نویسنده و نمایشنامه نویس فرانسوی تاکنون موفق به دریافت جوایز بسیاری شده که می توان به جایزه ویژهی جوانان از آکادمی تئاتر فرانسه و جایزهی معتبر مولیر برای بهترین نمایشنامه اشاره کرد. نمایشنامه تئاتر اگه بمیری را نشر نی با ترجمه ی گلناز برومندی در مجموعه ی دورتادور دنیا نمایشنامه در سال ۱۳۹۵ منتشر کرده است.

