ادبیات ایران

رمان رهش نوشته‌ی رضا امیرخانی؛ تهران گَرِ گورِ بی‌درخت!

رمان رهش (با تلفظ صحیح: رَهِش و به نگارش نویسنده: ره‌ش) نوشته‌ی رضا امیرخانی از پرخواننده ترین رمان‌های دهه‌ی هشتاد بوده است. رضا امیرخانی متولد ۱۳۵۲ در تهران، نویسنده و منتقد ادبی ایرانی است. او تحصیلات خود را در رشته‌ی مهندسی مکانیک در دانشگاه صنعتی شریف در سال ۱۳۷۴ به پایان رسانده است. اولین رمان او با نام ارمیا در سال ۱۳۷۴ منتشر شده است. و بعد از آن رمان دیگر او در سال ۱۳۷۸ با نام منِ او منتشر شده است. در ادامه این متن با تحلیل و نقد رمان رهش با نت نوشت همراه باشید.

رمان رهش نوشته‌ی رضا امیرخانی

تهران گَرِ گورِ بی‌درخت

از دیگر آثار رضا امیرخانی می‌توان به داستان سیستان، نشت نشا، بیوتن اشاره کرد. امیرخانی برنده‌ی جوایز متعددی در جشنواره‌های داخلی شده است. کتاب ارمیا در اولین دوره‌ی جشنواره‌ی مهر و دومین جشنواره‌ی دفاع مقدس مورد تقدیر قرار گرفت. کتاب منِ او در دومین جشنواره‌ی مهر مورد تقدیر قرار گرفت و یکی از سه کتاب برگزیده‌ی منتقدان مطبوعات و سه کتاب برگزیده‌ی سال ۱۳۷۹ شد.

آخرین اثر او رمان رهش است که اولین بار در زمستان ۱۳۹۶ توسط نشر افق تهران به چاپ رسیده است. این کتاب سال گذشته اثر برگزیده‌ی یازدهمین دوره‌ی جایزه‌ی ادبی جلال آل احمد در بخش رمان و داستان بلند شده است.

رضا امیرخانی متولد ۱۳۵۲ در تهران، نویسنده و منتقد ادبی
رضا امیرخانی متولد ۱۳۵۲ در تهران، نویسنده و منتقد ادبی

خلاصه‌ای از رمان رهش

زن میانسالی به نام لیا با همسر و فرزند کوچکش ایلیا در لابه لای برجهای سر به فلک کشیده‌ی تهران در خانه‌ی موروثی پدر لیا زندگی می‌کنند. پسر کوچک خانواده بیمار است و مشکل تنفسی دارد. علا، همسر لیا معاون شهردار است.

لیا که خود معماری خوانده است به دلیل مریضی فرزندش در خانه مانده است. بیماری ایلیا ناشی از آلودگی تهران است. رمان ماجرای زندگی لیا و ایلیا و علا در تهران است با همه‌ی برج‌ها و آلودگی‌ها و مسایل و مشکلات. رمان رهش را زن داستان لیا روایت می‌کند.

«اسب‌ها از دو روز قبل ش سم می‌کوبانند. سگ‌ها دندان به هم می‌سایند. شب ش گربه‌ها خرناس می‌کشند. کبوترها بی قراری می‌کنند و نصف شب تو لانه در جا بال می‌زنند. قزل آلاها عوض این که بالا بیایند، خودشان را رها می‌کنند در مسیر پایین دست رود. ماهی‌های آکواریوم اما همان جور مثل ابله با لب‌های بی صدا می‌گویند«یو» و از دهان شان حباب بیرون می‌دهند. من اما یقین دارم که مردها فقط ظرف می‌کشانند.»

بیشتر بخوانید: تحلیل رمان سمفونی مردگان اثر عباس معروفی

لیا که خود معماری خوانده است به دلیل مریضی فرزندش در خانه مانده است. بیماری ایلیا ناشی از آلودگی تهران است. رمان ماجرای زندگی لیا و ایلیا و علا در تهران است با همه‌ی برج‌ها و آلودگی‌ها و مسایل و مشکلات. رمان رهش را زن داستان لیا روایت می‌کند.
لیا که خود معماری خوانده است به دلیل مریضی فرزندش در خانه مانده است. بیماری ایلیا ناشی از آلودگی تهران است. رمان ماجرای زندگی لیا و ایلیا و علا در تهران است با همه‌ی برج‌ها و آلودگی‌ها و مسایل و مشکلات. رمان رهش را زن داستان لیا روایت می‌کند.

گفتیم که ماجراها را در رمان رهش لیا روایت می‌کند و این روایت را در نه فصل انجام می‌دهد. در این بین اما یک فصل را دختر دیگری روایت می‌کند که دلیل آن را در نمی‌یاببم. در داستان‌های چند لتی عوض شدن راوی و به تبع آن زاویه دید به دلیل نیاز فرمی و یا محتوایی در داستان اتفاق می‌افتد.

اما اینجا هیچ لزومی به این تغییر نبوده است. و به نظر می‌رسد امیرخانی صرفا به جهت پر کردن فصل‌های رمان زاویه‌ی دید را تنها در یک فصل تغییر داده است که این تغییر زاویه دید در روند داستان رمان نیز هیچ تاثیری ندارد.

حالا در این قسمت به درونمایه و دغدغه‌های رمان رهش می‌پردازیم. موضوع آلودگی هوا، مدیریت شهری، برج هایی که هر روز از نقطه‌ای از شهر علم می‌شوند، از بین رفتن پارک‌ها و فضای سبز از جمله موضوعات چالش برانگیز شهر‌های بزرگ ایران از جمله تهران است. موضوعی که همواره در تیتر خبرها قرار دارد.

اما شاید در کمتر رمان و داستانی به این موضوع پرداخته شده باشد. این موضوع دستمایه‌ی رمان رهش نوشته‌ی رضا امیر خانی شده است. ماجراها از زاویه‌ی دید لیا روایت می‌شود. معماری که ساکن خانه‌ی قدیمی موروثی پدرش است و خاطرات بسیاری از تهران قدیم دارد. و حالا با یک پسر بیمار در تهران مدرن روزگار می‌گذراند.

بیشتر بخوانید: مجموعه داستان زخم شیر نوشته‌ی صمد طاهری؛ جنگ، نخلستان‌ها و آدم‌ها

زن میانسالی به نام لیا با همسر و فرزند کوچکش ایلیا در لابه لای برجهای سر به فلک کشیده‌ی تهران در خانه‌ی موروثی پدر لیا زندگی می‌کنند. پسر کوچک خانواده بیمار است و مشکل تنفسی دارد. علا، همسر لیا معاون شهردار است.
زن میانسالی به نام لیا با همسر و فرزند کوچکش ایلیا در لابه لای برجهای سر به فلک کشیده‌ی تهران در خانه‌ی موروثی پدر لیا زندگی می‌کنند. پسر کوچک خانواده بیمار است و مشکل تنفسی دارد. علا، همسر لیا معاون شهردار است.

و در ادامه باید گفت که با اینکه درونمایه و ماجراهای رمان رهش تنها به آلودگی و گسترش شهر تهران محدود نمی‌شود. و تغییر جامعه‌ی ایرانی و افراد جامعه و دورویی و تظاهر و سواستفاده از موقعیت نیز بخش دیگری از این رمان است. اما حتی این دغدغه‌ی به ظاهر و اندکی جهانشمول تر باعث نشده است که رمان دغدغه‌ی انسانی فراگیری داشته باشد.

شاید بتوان گفت که مخاطب رمان رهش تنها می‌توانند تهرانی‌های باشند آن هم نه تمام تهرانی ها، شهروندانی که در شمال تهران ساکن هستند می‌توانند مخاطبان این رمان باشند. شخصیت‌های داستانی به خوبی پرداخته نشده اند و سفید و سیاه هستند و بعدهای مختلف ندارند. تصمیمات و کنش و واکنش‌های آن‌ها خیلی مواقع باور پذیر نیست.

در انتها اگر قصد خرید کتاب رهش را دارید باید گفت که آثار رضا امیرخانی همواره آثاری معترض و دغدغه مند بوده اند. و او به موضوعات و مسایل اجتماعی و سیاسی روز در آثار خود می‌پردازد. امیرخانی همواره انتقاداتی گاه صریح و گاه به شکل ضمنی نسبت به سیاست‌های مسئولان دولت‌های هر دو جناح اصول‌گرا و اصلاح‌طلب و هم‌چنین دولت‌های دوران جنگ ایران و عراق و دولت سازندگی، ابراز داشته‌است.

اديسه عسكری

اديسه عسكری هستم، رويايی دارم و كوشش مي كنم شايسته ی آن باشم. ادبيات می خوانم و می نويسم

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا