شب پیشگویی نوشتهی پل استر
رمان شب پیشگویی Oracle Night عنوان یکی از آثار پل بنجامین آستر ملقب به پل استر Paul Auster نویسندهی آمریکایی است. سیدنی اُر شخصیت اصلی رمان شب پیشگویی ، یک نویسنده است. او روز ۱۲ ژانویه ۱۹۸۲ در ایستگاه متروی خیابان چهاردهم از حال میرود و از بالای پلهها سقوط میکند. او را به بیمارستان “سنت وینسنت” میبرند و چهار ماه در آنجا نگه میدارند.
پزشکان امیدی به بهبودی او ندارند اما او بهبود مییابد. مدتی پس از بهبودی بطور تصادفی به مغازهی نوشتافزار فروشی به نام “قصر کاغذی” میرود و دفتری جلد آبی میخرد. به نظر میرسد که این دفتر جادویی است و نوشتن در این دفتر هم زمان با رویدادهای شگفتانگیزی در زندگی شخصی او میشود و زندگیاش را به چالش میکشد. در ادامه با تحلیل رمان شب پیشگویی با نت نوشت همراه باشید.
شب پیشگویی: ما آینده را هر لحظه در خود داریم.
رمان شب پیشگویی فصلبندی نشده است. تغییر مکان و زمان و یا شروع ماجرای جدید تنها با فاصلهی یک سطر در پاراگراف بعدی آغاز میشود. که این البته به نوعی بخشی از فرم رمان شب پیشگویی است.
فرمی که در خدمت محتوا و درونمایهی رمان قرار میگیرد. ماجراها در این رمان به شدت پشت سرهم و به دنبال هم اتفاق میافتند. فضای رمان شب پیشگویی در حالی که فضای رئال و واقعی است ولی دارای سیالیتی است که هرگونه مرز بندی و فصل بندی و جداسازی را غیرممکن میسازد و از آغاز تا به انتها در سطرها و صفحات پشت سر هم ردیف شدهاند.
گویی مرز مشخصی بین هر روز و هر شب و یا حتی لحظههای شخصیتها وجود ندارد.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] رمان ناپیدا نوشتهی پل آستر
راوی داستان رمان شب پیشگویی “سیدنی اُر” است. او نویسندهای است که چند رمان چاپ کرده ولی مدت هاست چیزی ننوشته است.
حوادث رمان شب پیشگویی دو بخش دارد. بخشی که ماجراهای زندگی شخصی و زندگی “سیدنی” به همراه همسرش “گریس” و دوست خانوادگیشان “جان تروز” و فرزند جان “ژاکوب” است و بخش دیگر، ماجراهایی است که در دل رمانی اتفاق میافتد که “سیدنی” در دفتر آبی مینویسد.
از همان ابتدا مشخص میشود که ما با رمانی روبهرو هستیم که اتفاقها و شخصیتها واقعی و رئال هستند. اما گاهی اتفاقاتی عجیب میافتد که بسیار در داستان تعیین کننده اند و به گونهای اند که اگر نگوییم سورئال و یا داستان ارواح (به نقل از پشت جلد کتاب) هستند، ولی قطعن واقعی نیستند و شاید به نحوی بتوان گفت رازآلود و مبهماند.
مانند حضور دفترهای پرتغالی که جلد آبی رنگ آن را هم “سیدنی ” و هم ” جان” خریدهاند و به نظر م رسد که هر چه در آن مینویسند تحقق مییابد. و یا به نوعی پیشگویی آینده محسوب میشود.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] رمان ارواح اثر پل استر
رمان شب پیشگویی سراسر حادثه است. و روایت حال و گذشتهی پیچیدهی آدمهای داستان است.
روابطی که گاه از گذشته تا به امروز ادامه داشته و اثرات گذشتهها که تا زمان حال ادامه مییابد. شخصیتهای داستان با وجود اینکه هر کدام به نوعی دارای رویا هستند و آیندهای را پیش روی خود میبینند اما بسیار در گذشتهی خود سیر میکنند.
نه اینکه دچار حس نوستالژی و یا حسرت باشند بلکه دنبالهی روابط علی و معلولی حوادث زندگیشان به گذشتههای دور، گاهی تا دوران کودکی و نوجوانی برمیگردند.
“بهترین زمانها بود، و بدترین زمانها، دورانِ خردورزی بود، و دورانِ دیوانگی، هنگامِ باور بود، هنگام ناباوری، فصل نور بود، و فصل تاریکی، بهار امید بود و زمستان یأس، همه چیز پیش رو داشتیم، و هیچ پیش رو نداشتیم.”
ما با شخصیتهای داستان در کنش و واکنشها و موقعیت های گوناگون آشنا میشویم و دنیای آنها را درک میکنیم.
تصویر واضحی از روحیات و درون آنها داریم. چون در این رمان همانطور که حوادث و ماجراها در جهان بیرونی اتفاق میافتد هر کدام از شخصیتها دچار درگیریهای درونی نیز هستند. ما آنها را به خوبی میشناسیم و باور میکنیم. و این به شخصیتپردازی دقیق “پل آستر” برمیگردد که درون این انسانها و دغدغههای آنها را به خوبی برای ما آشکار کرده است.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] رمان سانست پارک نوشتۀ پل آستر
در سراسر رمان شب پیشگویی حوادثی رخ میدهند که باعث پیشبرد داستان میشوند و برخی از آنها کاملا تصادفی و اتفاقی رخ میدهند. بی آنکه دلیلی در رمان برایشان داشته باشیم. مثلا وقتی دفتر آبی رنگ مشابهای را در اتاق “جان” میبینیم و یا غیب شدن “سیدنی” در حال نوشتن داستان و یا خوابی که ” گریس” میبیند و بسیار به ماجرای رمان “سیدنی” شبیه است.
گویی پل آستر هم که شیفتهی این اتفاقات است و آنها را در دل داستان گذاشته دلیل این پیشآمدهای کور را نمیداند. و دست به دامان شخصیتها میشود تا آنها را در دل دیالوگهایی توجیه کند:
” – اتفاق عجیبی افتاده و من آن را درک نمیکنم.
– بهتر است به دکترت تلفن بزنی سیدنی. از او وقت بگیر تا کله ات را معاینه کند.”
ولی در قسمتهای مختلف از رمان شب پیشگویی از زبان شخصیتهای مختلف اذعان میدارد که این تصادفها هستند که در زندگی پیش میآیند و تعیین کنندهاند و به نظر میرسد که “پل آستر” به شدت نقش این پیشآمدهای کور را در زندگی تعیین کننده میداند.
“آن چه بر جهان حکومت میکند، پیشآمد و احتمال است، تصادف محض، تصادف هر روز مثل سایه ما را تعقیب میکند. هر آن ممکن است زندگی را از ما بگیرند، بی هیچ علتی.”
اشارات “آستر” به آمریکا، زندگی آمریکایی و رویای آمریکایی نیز در لابهلای رمان به چشم میخورد. نگاهی که سراسر انتقادی است به جامعهی آمریکا. و رویای بزرگ آمریکایی را شکست خورده میداند.
رویایی که بچهها از ابتدا در مدارس میآموزند. معنویت، مدارا جویی، دلسوزی. اما در نهایت نسلی که سر بلند میکند ژاکوب و هم نسلانش هستند غرق در مواد مخدر، بی رویا و بی آینده. در کنار تصادفات، جادوی کلمات و باور به جادوی کلمات این رمان را رقم زده است.
نویسنده در جاهای مختلف رمان از این جادو سخن میگوید و بخشی از حوادث داستان بر اساس واقعیت یافتن کلمات داستان اتفاق میافتد.
“اندیشهها واقعیت دارند. واژهها واقعی اند. هر چه انسانی باشد واقعی است و گاه ما پیش از وقوع حادثهای از آن باخبر میشویم، ولو اینکه از پیشبینی خود آگاه نباشیم. ما در زمان حال به سر میبریم، ولی آینده را هر لحظه در درون خود داریم.
شاید نوشتن به همین مربوط باشد، سیدنی: نه گزارش رویدادهای گذشته، بلکه ایجاد رویدادهای آینده است.”
رمان شب پیشگویی پل آستر همانند رمان “شب پیشگویی” که “سیدنی اُر” تصمیم داشت بنویسد، رمانی است کوتاه و کمی فلسفی. از “پل آستر” آثار بسیار زیادی به فارسی ترجمه شده است.