ادبیات ایران

روزگار سپری شده مردم سالخورده نوشته‌ی محمود دولت آبادی

مجموعه سه جلدی روزگار سپری شده مردم سالخورده اثر محمود دولت آبادی با بازگو کردن دو نسل، نسلی در روستا و نسلی در شهر به بیان ماجراهای افرادی می‌پردازد که سالخورده و فرتوت اند و اینک با یادآوری سالیان گذشته خود خاطرات دور سرگذشتشان را به یاد می‌آورند. در ادامه با معرفی و بررسی روزگار سپری شده مردم سالخورده نوشته‌ی محمود دولت آبادی با نت نوشت همراه باشید.

کتاب روزگار سپری شده مردم سالخورده به روایتی مفصل از دو نسل بدل می‌سازد. کتاب اول”اقلیم باد” همواره با نام خود ساکنان روستای کویری کلخچان را به تصویر می‌کشد. در کتاب اول” عبدوس” محور می‌باشد و زندگی اوست که در کتاب اول و دوم جریان دارد و داستان آن از زبان خود و برادرش و خواهرشان بازگو می‌شود.

عبدوس که در سن ده سالگی بی پدر شده سعی می‌کند روزگارش را با کار و تلاش سپری سازد. از همان دم مرگ پدر شروع به کار می‌کند گرچه کاری که با نارضایتی او توام است. سلمانی گری.

بیشتر بخوانید: مروری بر زندگی و آثار محمود دولت آبادی

در رمان سه جلدی روزگار سپری شده مردم سالخورده حاکمیت دو دسته ارباب در روستا و تقابل روستائیان به طرفداری از اربابشان حوادثی را در داستان رقم می‌زند. نسل دوم، فرزندان عبدوس اند و سامون پسر چهارم از شش فرزند عبدوس متعلق به مقطعی از تاریخ ایران است که سلطنت از قاجار به پهلوی دست به دست شده است.
در رمان سه جلدی روزگار سپری شده مردم سالخورده حاکمیت دو دسته ارباب در روستا و تقابل روستائیان به طرفداری از اربابشان حوادثی را در داستان رقم می‌زند. نسل دوم، فرزندان عبدوس اند و سامون پسر چهارم از شش فرزند عبدوس متعلق به مقطعی از تاریخ ایران است که سلطنت از قاجار به پهلوی دست به دست شده است.

روزگار سپری شده مردم سالخورده نوشته‌ی محمود دولت آبادی

در رمان سه جلدی روزگار سپری شده مردم سالخورده حاکمیت دو دسته ارباب در روستا و تقابل روستائیان به طرفداری از اربابشان حوادثی را در داستان رقم می‌زند. نسل دوم، فرزندان عبدوس اند و سامون پسر چهارم از شش فرزند عبدوس متعلق به مقطعی از تاریخ ایران است که سلطنت از قاجار به پهلوی دست به دست شده است.

سامون، عاشق پدرش است و نا به سامانی و سرگردانی‌های عبدوس را به خوبی درک می‌کند. سامون نویسندگی را پیشه گرفته و نماینده نسل مهاجران و نسل تغییر شیوه و نوع زندگی، سنت‌ها را کنار زده و سعی در یکی شدن با زندگی شهری می‌کند.

کتاب سوم (پایان جغد) به شرح روح درد زده سامون می‌پردازد و با شرح هذیان‌های روح درد زده وی پایان می‌پذیرد روحی که آماده مرگ است. با بیان جزئیاتی از رنج و سختی روزگار و مبارزات و رفاقت‌ها و تلاش کاهنده سامون برای انطباق با زندگی به پایان می‌رسد.

بیشتر بخوانید: رمان طریق بسمل شدن نوشته‌ی محمود دولت آبادی، نگاهی نو به جنگ ایران و عراق

روزگار سپری شده مردم سالخورده با فضایی متفاوت از دیگر آثار دولت آبادی، خواننده عامی را سردرگم کرده و یا از همان ابتدا دلسرد می‌کند. چرا که احتمالا این اثر پیامی ژرف را در پس اوهام و رویاهایی فرا واقع گرایانه می‌خواهد بازگوید که نه تنها نمی‌تواند برای یک خواننده معمولی جذابیت آفریند بلکه یک منتقد حرفه‌ای و نکته سنج را نیز در لایه هایی از سردرگمی و یاس در این فضا گم می‌کند.

گرچه این اثر با سکوت منتقدان مواجه شد اما نمی‌تواند مهری بر عدم موفقیت آن باشد چرا که نوعی تازه از سبک و شیوه نویسنده را نشان داده است و رمان را از یکنواختی رمان‌های مرسوم متمایز می‌کند.

رمان سه جلدی روزگار سپری شده مردم سالخورده را می‌توان در شمار داستان‌های واقع گرای جادویی قرار داد.
رمان سه جلدی روزگار سپری شده مردم سالخورده را می‌توان در شمار داستان‌های واقع گرای جادویی قرار داد.

رمان سه جلدی روزگار سپری شده مردم سالخورده را می‌توان در شمار داستان‌های واقع گرای جادویی قرار داد. اگر دولت آبادی پیرو مکتب رئالیسم است این اثرش را اگر نگوییم کاملا اما بیشتر سوررئالیستی است. در داستان های روزگار سپری شده مردم سالخورده رویا و واقعیت با هم جوش می‌خورند. ترتیب توالی زمانی به هم می‌ریزد و روایت زمانی وقایع، استادانه جابجا می‌شود و داستان‌ها با بهره گیری از قصه و ته رنگی از توضیحات اکسپرسیونیستی و سوررئالیستی روایت می‌شود.

بعضی از منتقدان به آثار چنین نویسندگانی اصطلاح دوستان شگرف را داده اند که در آن‌ها نویسندگان آگاهانه بیشتر از آنکه خوانندگان را در فضای قراردادی و سنتی داستان‌های گذشته قرار دهند به فضای پر پیچ و خم و غامضی می‌کشانند. در این نوع داستان‌ها مفاهیم واقعی در کنار رویا و جادو عرضه می‌شود که اگر چه خواننده در ابتدا گیج می‌شود اما به تدریج مورد پذیرش او قرار می‌گیرد.

در کتاب سوم کنکاش هایی که در روح سامون انجام شده است به حدی غیر فراگیر است که اغلب باید حتما تجربه شده باشند تا به بیان در آیند و سبک نویسندگی را تا این حد شهودی و فراواقع گرایانه نشان دهد.

کشمکش دائم نویسنده با موضوع مرگ و زندگی با رنگی فراواقع گرایانه به تصویر کشیده می‌شود. مرگ سامون، کاربرد نمادین کالسکه مرگ و دیگر افسانه هایی که درباره مرگ بیان می‌شود اثر را در شمار آثار واقع گرای جادویی قرار می‌دهد. بسامد بالای افسانه هایی با درون مایه مرگ و حیوانات نامرئی و عجیب و کابوس هایی در مورد مرگ از جمله ویژگی هایی است که اثر را خاص می‌کند.

برای نمونه مرگ سامون و بازگشت دوباره‌اش به زندگی، خواننده را به یاد مرگ دوستان و نزدیکان خود می‌اندازد که در رویاها و خاطره هایش همیشه زنده اند گرچه مرده اند. در این مورد بارها میخوانیم که؛

از کنار قبرستان رد شدم حسش کردم و صدای پایش و صدای نفسش را حس کردم…

مرگ کودکی به نام سامون که به گمان در وجود سامون عبدوس به زندگی ادامه می‌دهد در قسمتی از کتاب اول به تفضیل بیان می‌شود که در پی کوچ خانواده بنا به فقر و قحطی از روستای خود فرار کرده در وسط کویر از گرسنگی و تشنگی در آغوش مادر می‌میرد؛ اما مادر مرگ او را نمی‌پذیرد. همه بر سرگذشت سامون سایه انداخته به نوعی آشفتگی در درونمایه منجر می‌شود.

مرگ سامون صنوبر به صراحت بیان می‌شود و نمی‌شود هم عذرا و هم صنوبر مادر سامون باشند اما بارها سامون عبدوس، هم صنوبر را مادر خود دانسته و هم عذرا را. شاید این مساله مبهم در ذهن نویسنده بوده تا خواننده را به مساله حلول ارواح و زندگی‌های متوالی توجه دهد. مهاجرت به شهرها نوعی بحران در وضعیت شخصیتی و هویتی کاراکترها ایجاد می‌کند.

بیان فقر و قحطی بازتابی از روح زجر کشیده نویسنده است و از جمله مواردی که یکی از دغدغه‌های دائمی نویسنده هم است که در اکثر داستان هایش بیان شده است.

بیشتر بخوانید: کتاب صوتی «آهوی بخت من گزل» به روایت محمود دولت آبادی

بیان فقر و قحطی بازتابی از روح زجر کشیده نویسنده است و از جمله مواردی که یکی از دغدغه‌های دائمی نویسنده هم است که در اکثر داستان هایش بیان شده است.
بیان فقر و قحطی بازتابی از روح زجر کشیده نویسنده است و از جمله مواردی که یکی از دغدغه‌های دائمی نویسنده هم است که در اکثر داستان هایش بیان شده است.

از دید نوع سبک و ساختار و روایت اثر می‌توان به نکات زیر هم اشاره‌ای داشت:

نگارش کتاب و زبان آن متنوع است. از لحاظ سادگی و روانی و بسامد کم لغات عربی ما را به یاد سبک خراسانی می‌اندازد. زبان بکار رفته در آن یا محاوره و عامیانه و یا در جاهایی ادبی است. لذا لحن یکپارچه و ثابت نیست.
با توجه به وجود اصطلاحات سبزواری گویش سبزوار را کمابیش در اثر مشاهده کرده و زان اثر را با نوعی رنگ اقلیمی و محلی می‌توانیم معرفی کنیم.

واژگانی چون ترخت به معنی استوار و یا کلاونگ به معنی معلق نمونه هایی از آن است. دیگر ویژگی‌های مطرح در آن توصیفات و تصویرسازی هایش است که نویسنده سعی در تثبیت آن در اذهان مخاطبان خود داشته است.

بیشتر بخوانید: رمان جای خالی سلوچ اثر محمود دولت آبادی، مرگان که سر از بالین برداشت سلوچ نبود.

به لحاظ روایت کتاب اول نوعی مصاحبه گونه است گویی سامون از عبدوس و عنو و عمه خود شرح قایع را می‌پرسد. زاویه دید اکثرا درونی است نه بیرونی یعنی داستان به وسیله شخصیت‌ها و گاه با حضور راوی پیش می‌رود در جاهایی هم به ندرت خطاب مستقیم به خواننده را می‌بینیم. مانند؛ شاید شماها دوست نداشته باشید بدانید کلوخ کوبی چیست اما سامون نمی‌تواند آن کار را از یاد ببرد….

خود دولت آبادی در مورد روزگار سپری شده مردم سالخورده می‌گوید: شکافی بین سه جلد وجود دارد. هم محیط و هم مناسبات و هم افرادی که روی خاک راه می‌رفتند و به جایش آمده اند بر روی آسفالت و حواشی شهر… این کتاب با دیگر آثار من تفاوت دارد اگرچه ریشه هایش همان ریشه‌های روحی و اقلیمی نویسنده است.

 

مرجان مخبریانی

من مرجان مخبریانی . زادۀ 1363. دکترای زبان و ادبیات فارسی دارم و خرده مایه‌ای قلم برای دریایی از نوشته‌های دل،غرق در ادبیات شده و زنده می‌شوم. و بی شک حال خوش خود را مدیونم به غرقه شدن‌هایی از سر شوق که هستی بخش است. و اینگونه عشقی است که مرا در می‌نوردد چرا که غبار غم برود حال خوش شود. این همان است که مشیری گفته : گرنکوبی شیشه غم را به سنگ هفت رنگش می‌شود هفتاد رنگ

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا