روزی که رهایم کردی نوشتهی النا فرانته
النا فرانته Elena Ferrante نویسندهی ایتالیایی است که کسی از هویت واقعی او خبر ندارد. النا فرانته تنها نامی است که این نویسنده به عنوان نام مستعار برای خود برگزیده است. همین ناشناس بودن او نیز یکی از دلایلی است که مخاطب آثار او را هر چه بیشتر کنجکاو کرده است. در این متن به بررسی رمان روزی که رهایم کردی خواهیم پرداخت، با نت نوشت همراه باشید.
عدهای هویت او را حدس زده اند اما النا فرانته آن را تکذیب کرده است. کتابهای او به زبانهای فرانسوی، انگلیسی، اسپانیایی، هلندی و غیره ترجمه شدهاند.
روزی که رهایم کردی: تغییر شکل کلیشه ها
النا فرانته در سال گذشته در فهرست ۱۰۰ نویسندهی پر مخاطب جهان جای گرفت. روزی که رهایم کردی که نامزد جایزه بوکر نیز بوده است، روایتی پر فراز و نشیب از یک رابطهی عاطفی است. در ابتدای داستان روزی که رهایم کردی اتفاق اصلی داستان حادث میشود و پس از آن مخاطب با شخصیت اصلی داستان که زنی ۳۸ ساله است همراه میشود.
می توان گفت که داستان با رویکردی روانشناسانه و در این زمینه بسیار با دقت روایت میشود. در ابتدای داستان یک شوک بزرگ به شخصیت اصلی داده میشود. سپس واکنش او به این شوک با توجه به تجربههای کودکی او آغاز میشوند. شاید این شوک و پس از آن واکنشهای شخصیت اصلی مهمترین وجه داستان است که نویسنده با دقت بسیار به آن پرداخته است.
پس از یک غافلگیری که البته غافلگیری منفی است، انسان معمولا واکنشهایی تعریف شده از خود بروز میدهند و در این داستان نیز به یکی از واکنشهای معمول یک انسان پرداخته میشود اما این پرداخت و تصویر سازی به گونهای است که احتمالا همذات پنداری بسیاری را در مخاطب ایجاد میکند که البته این همذات پنداری به هیچ عنوان شکل تکراری ندارد.
بیشتر بخوانید: رمان اپرای شناور نوشتهی جان بارت
در خود داستان، شخصیت اصلی هنگام بروز بحران در زندگی خود، کتابی به نام وانهاده را که اثر سیمون دوبووار است به یاد میآورد اما در همان جا نیز ذکر میکند که فاصلهی زیادی بین این داستان و داستان وانهاده وجود دارد.
شاید مخاطب در مواجهه با روزی که رهایم کردی احساس کند که با قصهای تکراری طرف شده است اما با پیشرفت داستان احتمالا این سوتفاهم برطرف میشود. به نظر میرسد که نویسنده (النا فرانته) نیز بر این موضوع اشراف کامل دارد زیرا بارها و بارها به داستانهایی شبیه و نزدیک به داستانی که روایت میکند، اشاره میکند. اما چه چیز روزی که رهایم کردی را از دیگر آثار نزدیک به خود متمایز میکند؟
نقاط مختلفی در این داستان وجود دارد که پاسخ این سوال باشد.
بیشتر بخوانید: تحلیل رمان جانورها نوشتهی جویس کارول اوتس
شخصیت اصلی زنی از زنان امروز است او تا قبل از این اتفاق به کلی خود را از زنان سنتی قدیمی جدا میداند اما ناگهان پس از اینکه بحرانی عاطفی در زندگیاش پدید میآید در مییابد که تا چه اندازه به زن همسایهی قدیمی خود در دوران کوکی شبیه شده است.
وی حتی مدام خواب او را میبیند. زنی که تا امروز فکر نمیکرد که دیگر در دنیای مدرن و امروزی وجود داشته باشد. این نکته شاید قابل تامل ترین نکتهی رمان روزی که رهایم کردی باشد. زیرا همواره ما این گونه میاندیشیم که دیگر مانند افراد سنتی و نسل قدیم نیستیم اما ناگهان در موقعیتهای حساس همان واکنش آنها را بروز میدهیم.
فاصلهای که تنها به ظاهر با تفکرات ریشه دار ایجاد شده است در رمان روزی که رهایم کردی به گونهای ریشه یابی میشود. زنان و مردان فکر میکنند که شبیه پدران و مادران خود نیستند اما در یک سنی در جایی و یا در موقعیتی در مییابند که همان تراژدی نسلهای گذشته و همان الگوها هنوز وجود دارند و انگار خیال رفتن از زندگی و شخصیت آنها را ندارند.
“روزی که رهایم کردی” نوشته النا فرانته توسط انتشارات نون با ترجمهی شیرین معتمدی منتشر شده است.
بیشتر بخوانید: رمان تقسیم نوشتهی پیرو کیارا