علی حاتمی: مروری بر زندگی و آثار؛ آیین چراغ، خاموشی نیست.
عباسعلی حاتمی معروف به علی حاتمی کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکنندهی سینما متولد ۲۳ مرداد ۱۳۲۳ در تهران، خیابان شاپور است. مادرش خانهدار و پدرش در چاپخانه کار میکرد. حاتمی که دومین فرزند پسر خانواده بود بعد از مدرسه به چاپخانهی پدر میرفت و در آنجا بود که با حروف آشنا شد. در ادامه با مروری کوتاه بر زندگی علی حاتمی با نت نوشت همراه باشید.
علی حاتمی میگوید: «در خانهی عموی بزرگم، یک پروژکتور دیدم، یک پروژکتور ۸ میلیمتری رسماً اولین بار در آنجا فیلم دیدم. بیشتر کارتون بود و چیزهایی در زمینههای ورزشی. به سینمای محل میرفتم. مثل تمام بچههای دیگر. چهار، پنج بار بعضی فیلمها را میدیدم این طوری بود که برخلاف همه همنسلیهایم جادوی سینما را با خود سینما کشف کردم.»
علی حاتمی , آیین چراغ، خاموشی نیست.
همین اتفاق منجر شد تا علی حاتمی به “هنر هفتم” علاقمند و دانشآموختهی دانشکدهی هنرهای دراماتیک شود. او در خاطراتش میگوید:
«سال ۱۳۴۱ اعلامیهای دیدم که در شاهآباد ادارهای درست میشد. نام اداره هنرهای دراماتیک، همانجا که دکتر “مهدی فروغ” برایش خیلی زحمت کشید. من مدتی بعد وارد این مرکز شدم. خیلیها آنجا بودند از جمله مرحوم “پرویز فنیزاده”، “محمد علی نصیریان” و … استادان بسیار خوبی هم بودند که دکتر فروغ انتخابشان کرده بود. مثل “امیرحسین آریانپور”، “حمید سمندریان” و … موقع ثبت نام از من پرسیدند که در چه رشتهای میخواهم درس بخوانم، گفتم نمایشنامهنویسی و هنرهای دراماتیک.»
اولین اثر سینمایی او در سال ۱۳۴۸ با عنوان “حسن کچل” ساخته شد و آخرین فیلم نیمه تمامش با نام “جهان پهلوان تختی” که یکی از بزرگترین پروژههای سینمایی او بعد از مجموعهی “هزاردستان” بود، با مرگاش نافرجام ماند. پس از مرگش نیز دو فیلم مبتنی بر هزاردستان با تدوین “واروژ کریممسیحی” به نامهای “کمیتهی مجازات” و “تهران روزگار نو” ساخته شد.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] فیلم مادر ساختهی علی حاتمی؛ ایران مُرد، از بس که جان نداشت!
علی حاتمی کار هنری خود را با تیاتر در زمینهی نویسندگی آغاز کرد و نمایشنامههای “ساتن”، “قصهی حریر”، “ماهیگیر”، “چهل گیس” و “آفتاب و مهتاب” را برای تئاتر نوشت. علی حاتمی در کلاسهای نمایشنامه نویسی ادارهی هنرهای دراماتیک شرکت نمود و بعدها که این اداره به نام دانشکدهی هنرهای دراماتیک تغییر نام داد او در رشتهی ادبیات نمایشی تحصیلات خود را ادامه داد. او در سال ۱۳۴۴ نمایش “دیب” (دیو) را که از اولین نوشتههای خود بود در تالار دانشکده و با کودکان “موسسهی آموزشی فرهنگ آرزو” به اجرا در آورد.
بیشتر بخوانید: داریوش مهرجویی مروری بر زندگی آقای کارگردان به بهانه ۷۸ سالگیاش
گفتنی است که او همواره در آثار سینمایی خود پیوندی ناگسستنی با اصطلاحات و گویشهای کوچه بازار داشت، بطوریکه کاربرد این دیالوگها به عنوان امضای وی تقریبا در تمامی آثار سینماییش حضور داشته و سینمای حاتمی را یک سینمای منحصر به فرد ساخته است. برخی ازاین دیالوگهای ماندگار عبارتند از:
فیلم “مادر” «تلخی با قند شیرین نمیشه، شب رو باید بیچراغ روشن کرد»
فیلم “کمال الملک” دیالوگی از زبان “مظفرالدین شاه” «همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید»
فیلم “سوته دلان” «همه عمر دیر رسیدم»
فیلم “سوته دلان” «ساعت زنگ زده دیگه زنگ نمیزنه، چون زنگاشو زده»
فیلم “مادر” «خورشید دم غروب، آفتاب صلات ظهر نمیشه»
و دهها دیالوگ ماندگار دیگر که در ذهن مخاطب پیر و جوان ایرانی و خارجی حک شده است.
به حق باید علی حاتمی را پر شورترین فیلم ساز وابسته به آداب و سنن ایرانی دانست. فیلمسازی که با تیزبینی و هوشمندی خاصی توانسته حال و هوای زندگی، آداب و رسوم و باورهای ایرانیان به ویژه تهرانیان قدیم را به تصویر بکشد. درون مایهی تمامی آثار او بر اساس ویژگیهای قومی و انسانهای رشد یافته در این باورها و اعتقادات، شکل گرفته است.
شخصیت آثار علی حاتمی اغلب شبیهترین افراد به خصلت و باورهای قومیتهای ایرانی هستند. حاتمی که تقریبا تمامی آثارش را بر اساس فیلمنامههایی از خودش ساخته در انتقال فضا، زمان و شرایط اجتماعی دورهی تاریخی که در فیلمش به تصویر کشیده، بسیار موفق بوده است. در آبان ماه سال ۱۳۵۰ علی حاتمی با “زری خوشکام” ازدواج کرد که حاصل این ازدواج “لیلا حاتمی” زادهی سال ۱۳۵۱ است. حاتمی پس از ازدواج گفت:
«سکوت سه ماههی من بخاطر ازدواج با زری است که از این پس در کارهایم شریک خواهد بود. بزودی کارم را شروع میکنم و کارهای جدیدم از این پس از فرم فانتزی بیرون خواهد بود و سناریو هایی را که نوشتهام بر روال تازه میباشد که باز در سینمای فارسی کار تازهای خواهد بود…»
“علی حاتمی” نیمهی آذر ماه سال ۱۳۷۵ دار فانی را وداع گفت. بر روی سنگ مزار او دیالوگی از فیلم “حاجی واشینگتن” حک شده است که: «آیین چراغ، خاموشی نیست.»