فدریکو گارسیا لورکا: مروری بر زندگی و آثار شاعر اندلسی
فدریکو گارسیا لورکا Federico García Lorca یکی از مشهور ترین شاعران اسپانیایی است، با شهرتی جهانی که این شهرت از واژههای غنی شعر بی تکرار، نمایشنامهها و مرگ دردناک و جنایت بارش منشاء میگیرد. عمده ترین درون مایه آثار لورکا عشق، غرور، هیجان و مرگ خشن است که معرف خود زندگی اوست. در ادامه با مروری بر آثار و زندگی این شاعر با نت نوشت همراه باشید.
فدریکو گارسیا لورکا
و به جای سرش سری سیاه قرار دارد
از آثار فدریکو گارسیا لورکا می توان به: ترانهها، نمایشنامه ماریانا پیندا، چنین که گذشت این ۵ سال، ترانههای کانته خوندو، نمایش نامههای عروسی خون، یر ما، خانه برنارد آلبا، شاعر در نیویورک، احساسات و پروانه، طلسم پروانه (نیرنگ پروانه)، قصیده کولی، مرثیه برای مرگ یک گاوباز، عروسکان خیمه شب بازی، که بیان کننده ادبیات غنی اسپانیا در قرن بیستم هستند، اشاره کرد.
بیشتر بخوانید: نمایشنامه عروسی خون اثر فدریکو گارسیا لورکا
فدریکو گارسیا لورکا Federico García Lorca در سال ۱۸۹۹ در فونته کاواکه روس در چند کیلومتری شمال شرقی گراندا متولد شد. لورکا به دلیل بیماری که از تولد تا چهار سالگی با آن درگیر بود تقریبا کودکی خود را در خانه و با گوش دادن به افسانهها و قصههای روستاییان و ترانه هایی که کولیان در دشتهای حاصل خیز غرناطه میسرودند و میخواندند گذرانده و به آنها میل و شوقی عجیب داشت.
با اینکه فدریکو گارسیا لورکا Federico García Lorca چندان عمر زیادی را سپری نکرد و در سال ۱۹۳۶با شروع جنگ داخلی اسپانیا توسط سربازان حکومتی در ۱۹ آگوست او را به همراه یک معلم و دو گاو باز در مزرعهای تیرباران کردند و جسم او بی نام نشان جزئی از خاک اسپانیا شده است اما در این عمر کوتاه خالق شاهکار هایی از نمایشنامهها و اشعاری بوده که او را لاقید درخشان ترین شاعر اسپانیا در رده جهانی کرده است.
فدریکو گارسیا لورکا در سال ۱۹۳۵با انتشار “مرثیه در سوگ یک گاوباز”شاهکار شعر خود را به دنیای ادبی معرفی میکند، او این شعر را پس از مرگ دوست گاو بازش سروده است، وقتی ایگناسیو سانچزمخیاس اصیل زاده که در میدان گاوبازی با مرگ دست و پنجه نرم میکند و مرگ نقابی از گوگرد رنگ پریده در چهرهاش کشیده و به جای سرش سرگاویی سیاه قرار دارد شاعر حس حزن انگیز مرگ را توصیف میکند:
” در ساعت پنج عصر.
درست ساعت پنج عصر بود. پسری پارچهی سفید را آورد
در ساعت پنج عصر سبدی آهک، از پیش آماده
در ساعت پنج عصر باقی همه مرگ بود و تنها مرگ
در ساعت پنج عصر باد با خود برد تکههای پنبه را هر سوی
در ساعت پنج عصر و زنگار، بذر ِ نیکل و بذر ِ بلور افشاند
در ساعت پنج عصر، اینک ستیز ِ یوز و کبوتر
در ساعت پنج عصر. رانی با شاخی مصیبتبار
در ساعت پنج عصر، ناقوسهای دود و زرنیخ
در ساعت پنج عصر،کرنای سوگ و نوحه را آغاز کردند
در ساعت پنج عصر. در هر کنار کوچه، دستههای خاموشی
در ساعت پنج عصر…”
از این نکته نمیتوان چشم پوشی کرد که فدریکو گارسیا لورکا با خلق شاهکارهای خود یکی از برجسته ترین چهرههای گروه ادبی نسل ۲۷ به شمار میرفت این نسل گروهی از هنرمندان و نویسندگان آوانگارد و سوررئال بسیار تاثیر گذار اسپانیایی بودند که با چهره هایی مانند لورکا، سالوادور دالی و رافائل آلبرتی شناخته شده اند، مهم ترین مشخصه این گروه تمایل شدید اعضا به شکستن مرزها و سنتهای هنری و ادبی پیشین و ایجاد روشهای نو و خلاقانه است.
فدریکو گارسیا لورکا در سال ۱۹۲۸ با دو کتاب اشعار “سانتا جوندو و ترانه کولی” به یک شاعر اندلسی با خرده فرهنگ کولی معرفی شد که با استفاده از اسطورهها و تصنیفهای قدیمی نگرشی غم انگیز در مورد زندگی ابراز کرده است.
بخشی از ترانه انار اما خون؛
“انار دلی را ماند
که بر کشتزارها میتپد،
دلی شریف و خوار شمار
که در آن، پرندهگان به خطر نمیافتند.
دلی که پوستاش
به سختی، همچون دل ماست،
اما به آن که سوراخاش کند
عطر و خون ِ فروردین را هِبِه میکند.
انار
گنج جَنّ ِ سالخوردهی چمنزاران سرسبز است
که در جنگلی پرتافتاده
با پریزادی از آن نگهبانی میکند.
جنّ ِ سپید ریش
جامهیی عقیقی دارد.
انار گنجی است
که برگهای سبز درخت نگهبانی میکنند
در اعماق، احجار گرانبها
و در دل و اندرون، طلایی مبهم.”
ترجمه احمد شاملو