تماما مخصوص اثر عباس معروفی
بعضی کتابا هست که وقتی تموم میشه، آدم ناراحت میشه. نه به این خاطر که غم انگیز تموم شده، فقط به خاطر اینکه تموم شده! این کتاب یکی از همون کتابا بود. یکی از اون کتابایی که تا میتونستم خوندنش رو کش دادم و مزه مزه کردم و دلم نمیخواست به این زودی ها به صفحه ی آخرش برسم.
گزیده کتاب :
هی ! آدم در تنهایی است که می پوسد و پوک می شود و خودش هم حالیش نیست . می دانی؟ تنهایی مثل ته کفش می ماند؛ یکباره نگاه می کنی می بینی سوراخ شده . یکباره می فهمی که یک چیزی دیگر نیست. بیشتر آدمهای دنیا در هر شغلی که باشند از خودشان هرگز نمیپرسند چرا چنین شغلی دارند. چیزهای دیگر هم هست که آدم دنبال دلیلش نمی گردد. یکیش مثلاً تنهایی است.
خیلی ها فکر می کنند سلامتی بزر گ ترین نعمت است، ولی سخت در اشتباه اند. وقتی سالم باشی و در تنهایی دست و پا بزنی، آنی مریض می شوی، بدترین نحوست ها می آید سراغت، غم از در و دیوارت می بارد، کپک می زنی. کاش مریض باشی ولی تنها نباشی …
در سفر بود که پس از سال ها فرصت یافتم خودم را از دور تماشا کنم. واقعاً تا آدم سفر نکند، هرگز خودش را نمی شناسد. سفر یعنی اینکه تو با دیدن یک درخت احساس کنی برای اولین بار است آن درخت را می بینی. وگرنه اینهمه خلبان و راننده شب و روز از جایی می روند به جای دیگر. هیچ درختی براشان تازگی ندارد. این که سفر نیست. سفر یعنی دور شدن از یکنواختی. وسعت دید نسبت مستقیم دارد به بعد مسافت؛ هرچه دورتر، وسعت دید بیش تر. و من این را پیش از سفر نمی دانستم. سفر یعنی اینکه وقتی صبح از خواب بیدار شدی تعجب کنی، و از خودت بپرسی من اینجا چه می کنم؟
آخرین رمان عباس معروفی «تماماً مخصوص» نام دارد. رمانی در پنجاه و دو فصل. روایت عباس ایرانی نامی است که در ایران دانشجو بوده و بعد از بگیر و ببندهای دههی شصت به آلمان آمده و در آلمان زندگیاش را روایت میکند. روایتی از یک سفر تا سفر بعد، از سفر پاکستان تا سفر به قطبشمال یا از یک مرگ تا مرگی دیگر – باید به این نکته توجه کرد که در ذهن جمعی و در فرهنگ ایرانی مرگ همیشه مترادف سفر بوده- و راوی زمانیکه از فرارش میگوید و زندگیاش، روایتش اندوه و تلخی مرگ را دارد. فرار راوی از مرز پاکستان مرگ نخست است و در پایان رمان به شکلی وهمگونه و رویایی مرگ را باز میبینیم. پس بی راه نیست روایت تماماً مخصوص را روایت بین دو مرگ بپنداریم .
نویسنده: عباس معروفی
عباس معروفی، نویسندهی ایرانی مقیم آلمان است به سال ۱۳۳۶ خورشیدی در سنگسر متولد شد. فارغ التحصیل هنرهای زیبای تهران در رشته هنرهای دراماتیک است و حدود یازده سال معلم ادبیات در دبیرستانهای تهران بودهاست. معروفی با رمان «سمفونی مردگان» که به شیوهی سیلان ذهن بود در جولانگاه ادبیات ایران به شهرت رسید و پس از انقلاب در اوایل دههی هفتاد مجبور به جلای وطن شد و در آلمان اقامت گزید. او در آلمان مدتی از بورسیهی «خانهی هاینریش بل» گذران کرد و سپس به کارهای دیگری رو آورد. مدتی بهعنوان مدیر یک هتل کار کرد و سپس کتابفروشی خانهی هنر و ادبیات هدایت را تأسیس کرد و به کار کتابفروشی مشغول شد.
این کتاب رمانی است که در یک حوزه عمومی بین واقعیت و فانتزی حرکت میکند. آمیزش تخیل با واقعیت گاه تا حدی ظریف و در هم تنیده است که خواننده برای لحظههایی به جنس رویداد تردید میکند. و این، چارچوبی مدرن به آن میبخشد. هرچه مرز واقعیت و خیال نازکتر میشود، رهایی رمان از خرد ناب بیشتر میشود و امکان عملکرد خرد عملی در رویدادها به آزادی در حوزه رمان نیروی بیشتری میدهد.
امیدوارم از خواندن آن لذت ببرید و ما از نظرات خود بهره مند سازید.
طرح معرفی کتاب به این طریق بسیار مفیدو کاربردیه.ممنون از توضیحات کاملتون
سلام
ممنونم از حسن نظرتون ، اگر طرح خاصی برای معرفی کتاب در نظر دارید مشتاق شنیدن آن هستم.