اقتصادی

مفاهیم اقتصادی به زبان ساده؛ پیامدهای تورم – قسمت دوم

در مطلب روز گذشته قسمت اول پیامدهای تورم در نظام اقتصادی را بیان کردیم. تورم موجب می شود تا میان مقادیر اسمی و واقعی تفاوت ایجاد شود و این خود به اشتباهات متعدد در محاسبات منجر می انجامد. به عنوان مثال به رغم سادگی تفاوت میان نرخ بهره واقعی و اسمی، انسان ها درک درستی از این مسئله ندارند و گاه در محافل سیاست گذاری و تصمیم گیری بحث های طولانی و بی حاصلی در مورد بهره صورت می گیرد، بدون این که توجه کافی به این مسئله ساده انجام شود. البته لازم به ذکر است این مشکل فقط مربوط به ایران نیست. بلکه به گفته پاول کروگمن که زمانی جزو مشاورین اقتصادی کاخ سفید بوده است، گاه وقت زیادی از کابینه صرف فهمیدن تفاوت نرخ بهره اسمی و حقیقی می شده است.

با یک مثال ساده می خواهیم این خطای رایج را بیشتر مورد بررسی قرار دهیم. فرض کنید که خانه ای به قیمت ۱۰۰۰۰۰ دلار با استفاده از وامی که بهره سالانه آن ۷ درصد است خریده اید. می توانید این خانه را سالی ۶۰۰۰ دلار اجاره دهید. حال اگر نرخ تورم ۲ درصد باشد، آیا نگه داری این خانه به مدت یک سال عقلایی است؟ اکثر افراد با خود می گویند که ۷ درصد ۱۰۰۰۰۰ دلار معادل ۷۰۰۰ دلار می شود که کمتر از ۶۰۰۰ دلار است. لذا فرد از انجام این کار ضرر می کند و بهتر است که خانه خود را بفروشد. در مقابل این استدلال می توان گفت که آن دو درصد تورم روی قیمت خانه وارد می شود و فرد از حفظ خانه به مدت یک سال ۲۰۰۰ دلار دیگر سود می کند. لذا در مجموع ۱۰۰۰ دلار به سودش خواهد بود. به عبارت دیگر نرخ بهره اسمی وام مذکور ۷ درصد بوده ولی نرخ بهره واقعی ۵ درصد است. حال اجاره خانه ۶۰۰۰ دلار بیشتر از ۵۰۰۰ دلار بهره وام خواهد بود.

پیامدهای تورم

تورم دارای اثرات بازتوزیع ثروت و درآمد در جامعه است. در شرایط تورمی کسانی که درآمدهای ثابت در اختیار دارند معمولا متضرر می شوند. به عنوان مثال در مقاطعی که دولت به دلیل محدودیت شدید بودجه قادر به شاخص بندی دستمزد کارمندان همراه با تورم نبود، وضعیت کارمندان با توجه به نرخ تورم نسبت به شاغلین آزاد روز به روز بدتر می شود اما در سال هایی که دولت سالانه حقوق کارمندان را به اندازه تورم افزایش می دهد این مسئله رخ نمی دهد.

در شرایط تورمی، سیاست گذاری های غلط دولت ها تشدید می شود. علت این امر این است که در فضای تورمی، فشار افکار عمومی بر مسئولین و سیاست گذارهای اقتصادی شدید می شود و سیاست گذاران اقتصادی و مسئولین سیاسی برای اتخاذ سیاست های مقطعی، عوام فریبانه و در عین حال مضر بسیار وسوسه می گردند. یک نمونه رایج چنین سیاست هایی، سیاست کنترل قیمت است که از پیامدهای تورم به شمار می رود.

در اینجا ضروری است تا تفکیکی میان تورم پیش بینی شده و تورم پیش بینی نشده قائل شویم. معمولا اگر تورم از پیش مشخص و پیش بینی شده باشد، هزینه هایش بسیار کمتر می شود چرا که مردم از طریق شاخص بندی می توانند خود را با شرایط تورمی تعدیل و سازگار کنند و پیامدهای تورم را کاهش دهند. مثلا وقتی بدانیم که بانک مرکزی قرار است سالانه ۱۵ درصد تورم ایجاد کند، به طور خود به خود قیمت نهاده های تولید و محصولات ۱۵ درصد افزایش می یابد و قرارداد دستمزدها نیز با ۱۵ درصد افزایش تمدید می شود. کم کم افراد در هنگام قرض دادن یا قرض گرفتن پدیده تورم را لحاظ می کنند. حداکثر هزینه ای که در چنین شرایطی به اقتصاد وارد می شود هزینه های ناچیزی چون هزینه تغییر قیمت و هزینه مراجعه زیاد به بانک جهت نگه داری نقدینگی لازم برای مبادلات روزمره است.

در مقابل پدیده تورم که رشد قیمت هاست، پدیده تورم منفی قرار دارد. تورم منفی به معنی کاهش قیمت هاست. خیلی از مردم تصور می کنند که پدیده کاهش قیمت ها یک ایده آل است در حالی که اقتصاددانان بر عکس، پدیده کاهش قیمت ها را امری خطرناک و مذموم می دانند و نگران هستند که مبادا در اقتصاد این مشکل رخ دهد. مردم که از پدیده کاهش قیمت استقبال می کنند صرفا منفعت خود را در نظر می گیرند اما اقتصاددانان منفعت کل اقتصاد را لحاظ می کنند. وقتی که قیمت ها رو به کاهش باشد، خانوارها ترجیح می دهند تا خریدهای خود را تا جای ممکن به تعویق بیندازند و این امری است که برای بنگاه های تولیدی زیان بار است.

پدیده کاهش قیمت به دلیل کاهش درآمدهای تولیدکنندگان به بخش عرضه اقتصاد آسیب می زند. از سوی دیگر گفتیم که شرایط تورمی به نفع وام گیرنده و به زیان وام دهنده است، چرا که ارزش پولش کم می شود. دقیقا عکس این حالت در حالت تورم منفی رخ می دهد. در تورم منفی وام گیرنده متضرر شده و وام دهنده منتفع. حال اگر فرض کنید که وام گیرنده بنگاه های تولیدی باشند، می توانید تصور کنید که بخش عرضه در چه وضعیت وخیمی قرار خواهد داشت. از یک سود درآمدش کاهش می یابد و از سوی دیگر گویی بدهی اش در حال بزرگ شدن است. به همین دلیل اقتصاددانان یک تورم خفیف زیر ۵ درصد را برای اقتصاد مناسب ارزیابی می کنند اما تورم های دو رقمی و بالاتر و یا تورم منفی را به زیان اقتصاد می دانند.

علیرضا هادوی

سلام. علیرضا هادوی هستم. دارای مدرک کارشناسی ارشد مکانیک از دانشگاه پلی تکنیک. چند سالی هست که در کنار کار مهندسی، به دلیل علاقه بسیار زیاد به مسائل اقتصادی وارد دنیای بورس شدم. به دلیل جذابیت این حرفه چه از لحاظ علمی و چه از لحاظ پولی جزئی از زندگی من شده است. خوشحالم که با کمک دوستان خوبم در مجموعه نت نوشت فضایی به وجود آمده است که بتوانم اطلاعات کم خودم رو با شما دوستان خوبم در میان بگذارم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا