اقتصادی

مفاهیم اقتصادی به زبان ساده؛ پیامدهای تورم – قسمت اول

پیامدهای تورم

مهم ترین پیامد منفی تورم ایجاد بی ثباتی در اقتصاد است. هر چه تورم در یک کشور بیشتر باشد، بی ثباتی در آن اقتصاد بیشتر است. لذا یکی از مهم ترین راه کارهای ثبات سازی در اقتصاد مهار تورم است. ثبات یکی از مهم ترین پیش شرط های رشد بنگاه های اقتصادی است. به این دلیل که در شرایط با ثبات امکان پیش بینی آینده میسر می گردد و با پیش بینی آینده است که می توان در مورد درستی یا غلط بودن یک سرمایه گذاری قضاوت کرد.

۰

اگر از توده مردم و صاحب نظران اقتصادی سوال شود که مهم ترین دغدغه همیشگی اقتصاد ایران چیست بدون شک پیامدهای تورم یکی از پاسخ ها خواهد بود. بنابراین در این که اقتصاددانان و مردم پدیده تورم را امری منفی ارزیابی می کنند تردیدی نیست اما باید گفت که اهمیت پیامدهای تورم برای مردم و اقتصاددانان شاید به یک میزان نباشد.

به نظر می رسد برای مردم این مسئله اهمیت درجه اول را داشته باشد ولی برای اقتصاددانان که به چون و چرایی مسائل توجه دارند، تورم در رتبه های بعدی حائز اهمیت است. در آمریکا نیز یک بار پیمایشی از مردم و تعدادی از اقتصاددانان صورت گرفت و در آن مهمترین موضوعات و مسائل اقتصادی سوال شد. برای توده مردم بیکاری و تورم مهم ترین مسئله عنوان گردید در حالی که برای اقتصاددانان رشد و بهره وری اهمیت بیشتری داشت.

شاید یکی از دلایلی که اقتصاددانان کمتر از توده مردم به موضوع تورم اهمیت می دهند، آگاهی اقتصاددانان از پدیده شاخص بندی است. در کشورهایی با اقتصاد تورمی مردم به تدریج می آموزند که عامل تورم را در نظر بگیرند و محاسبات و انتظارات خود را با احتساب تورم و پیامدهای تورم انجام دهند. به عنوان مثال افراد به تدریج می آموزند که هنگام انعقاد قرارداد دستمزد انتظاری خود را با تورم افزایش دهند. این به آن معنی نیست که اقتصاددانان نسبت به تورم بی توجه هستند بلکه به این معنی است که وجود تورم را نشانه و علامت وجود مشکل در اقتصاد می دانند نه علت.

مهم ترین پیامدهای تورم که منفی هم هست ایجاد بی ثباتی در اقتصاد است. هر چه تورم در یک کشور بیشتر باشد، بی ثباتی در آن اقتصاد بیشتر است. لذا یکی از مهم ترین راه کارهای ثبات سازی در اقتصاد مهار تورم است. ثبات یکی از مهم ترین پیش شرط های رشد بنگاه های اقتصادی است. به این دلیل که در شرایط با ثبات امکان پیش بینی آینده میسر می گردد و با پیش بینی آینده است که می توان در مورد درستی یا غلط بودن یک سرمایه گذاری قضاوت کرد.

در شرایطی که قیمت ها دائما دستخوش تغییرات شدید باشد نمی توان نسبت به سودآور بودن پروژه های بلند مدت مطمئن بود و نمی توان برای بلند مدت برنامه ریزی کرد و افراد به تصمیم گیری های اقتصادی کوتاه مدت بسنده می کنند. معمولا افراد ریسک گریز برای احتراز از خطر ناشی از بی ثباتی از تصمیمات سرمایه گذاری صرف نظر کرده و به اموری چون واسطه گری و یا خرید کالاهای بادوام برای حفظ ارزش پول و یا خارج کردن سرمایه از کشور و سرمایه گذاری پس اندازهای خود در کشورهای کم تورم روی می آورند.

یکی دیگر از پیامدهای منفی تورم، هجوم مردم به خرید کالاهای بادوام نظیر ماشین، زمین، یخچال و … است. علت این امر این است که نگه داشتن پول در شرایط تورمی به معنی کاهش قدرت خرید آن است. لذا مردم معمولی کالاهایی را بیش از نیاز خود خریداری می کنند که گمان می کنند با افزایش قیمت، قدرت خریدشان را حفظ و یا ارتقا بخشد. این هجوم برای خرید کالاهای بادوام خود موجب تشدید تورم می گردد.

یکی از اشکالات و پیامد های تورم ، دشوار شدن محاسبات اقتصادی است. کسی که وعده دریافت یک کارمزد به ازاء ارائه یک خدمت در طول یک سال دریافت می کند، در پایان سال متوجه می شود که به دلیل تورم کمتر از میزان مورد انتظار قدرت خرید پیدا کرده است. همچنین در شرایط تورمی، اگر وام دهندگان تورم را در نرخ بهره مورد ادعای خود لحاظ نکنند، متضرر و وام گیرندگان منتفع خواهند شد. لذا تورم می تواند به نفع وام گیرندگان و به زیان وام دهندگان باشد. عکس همین مسئله در مورد بانک ها و سپرده گذاران صادق است. بانک ها به عنوان دریافت کنندگان سپرده از تورم منتفع و مردم به عنوان سپرده گذاران از تورم زیان می کنند اگر نرخ تورم در نرخ سپرده لحاظ نگردد.

عدم در نظر گرفتن نرخ تورم در قراردادها معضل بسیار رایجی است. این مسئله شاید به نظر خیلی ساده بیاید ولی در عمل مشاهده می شود نه تنها محاسبات توده مردم بلکه بسیاری از اقتصادخوانده ها نیز به دلیل نادیده گرفتن تورم مخدوش می گردد.

به عنوان مثال بسیاری می گویند ادعای تاثیر مثبت افزایش نرخ ارز بر صادرات غیرنفتی ادعایی خلاف واقع است زیرا در عمل صادرات افزایش نیافته است. اشکال این تحلیل این است که نرخ اسمی ارز افزایش یافته ولی نرخ واقعی ارز (نرخ اسمی منهای نرخ تورم) کاهش داشته است. همچنین برخی مدعی هستند که چرا در آمریکا نرخ بهره ۵/۲ درصد است اما در ایران نرخ بهره ۱۰ درصد. پاسخ این است که در آمریکا نرخ تورم ۲ تا ۳ درصد است و نرخ تورم در ایران از ۳۰ درصد تا ۱۰ درصد تا ۱۰ درصد در نوسان بوده است. لذا باید ابتدا نرخ تورم را از نرخ اسمی کم کرد و بعد مقایسه انجام داد.

برای درج دیدگاه کلیک کنید

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پربازدیدترین‌های این هفته در نت‌نوشت

برو بالا