تکنولوژی

اندراحوال اوضاع نامطلوب نگارش زبان فارسی در فضای مجازی

من معلم زبان انگلستانی هستم. و چند ماهی می شود که از مشهد به طهران انتقالی گرفته ام.  آنجا همکاری داشتیم که ادبیات درس می داد. نامش “ابوالقاسم ادیب” بود. اسم و فامیلش هم به راستی که برازنده اش بود و درست مثل فردوسی مشهدی در هنگام سخن گفتن فارسی را پاس می داشت. کلی شعر حفظ بود و بیشتر از سر سوزنی هم ذوق داشت و شعر می گفت و میشد او را در جرگه شاعران به حساب آورد نه مثل بعضی که شایر هستند یعنی به جای شعر, شر می گویند. با تکنولوژی و این چیزها مشکل داشت و یک گوشی قدیمی جان سخت هم داشت که برای اینکه تبلیغ نشود, نامش را نمی برم. یک روز که ای کاش زبانم لال شده بود و این حرف را به او نزده بودم, به او گفتم که همه دیگر گوشی هوشمند دارند و از تلگرام و اینستاگرام و دیگر گرام های گرامی استفاده می کنند, تو چرا از این موبایل جدید ها نمی گیری؟ گفت این ها به چه درد من می خورد و تو می خواهی من هم معتاد کنی. خلاصه از من اصرار و از از او انکار.
سال تحصیلی تمام شد و تکلیف انتقالی من هم مشخص شد و رهسپار طهران شدم ولی نتوانستم او را قانع کنم که گوشی اش را عوض کند. بازهم اصرار های من در مقابل انکارهای او شکست خوردند.

*   *   *

مدتی از آمدنم به تهران گذشت. یک شب نشسته بودم و با موبایل خودم در اینترنت می گشتم که ناگهان پیامی در یکی از شبکه های مجازی برایم آمد که نوشته بود چطوری داااش(؟)  شماره ناشناس بود اما وقتی پروفایل کانتکت او را دیدم چنان تعجبی کردم که انگار تیم ملی فوتبال به فینال جام جهانی رسیده است. او کسی نبود جز همان ابوالقاسم خودمان(!) که آنچنان آداب ادبیات را می دانست. شاید بگویید نوشته دااااش دیگر اما اگر بازهم درباره او بگویم خواهید فهمید که آن شیر بیشه ادبیات تبدیل به موش آن خطه شده بود آن هم موش کور.
چند روز بعد برایش یک لطیفه فرستادم در جواب مثلا برای اینکه بگوید خیلی جالب بود و خیلی خندیده ام فرستاده بود “خخخخخخح” (در فرهنگ لغت تلگرامی آمده  که هر چه تعداد خ بیشتر باشد یعنی میزان خنده بیشتر است) خب اینهمه استیکر هست چرا خخخ؟! مگر بیکار بوده اند که این شکلک ها را بسازند.
یا یک بار دیگر سوالی از او پرسیدم که در پاسخ نوشت ارع. نمی دانم چه فرقی است بین اره با این کلمه جعلی پارسی خراب کن؟ اگر هم که صفحه کلید موبایلتان را باز کنید می بینید که “ع” کنار “ه” است, پس چه فرقی می کند؟ حتما فرقش را فقط این همکار ما می داند و دیگر اعضای فرنگستان فارسی که روز به روز هم بر تعدادشان افزوده می شود.
اگر بخواهم که از آقای ادیب و دوستان نا ادیب او بگویم که خیلی زیاد می شود مثلا این یکی خیلی خنده دار است یا شاید گریه دار که به جای آیا می نویسند عایا !  کلا با هر چه که آ باکلاه دارد دشمنی دارند و از آن کلمه کلاه برداری می کنند غافل از اینکه کلاه خیلی گشادی را از سر این مرز و بوم بر می دارند.

“خلق را تغییرشان بر باد داد/ ای دوصد لعنت بر این تغییر باد” تغییری که تن آن ابوالقاسم اورجینال را که بسی رنج برد در این سال سی به اندازه یک زلزله هشت ریشتری می لرزاند. بعضی هم پا را از این فراتر گذاشته اند و یک چیز من درآوردی درآورده اند به نام فینگلیش که روند رشد این گروه از آن یکی هم بیشتر است. نمی دانم شاید بخواهند بگویند که ما آنقدر کلاس داریم که واس خودمان یه پا دانشگاه هستیم. خب بروید انگلیسی یاد بگیرید که به دردتان هم بخورد نه اینکه فارسی را انگلیسی بنویسید و خط زیبای فارسی را نابود کنید و یک زلزله هشت ریشنری دیگر را این بار بر تن میرعماد وارد کنید. کاش همه می دانستند که اگر نستعلیق نباشد, هنر یک چیز کم دارد.

الخلاصه که اگر همین وضع تایپ کردن در فضای مجازی ادامه پیدا کند, علاوه بر اینکه دیگر کسی در امتحان املا قبول نمی شود, چیزی دیگر نه از زبان فارسی می ماند و نه از خط فارسی. پس شما عزیزان گرامی و دوستان مجازی در هنگام تایپ کردن دقت لازم را به کار برید. به امید آن روزی که دوباره به هندوستان و بنگال کله قند صادر کنیم و از واردات بی رویه شکر مصنوعی و فینگیلیش خلاص شویم.
امید یکی از بهترین نعمت های خداست

بهنام حیدری

بهنام حیدری هستم. تاریخ و ادبیات و همینطور تاریخ ادبیات را دوست دارم. کتاب زیاد نمی خونم ولی خیلی بیشتر از سرانه ملی میخونم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا