فیلم Hugo هوگو ساختهی مارتین اسکورسیزی
هوگو یا Hugo عنوان فیلمی ماجراجویانه، فانتزی و غیر متعارف در کارنامه مارتین اسکورسیزی Martin Scorsese است. هوگو فیلمی است که اگر اسم کارگردانش را ندانیم و به نظاره آن بنشینیم، نام اسکورسیزی شاید جز آخرین نامها برای حدس زدن باشد. در حالی که با دانستن نام کارگردان هم، “هوگو” پر از اشاراتی است که شخصیت اصلی داستان را به زندگی خود اسکورسیزی مربوط میسازد. در ادامه با معرفی و تحلیل فیلم Hugo با نت نوشت همراه باشید
“ژرژ ملیس: پایانهای خوش فقط در فیلمها اتفاق میافتند.”
بیشتر بخوانید: اسکورسیزی: مروری بر آثار و زندگی کارگردان “یک فیلم برای خودم، یک فیلم برای آنها”
پیش از آغاز بررسی فیلم Hugo باید گفت هوگو داستان پسرکی به همین نام است که یتیم است و در ایستگاه قطاری در پستوها زندگی میکند تا مبادا به یتیم خانه فرستاده شود.
اما “هوگو”، عاشق سینما است. در همین احوالات فانتزی که در فیلم با آن همراه میشویم پسرک با پیرمردی آشنا میشود. آشنایی که واقعی است. به نوعی سینما به وی مدیون است. آری “ژرژ ملیس” همان پیر مرد است. پیرمردی که در نیمه دوم فیلم با هوگو کُنشی جالب را میآفرینند و ما را با فیلم همراه میکنند.
فیلم Hugo هوگو کاری از مارتین اسکورسیزی؛ “نگاهی به گذشته از دریچه آینده”
سینمای Martin Scorsese از عمق اجتماع سرچشمه میگیرد. عمقی که انتقادات شدیدی از جامعه در دورههای مختلف بیان میکند. اما “هوگو” بیشتر فیلمی است شخصی. این بار “اسکورسیزی” سراغ موضوعی رفته که خودش را بیان کند. ادای دینی است که او نسبت به نوع سینمایی که با آن بزرگ شده نشان میدهد.
اشاراتی که “اسکورسیزی” درباره “ملیس” در فیلم بدانها اشاره میکند حقیقتا برای دوست داران هنرِ هفتم هیجان انگیز است. مخصوصا در فیلم شاهد روند یکی از مهمترین ساختههای “ملیس” یعنی “Trip to the Moon” هستیم.
پشت صحنهای دل انگیز با پرداختی جالب که ما را با روند ساخت اولین ساخته هایی آشنا میکند که در آن جلوههای ویژه استفاده شده است. جلوههای متناسب با زمان خود و البته جاه طلبانه. شاید همین منظور باعث شد “اسکورسیزی” برای اولین آخرین بار سراغ تکنولوژی سه بعدی برود.
بیشتر بخوانید: فیلم Silence اثر مارتین اسکورسیزی , شک و تاملی در ایمان و تردیدهای در باب وجود
و حقیقتا “اسکورسیزی” با وسواسی شگرف سراغ این دستاورد جدید رفته است. این وسواس، هوگو را جز بهترین تجربههای سه بعدی قرار داده است. تجربهای که اسکورسیزی در آن، در خدمت بودن تکنیک برای هنر را به جهانیان نشان داد.
فیلم Hugo تجربه خاص است. همراه پسرکی میشویم که پاریس را از فرای پنجرهای در شب به نظاره مینشیند. پنجرهای که همان دریچه نگاه ما به دنیاست. همانطور است که ما دنیا را نظاره گر هستیم یا خواهیم بود. همراه پسرک در دالانها و مسیرهای تو در تو همراه میشویم.
گویی گذر عمریست که در این راهها بر ما اثر گذاشته است. “هوگو” فیلمی در ستایش هدف است. پسرک رویای ماجراجویانهای دارد. به سینما علاقه مند است و این پیگیری در علاقه اش، مسیر زندگیاش را با یادگاری که پدرش برای او به ارث گذاشته تغییر میدهد.
بیشتر بخوانید: فیلم Raging Bull ساخته مارتین اسکورسیزی؛ دیوانه کیست؟!
بیشتر بخوانید: نقد فیلم Alice Doesn’t Live Here Anymore کاری از مارتین اسکورسیزی
در ادامه تحلیل فیلم Hugo باید گفت این اثر فیلمی خوش رنگ و لعاب است. تقریبا در بخش مسائل فنی، فیلم بی ایراد ظاهر میشود. فیلم برداری فوق العاده “رابرت ریچاردسون” که با جلوههای ویژه همراه شده است تصاویری یکپارچه را خلق میکند.
شبیه تجربهای که چند سال بعد در فیلمبرداری “زندگی پی” شاهد آن بودیم. تمیز و یکدست. همین تکنیکهای پرجزئیات فیلم سبب شد هوگو در یازده بخش نامزد دریافت جایزه اسکار شود و در نهایت موفق به کسب پنج مجسمه طلایی گردد.
Hugo فیلمی است که به نظر میرسد “جان لوگان” نویسنده فیلم، به نحوی این اثر را اقتباس کرده که بیشترین وجه شباهت را به زندگی و رویاهای کودکی اسکورسیزی داشته باشد. دریچهای فانتزی و هیجان انگیز که مخاطب را با خود همراه میکند.
بیشتر بخوانید: فیلم Taxi Driver ساخته مارتین اسکورسیزی
البته به هیچ عنوان فیلم Hugo را نمیتوان با شاخص ترین آثار “اسکورسیزی” مقایسه کرد. فیلم هایی مانند “سکوت“، “گرگ وال استریت”، “جزیره شاتر”، “دارودسته نیویورکی”، “راننده تاکسی” و فیلمهای شاخص دیگر.
“هوگو مطلقا” به این دنیا تعلق ندارد. شاید مرثیهای است شاد که “اسکورسیزی” برای دل خودش ساخته است. دنیایی کاملا جدا اما جدایی جذاب، جدایی از جنس نامتناهی.
“من دنیا رو یک ماشین بزرگ تصور میکردم. میدونی که ماشینها اجزای اضافی توی خودشون ندارن و همون تعداد قطعه که لازم دارن، همراهشون هست. بنابراین با خودم گفتم اگه کل دنیا یک ماشین بزرگ باشه… من نمیتونم یک قطعه اضافی از اون باشم… من باید به یک دلیلی اینجا اومده باشم…”
بیشتر بخوانید: نقد فیلم Shutter Island اثر مارتین اسکورسیزی، بلندتر از فانوس دریائی، تنهاتر از رشتههای نرم برف
هیچ وقت از دیدنش سیر نمیشم چون تسلیم شدن توی این فیلم معنایی نداره و امید سرلوحه زندگی افراده