پوکه باز نوشتهی کورش اسدی؛ مرگ، حضور و عبور
پوکه باز عنوان مجموعه داستان کوتاه نوشتهی کوروش اسدی داستاننویس ایرانی است. مجموعه داستان پوکه باز شامل ده داستان کوتاه است. عنوان کتاب از آخرین داستان این مجموعه گرفته شده است. اکثر داستانهای این مجموعه را میتوان به نوعی ادبیات جنگ و داستان های جنگی به حساب آورد. در اکثر داستان های پوکه باز روایت رزمندهها و یا سربازهای حاضر و یا بازگشته از جنگ و یا آدم های درگیر جنگ است. درونمایهی روایات مرگ اندیشی و مرگ است. انسان هایی که در آستانهی مرگ بودهاند و نجات یافتهاند. اما هرگز نمیتوانند به زندگی عادی بازگردند. در ادامه با تحلیل مجموعه داستان پوکه باز با نت نوشت همراه باشید.
پوکه باز
مرگ، حضور و عبور
در همین آغاز تحلیل مجموعه داستان پوکه باز باید گفت در داستان هایی مانند “منزل خاک”، “خواب های جنوبی”، “باز غروب شد” با وجود اینکه داستان ها فضای جنگی ندارند اما حضور مرگ و مرگ اندیشی شخصیتها وجود دارد. مرگ بر زندگی تمام این شخصیتها سایه افکنده است. و زندگی عادی آن ها را کاملاً تحت تاثیر قرار داده است. آن ها گاه به رویا پناه میبرند و رویایی را در کنار زندگی عادی خود زندگی میکنند. رویایی از گذشته و یا رویایی در آینده برای این آدم ها وجود دارد. هر یک به نوعی رازی را باخود به اینور و آنور میبرند.
امیدی در هیچ یک از این داستان های پوکه باز وجود ندارد. آدمهای داستان طرد شده و گاه خود خواسته تنها هستند و به نظر میرسد راه نجاتی برای هیچ یک از آن ها وجود ندارد. و اینگونه است که آن ها در جهان خیال خود فرو میروند. به عنوان مثال در داستان “گورستان” شخصیت داستان که سمعک دارد در اغلب اوقات و مواجه با افراد، پیچ سمعک خود را میبندد و راه ارتباط خود با آدم ها، و آدم ها با خود را قطع میکند. و تنها ناظر حرکات آن ها است. فضاپردازی در این داستان ها با جزئیات بسیار صورت گرفته است. گاهی یک حرکت شی و یا شخصیت ریز به ریز شرح داده میشود. و تصویرها جز به جز ساخته میشوند. به قول خود نویسنده در ابتدای داستان “گورستان”:
«حرف به حرف میچسبد کلمه ای شکل میگیرد و جملهای ساخته میشود.»
این ساخت فضا و حرکت در بعضی از صحنهها باعث میشود که لحظه کند و با تاکید از جلوی چشم ما عبور میکند. نویسنده از این راه ما را به دقت در جزئیات صحنه دعوت میکند. که این دعوت برای این است که در بیشتر داستان های این مجموعه ماجرایی اتفاقی نمیافتد و تنها همین لحظات هستند که زندگی شخصیت را میسازند و او را و زندگیش را برای ما به تصویر میکشد.
بخش زیادی از داستانهای پوکه باز مربوط به کشمکشهای روحی و نمایش حالات و درونیات شخصیتهاست. گاهی سنگینی و کندی عبور لحظات، فضای سرد و آکنده از مرگ و خالی از هر جنب و جوش و شوقی را به ما القا میکند. اکثر شخصیتهای مجموعهی “پوکه باز” بسیار ساکت هستند و تنها نظاره گر محیط دور و بر خود می شوند. و از مجرای همین دنیای بیرون میتوان به درون آن ها و دغدغههایشان پی برد. دیالوگ در داستانها کم است. و ما بیشتر شاهد مونولوگهای درونی شخصیت ها هستیم.
بیشتر بخوانید: شازده احتجاب نوشتهی هوشنگ گلشیری
روایت داستان همراه با جملات کوتاه است. و در تحلیل مجموعه داستان پوکه باز باید گفت گاهی تنها یک فعل تشکیل دهندهی یک جمله است. فعل ها در بسیاری از جملات در اول جمله آمده است. و همین باعث می شود که ریتم داستان سریع باشد. در بسیاری از قسمت های داستان نثر آهنگین و دارای ریتم است.
“لته پاره پوشیده با موهای ژولیده و ناخنهای دراز پتو روی شانههایش کشیده بر صندلی چوبی نشسته رو به پنجرهای شکسته رو به درختی که زیر باران یک شاخهاش از کمر شکسته نیفتاده مانده در باد تکان می خورد- زیر باران رفته دیر کردهای که چشم بسته نشسته رو به روی پنجرهای شکسته و متروک و باران در دهان بازش میریزد.”
کوروش اسدی متولد ۱۸ مرداد ۱۳۴۳ در آبادان است. او در تاریخ ۲ تیرماه ۱۳۹۶ در تهران درگذشت. از دیگر آثار کوروش اسدی می توان به “باغ ملی”، “گنبد کبود”، و رمان بلند “کوچه ابرهای گمشده” اشاره کرد. کوروش اسدی نویسنده، ویراستار و مدرس داستان نویسی بود. رمان بلند “کوچه ابرهای گمشده” اخیراً برندهی جایزه از نخستین جایزهی ادبی داستان شیراز شده است.
بیشتر بخوانید: دندیل نوشتهی غلامحسین ساعدی