ادبیات ایران

یوزپلنگانی که با من دویده‌اند نوشته‌ی بیژن نجدی؛ روایت اندوه و سرگشتگی

یوزپلنگانی که با من دویده‌اند مجموعه داستان کوتاه نوشته‎ی بیژن نجدی داستان نویس ایرانی است. این مجموعه ده داستان کوتاه دارد. نام این مجموعه بخشی از شعر وصیت خود اوست. داستان‌های این مجموعه حجم کمی دارند و برخی از داستان‌ها مانند داستان چشم‎های دکمه‎ای من بیشتر از دو صفحه نیستند. درونمایه‎ی مشترک تمامی این داستان‎ها مرگ است. راز آمیزی مرگ و اندوه حاصل از آن برای بازماندگان. در ادامه با معرفی کتاب یوزپلنگانی که با من دویده‎اند با نت نوشت همراه باشید.

یوزپلنگانی که با من دویده‎اند: روایت اندوه و سرگشتگی

در تمام داستان‌های یوزپلنگانی که با من دویده‌اند اندوه مرگ آدم هایی که درگذشته‎اند بر روح بازماندگان سنگینی می‎کند. هر یک از این شخصیت‎های داستان به نوعی با این اندوه و دلتنگی زندگی می‎کنند. اندوهی که از آن‌ها آدم‌های متفاوت با افراد دوربرشان ساخته است و گاه باعث مسخ و دگرگونی آن‌ها می‎شود.

بیشتر بخوانید: رمان ملکوت نوشته‌ی بهرام صادقی ؛ نگاهی به زندگانی منیر

اتفاقات داستان های کتاب یوزپلنگانی که با من دویده‌اند بیشتر درونی است. و مربوط به کشمکش‎های درونی و روحی شخصیت‎هاست. و این کشمکش‎ها و گاه تغییرات درونی باعث اتفاقات بیرونی و حادثه‎ی داستانی می‎شود. فضای داستان‌ها بین واقعیت و خیال دائماً تغییر می‎کند.
اتفاقات داستان های کتاب یوزپلنگانی که با من دویده‌اند بیشتر درونی است. و مربوط به کشمکش‎های درونی و روحی شخصیت‎هاست. و این کشمکش‎ها و گاه تغییرات درونی باعث اتفاقات بیرونی و حادثه‎ی داستانی می‎شود. فضای داستان‌ها بین واقعیت و خیال دائماً تغییر می‎کند.

اتفاقات داستان های کتاب یوزپلنگانی که با من دویده‌اند بیشتر درونی است. و مربوط به کشمکش‎های درونی و روحی شخصیت‎هاست. و این کشمکش‎ها و گاه تغییرات درونی باعث اتفاقات بیرونی و حادثه‎ی داستانی می‎شود. فضای داستان‌ها بین واقعیت و خیال دائماً تغییر می‎کند.

و در بسیاری از این داستان‌ها مرز بین واقعیت و خیال مشخص نیست. همین سرگشتگی شخصیت‎ها و تغییر فضاها بین واقعیت و خیال و همچنین مواجه با پدیده‎ی رازآلودی چون مرگ، موجب شده است که متن دارای سیالیت در فرم و زبان باشد. نثر داستان‎ها شاعرانه و آهنگین است. و از توصیفات شاعرانه برای فضاپردازی استفاده شده است.

“روزی که آفتاب از مرز خراسان گذشته، روی گنبد قابوس کمی ایستاده و از آنجا به دهکده آمده بود تا صبحی شیری رنگ را روی طناب رخت ملیحه پهن کند…
طاهر در رختخوابی پر از آفتاب یکشنبه با همان موسیقی هر روزۀ صدای پای ملیحه از خواب بیدار شد.”

بستر داستان‌های کتاب یوزپلنگانی که با من دویده‌اند واقعی است و در این بستر واقعی، گاه اتفاقی فراواقعی، خرافی، و یا شگفت انگیز وارد داستان می‎شود و روال طبیعی زندگی شخصیت‎ها را بر هم می‎زند.

مکان بیشتر روایت‌های این مجموعه روستا و دهکده است. و شخصیت‎های آن آدم‎های روستایی و ساده‎دلی هستند. و همین انتخاب مکان و به تبع آن شخصیت‎ها راه را برای بسیاری واکنش‏های غیر واقعی و اتفاقات عجیب باز می‎کند.
مکان بیشتر روایت‌های این مجموعه روستا و دهکده است. و شخصیت‎های آن آدم‎های روستایی و ساده‎دلی هستند. و همین انتخاب مکان و به تبع آن شخصیت‎ها راه را برای بسیاری واکنش‏های غیر واقعی و اتفاقات عجیب باز می‎کند.

مکان بیشتر روایت‌های این مجموعه روستا و دهکده است. و شخصیت‎های آن آدم‎های روستایی و ساده‎دلی هستند. و همین انتخاب مکان و به تبع آن شخصیت‎ها راه را برای بسیاری واکنش‏های غیر واقعی و اتفاقات عجیب باز می‎کند.

مانند داستان “سپرده به زمین”، که پیدا شدن جنازه‌‌ی کودکی ناشناس زندگی “طاهر” و “ملیحه” را تغییر می‎دهد. و یا در داستان “استخر پر از کابوس” دل بستن مردی به یک قو و تلاش برای نجات جان او.

در دو داستان “خاطرات پاره پاره‎ی دیروز” و “سه‎شنبه‎ی خیس” دو ماجرای سیاسی واقعی بستر روایت می‎شود. این دو داستان به هیچ عنوان داستان هایی با پیام و یا هدف سیاسی نیستند. تنها دو ماجرای واقعی یعنی قیام جنگل و آزادی زندانیان سیاسی در سال ۵۷ بهانه‎‌‌ی روایت داستان است.

انتخاب راوی متفاوت باعث می‎شود که از زاویه‎ی جدید بتوانیم به داستانی و یا درونمایه‎‌ای نور بتابانیم. در دو داستان از این مجموعه، انتخاب راوی غیر معمول باعث شده است تا از زاویه‎ی جدیدی یک داستان یا درونمایه بیان شود. مانند راوی داستان “روز اسبریزی”، که داستان سوم این مجموعه است.

در این داستان در کنار راوی دانای کل، در بسیاری از پاراگراف‌ها از زاویۀ دید اسب روایت می‎شود. در این داستان راوی دائماً بین دانای کل و اسب جا به جا می‎شود. و یا در داستان “چشم‎های دکمه‎ای من”، ماجرای جنگ، بمباران، اشغال شهر توسط دشمن و فتح دوباره‌‌ی آن تنها در سه صفحه و از  زاویه‌‌ی دید عروسک دختربچه‎ای به نام فاطی روایت می‎گردد.

بیشتر بخوانید: رمان روز خرگوش نوشته‌ی بلقیس سلیمانی

بیژن نجدی شاعر و داستان‎نویس گیلانی متولد ۱۳۲۰است که در سال ۱۳۷۶ در لاهیجان درگذشت. تنها مجموعه داستان او که در زمان حیاتش به چاپ رسید "یوزپلنگانی که با من دویده‌اند" است.
بیژن نجدی شاعر و داستان‎نویس گیلانی متولد ۱۳۲۰است که در سال ۱۳۷۶ در لاهیجان درگذشت. تنها مجموعه داستان او که در زمان حیاتش به چاپ رسید “یوزپلنگانی که با من دویده‌اند” است.

بیشتر بخوانید: باغ‌های شنی نوشته‌ی حمیدرضا نجفی

بیژن نجدی شاعر و داستان‎نویس گیلانی متولد ۱۳۲۰است که در سال ۱۳۷۶ در لاهیجان درگذشت. تنها مجموعه داستان او که در زمان حیاتش به چاپ رسید “یوزپلنگانی که با من دویده‌اند” است.

که در سال ۱۳۷۳ برنده‌‌ی “جایزه‌‌ی ادبی گردون” شده است و سایر مجموعه داستانی او بعد از مرگش توسط همسرش به چاپ رسیدند. از داستان‌های این مجموعه” تاریکی در پوتین”، “گیاهی در قرنطینه”،”سپرده در زمین” و “استخری پر از کابوس” به فیلم در آمده اند.

اديسه عسكری

اديسه عسكری هستم، رويايی دارم و كوشش مي كنم شايسته ی آن باشم. ادبيات می خوانم و می نويسم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا