۱۲ سال بردگی فیلمی از استیو مککوئین
فیلم ۱۲ سال بردگی یا ۱۲ Years a Slave ساختهی استیو مک کوئین کارگردان، تهیهکننده و نمایشنامهنویس انگلیسی است. مک کوئین که خود جز سیاه پوستان به شمار میآید، سراغِ موضوعی حساس و جنجال برانگیز رفته است. مسئلهای که با تاریخ سیاه پوستان مهاجر عجین شده است. در ادامه با تحلیل و نقد فیلم ۱۲ سال بردگی ۱۲ Years a Slave با نت نوشت همراه باشید.
“اسیرها دو دسته اند: اونایی که توصیه میکنند برای بقا باید مطیع بود و اونهایی که اعتقاد دارند، زندگی در بردگی، اصولا زندگی نیست !”
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] نقد فیلم Widows از استیو مککوئین؛ بیوههای شیکاگوی خشن
فیلم ۱۲ سال بردگی ۱۲ Years a Slave کاری از استیو مک کوئین
۱۲ سال بردگی داستان سیاه پوستی به نام “سالومون نورثاپ” با نقش آفرینی “چیوِتل اجیوفور” Chiwetel Ejiofor را روایت میکند که طعم بردگی را میچشد. سالومون که در نیویورک از آزادی برخوردار است ربوده شده و فروخته میشود. به بردگی برده میشود و زیر یوغ اربابانی نظیر “ویلیام فورد” و “ادوین اپس” با نقش آفرینیهای “بندیکت کامبربچ” و “مایکل فاسبندر”، انسانیت را از ابتدا به نظاره مینشیند.
فیلم ۱۲ سال بردگی ۱۲ Years a Slave داستانِ خشم است. داستانی که گونه انسان را سر افکنده در آزمونی به نظاره مینشیند. آزمونی که تداوم شکست هایش از یادآوری به فراموشی گراییده است. کدام بغض فرو خوردهای با انسان به زمین افتاد که این لکه ننگ تمامی ندارد. چرا تمام نمیشود؟ چرا آشکارا تماشایش میکنیم ولی این صفت شیطانی هیچ گاه بار و بنهاش را جمع نمیکند.
۱۲ سال بردگی فیلمی است در باب آزادی. آزادیای هست ولی نیست. فیلم داستانی به قدمت نزدیک به ۲۰۰ سال را روایت میکند ولی زخمهای آزادیاش هنوز در حال چرک کردن است. به مانند “سالومون نورثاپ” غرق در حس آزادی مشغول نواختن نُت زندگیمان هستیم ولی آیا آزادیم؟ باید آزاد باشیم؟ یا آزاد بودنمان توحشی به مانند آن ارباب خونخوار به بار خواهد آورد؟ مینویسم آزادی آما تو بخوان ذلت، حقارت، پستی و در انتها خروشی ماقبل حیوانی!
ندیدم که قویی به صحرا بمیرد چو روزی ز آغوش دریا بر آمد
ولی ما (انسان) میمیریم. بدون آنکه درک کنیم چه کسی هستیم. بدون داشتن هدفی. حقیر تر از آن روز که خلطی در رحمِ مادرانمان گناهمان را آبستن شد.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] فیلم Shame به کارگردانی استیو مککوئین؛ از نظر من نفرت انگیزی!
در ادامه نقد فیلم ۱۲ سال بردگی ۱۲ Years a Slave باید گفت که گفتن از ۱۲ سال بردگی همهاش چرک است، بغض است و خون آبهای که در دهان شوریاش دلمان را میآزارد. آزار میدهد اما پذیرفته میشود. شده است. دیگر سر شده و عادی گشته است. زیرا نژادپرستی نَفیِ در زبانها و میلِ در دلِ آدمیان است. اصلا ننگ بر کسی که صفتهای بهتر و بدتر را به کلام آورد. برتر شروع نفاق بود. فرا خواندنِ گرگ درون انسان بود. گرگی که ما بیدارش کردیم، این حیوان شب زنده دار، دیگر به غارش برنخواهد گشت. زوزه کشان هیولاهای بیشتری از وجود انسان بیرون کشید. وجودی که در پیشگاه تاریخ شرمنده مان خواهد کرد.
نژاد پرستی تخمی بود که در ذهن تاریخ مان با کلنگ فرود آوردند و ثمرهاش انسان قرن ۲۱ است. انسانی که با خیالی آسوده به نظاره کشتار هم نوعانش در رسانهها میپردازد و با لبخندی از روی بی تفاوتی با ولع جرعهای از قهوهاش را فرو میدهد. آن صفحه سفیدِ تولدمان همگی دروغ بود. حال که به سیاهی خون آلودِ نژاد پرستی گرفتار شده ایم.
آدم در حالت بی وزنی به سر میبرد و ابراز انزجار یا اظهار عقیده ممنوع بود. آدم وظیفه داشت با کثیف ترین رذلی که توانسته بود قدرت را به دست گیرد مودب باشد. آدم وظیفه داشت که ناسیونالیسم را یک مرحله واجب بشمارد، و حق مقدس ملتها را به امور خود که در حقیقت جز حق قلدرها به تصاحب و بردگی کشیدن ملتها از طریق انتخاباتی قلابی نبود تایید کند. (خداحافظ گری کوپر)
بیشتر بخوانید: فیلم Eyes Wide Shut چشمان کاملا بسته اثر استنلی کوبریک
در تحلیل و بررسی فیلم ۱۲ سال بردگی ۱۲ Years a Slave نباید از قلم انداخت که این فیلم درس صبر و امید است. همین که انسانی تا جهنم یورتمه میرود، میتواند از آتشِ همان جهنم به گلستانی درآید. “۱۲ سال بردگی” زخمی تدریجی است که به جغرافیای آمریکا خلاصه نمیشود. قلمرو ممنوعهای است که مرزهایش در قرن ۲۱ ام نامرئی است ولی کماکان وجودش حس میشود.
۱۲ سال بردگی دلبرکی است غم زده که شرحه شرحه میشود، تجاوز میبیند و صیقل داده میشود. روایت انسانی است که با کلام خدا در یک دست و شلاقی در دست دِگَرَش. تزویری است دورو که روی شیطان صفتش در پَس چهرهای جذاب هبوط کرده است.
استیو مک کوئین Steve McQueen درد را میشناسد. لااقل در نمایش آن دردمند عمل میکند. چه در فیلم “شرم (Shame)” و چه در ۱۲ سال بردگی، وی بی پرده و بدون حذفیات درد را به نظاره نشسته است. در نمایش زخم هایش آن قدر بی پروا عمل میکند که گاها تماشای صحنه هایش دردناک خواهد بود.
فیلم در نهایت موفق به دریافت ۳ مجسمه اسکار شد. بازیگرانِ فیلم به قدری در نمایش احساساتِ شَر و خیر، ظالم و ستمدیده، واقعگرا عمل کردند که گروه بازیگران فیلم عمدتا در اکثر جشنوارهها مورد تقدیر و تشویق قرار گرفتند.
در نهایت فیلم ۱۲ سال بردگی داستانی است واقعی از صد سال تنهایی که “سالومون نورثاپ” تحمل و گذرانده است. ۱۲ سالی که آنقدر سخت و مشقت بار است که گویی هزاران سال به طول میانجامد. گویا جهنمی است که در زمین برپا گشته است تا عذابی علیم بر سر آنها فرود آورد.
عشق یعنی علاج واقعهای
قبل از افتاد و بعد از افتادن
عشق یعنی که نامهای خوش خط
به زن هیتلر فرستادن و بگویی که عاشقش هستی
بچهها هم تفنگ میگیرند
عشق یعنی به تخم ماهیها
که هزاران نهنگ میمیرند…
(علیرضا آذر)