اقتصادی

مفاهیم اقتصادی به زبان ساده، انواع فقر و فقرزدایی – قسمت دوم

سوالی که پیش از این مطرح شد آن است که چرا اقدامات گذشته نتوانسته است مسئله فقر را به طور اساسی در کشور ریشه کن کند

مفاهیم اقتصادی به زبان ساده، انواع فقر و فقرزدایی – قسمت دوم. همان طور که در مطلب قبل گفته شد انواع فقر به ۵ گروه تقسیم بندی می شود. برای از بین بردن فقر کشور باید سیاست های جداگانه ای را برای هر کدام از گروه های ۵ گانه در نظر گرفت.

۰

همان طور که در مطلب قبل گفته شد انواع فقر به ۵ گروه تقسیم بندی می شود. برای از بین بردن فقر کشور باید سیاست های جداگانه ای را برای هر کدام از گروه های ۵ گانه در نظر گرفت.

در گذشته بدون انجام تفکیک و گروه بندی ذکر شده، اقدامات متعددی نظیر اعطای یارانه به صورت فراگیر، ایجاد نهادهای متعدد و موازی متولی رسیدگی به وضعیت فقرا، کنترل قیمت ها، محور قرار گرفتن محرومین در سیاست های اقتصادی انجام گرفت. بررسی های تحقیقی نشان می دهد که در سال های پس از پایان جنگ فقط کاهش یافته اما به طور کلی ریشه کن نشده است. بررسی ها نشان می دهد که اقدامات نهادهای حکومتی به خصوص کمیته امداد در مورد اقشار فقیر بسیار موثر بوده است.

بسیاری از اقتصاددانان راه اساسی درمان فقر را رشد اقتصادی می دانند چرا که تصور می کنند هر چه رشد اقتصادی بیشتر شود فارغ از توزیع درآمد، سطح درآمد افزایش می یابد. تا جایی که نهایتا همه افراد جامعه از فقر شدید نجات می یابند. اقتصاددانان برای تشبیه این وضعیت از تمثیل بزرگ کردن کیک استفاده می کنند. هر چه یک کیک بزرگتر شود حتی اگر توزیع کیک میان افراد یک خانه به نفع افراد بزرگتر ناعادلانه باشد سهم کوچک ترین فرد آنقدر افزایش می یابد که نهایتا سیر شود. دقیقا به همین دلیل اقتصاددانان عموما بیش از فقر نگران رشد اقتصادی هستند. این مسئله بر خلاف آن گونه که در ایران ترویج می شود نه به دلیل آن است که آن ها دغدغه فقر ندارند بلکه به دلیل آن است که راه حل اساسی را در رشد اقتصادی می دانند. البته باید خاطر نشان ساخت که بررسی های تجربی موید مطلق بودن این دیدگاه نیستند و نشان می دهند که تجربیات  جهانی متنوع است و در برخی مواقع رشد همراه با کاهش فقر  و در برخی مواقع همراه با افزایش فقر بوده است. نکته اساسی در این زمینه این است که منشا رشد چیست. مثلا اگر منشا رشد درآمد نفتی باشد دلیلی ندارد که رشد با افزایش فقر همراه باشد اما اگر رشد در اثر صادرات غیرنفتی باشد ممکن است رشد صادرات به هزینه کاهش دستمزدهای داخلی میسر شده باشد. در این موارد رشد اقتصادی می تواند با افزایش فقر همراه باشد.

می توان ادعا کرد که اکثر تصمیم گیران کشور در سال های گذشته بیش از رشد اقتصادی دل نگران فقر و عدالت بوده اند و همین امر یکی از علل اساسی برجا ماندن فقر در ایران بوده است. در عین حال در مجامع سیاست گذاری اقتصاددانان و کارشناسان اقتصادی مکرر متهم به این می شوند که از طبقات ثروتمند برخواسته اند و دغدغه فقر ندارند و یا دیدارهای رودررو از روستاییان و خانوارهای فقیر ندارند و به همین دلیل سیاست های اقتصاد بازار و سیاست های اصلاح ساختار را توصیه می کنند.

در کشورهای توسعه یافته نظیر آمریکا و اروپای غربی نیز اقشار فقیر تعریف می شوند اما فقر آن ها بیش از آن که معطوف به عدم دسترسی به حداقل غذای لازم باشد، ناظر به عدم توانایی در دست یابی به امکانات متداول در آن جامعه است. به تعبیر آمارتیا سن ” در حالی که روستا نشینان هندی با پوشیدن لباس های نسبتا ساده می توانند بدون هیچ مشکلی با سربلندی در انظار ظاهر شوند و می توانند بدون داشتن تلفن و یا تلویزیون در زندگی اجتماعی مشارکت داشته باشند، ملزومات کالایی این عملکردهای عام در کشوری که مردمش معمولا سبد بزرگتری از کالاهای متنوع را مصرف می کنند بسیار دشوارتر است.

رشد اقتصادی مستقیما در مورد کسانی که به دلیل بیکاری فقیر شده اند کارگر می شود. اگر سیاست های اقتصادی به نحوی باشد که سرمایه گذاری کاربر را تشویق کند، با اشتغال این افراد فقر آن ها منتفی می گردد. در عین حال در دوران رشد اقتصادی سطح دستمزد بالا می رود و کسانی که به دلیل دستمزد پایین فقیر شده اند از این مشکل رهایی می یابند.

در مورد خانوارهایی که فاقد توانایی ذهنی و جسمی کار کردن هستند، سیاست اقتصاد کلان موثر نیست. در مورد این افراد نظام های تامین اجتماعی باید به نحوی سامان یابد تا بتواند حمایت موثر را ارائه کند. در کلیه جوامع وظیفه حمایت مستقیم از چنین خانوارهایی بر عهده جامعه قرار دارد. دولت می تواند با اخذ مالیات قابل توجه، حمایت موثر از افراد فقیر را ارائه نماید. در حال حاضر نهادهای متولی حمایت از اقشار فقیر در ایران متعدد هستند و در سال های اخیر با تاسیس وزارت رفاه تلاش شد تا میان آن ها نوعی هماهنگی در سیاست گذاری به وجود آید. علی رغم تعدد مراکز مذکور به دلیل وسعت تعداد فقرا در ایران، حمایت ارائه شده توسط این نهاد ها به میزان کافی نیست.

در مورد کسانی که به دلیل بلایای طبیعی فقیر شده اند نیز نهادهایی چون بیمه و یا حمایت های دولتی می تواند کارگر باشد و این افراد را از ورطه فقر نجات دهد.

بررسی های اقتصاددانان از روند فقر از قبل از انقلاب تا سال ۱۳۸۴ و با استفاده از داده های مربوطه به بودجه خانوارها نشان می دهد که فقر در دهه اول انقلاب که مقارن با جنگ بوده تشدید شده و اقداماتی نظیر کنترل قیمت ها، سهمیه بندی و غیره نتوانست فقر را محدود کند ولی با پایان جنگ و شروع سازندگی و اصلاح سیاست های اقتصادی، فقر بهبود یافته است. نکته جالب توجه این است که رشد درآمد نفت معمولا با کاهش فقر و کاهش درآمد نفت با رشد فقر همراه بوده است. یک دلیل برای رشد فقر در نیمه دوم دهه شصت افت درآمد نفت بوده است. طی شانزده سال دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی و دولت اصلاحات فقر کاهش یافته است. بررسی ها نشان می دهد که این نتایج با انتخاب خط فقرهای مختلف باز هم معتبر است. دلیلی که می توان برای این مسئله بیان کرد این است که با رشد درآمد نفت و وقوع بیماری هلندی در ایران، بخش غیرقابل مبادله یعنی ساخت و ساز و خدمات رشد کرده است. رونق این عرصه ها نیازمند نیروی کار بدون مهارت است و با ایجاد اشتغال برای آن ها فقر کاهش می یابد. همچنین حجم وسیع فعالیت های دولت در آبرسانی، برق رسانی، ارائه خدمات بهداشتی و غیره به روستاها به همراه ارائه سوبسید وسیع و فعالیت های نهادهای متعدد حمایت گری نظیر کمیته امداد و سازمان بهزیستی این موفقیت را ایجاد کرده است.

سوالی که پیش از این مطرح شد آن است که چرا اقدامات گذشته نتوانسته است مسئله فقر را به طور اساسی در کشور ریشه کن کند. در پاسخ نخست باید به یاد داشت که برخی از سیاست گذاری های گذشته مشوق رشد اقتصادی نبوده است. همچنین سیاست هایی که موجب شده تا نرخ بیکاری در ایران بالا رود به سهم خود در شد فقر موثر بوده است. ثانیا برخی اقدامات نظیر اعطای یارانه به شکلی بوده است که عملا حمایت ناکافی از اقشار به وجود آورده است. به دلیل اهمیت موضوع این مسئله در روزهای آینده به این مسئله خواهیم پرداخت.

برای درج دیدگاه کلیک کنید

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پربازدیدترین‌های این هفته در نت‌نوشت

برو بالا