روانشناسی و موفقیت

درمان ناامیدی: چرا ناامید می شویم و چگونه بر این حس غلبه کنیم؟

سرخوردگی اجتماعی

گاهی نسبت به رفتار خاصی حساسیتی دارید که باعث رنجش و آزار شما می شود. مسلما نمی توانید شرایط را عوض کنید. ولی می توانید با تغییر روش های برخورد خود زندگی راحت تر و پر آرامش تری را تجربه کنید و کمتر اذیت شوید.

۴+

امید به زندگی باعث شادی می‌شود. وقتی امیدوار هستید هر مانعی را با مهربانی از سر راه برمی‌دارید. در زمان ناامیدی هستید ساده‌ترین کارها هم برایتان غیرممکن به نظر می‌آید.

هدف اصلی زندگی شادی است که امیدواری به زندگی به آن پایداری می‌دهد. هیچ تضمینی برای آینده نیست. ولی در آرزوی بهتر بودن زندگی می‌کنیم.

امید یعنی همیشه به خود بگویید: “من می‌توانم.”

این جمله چنان قدرت درونی، اعتماد به نفس و توانایی به شما می‌دهد تا بتوانید هر آن چه را انجام می‌دهید با صداقت، راستی و یک رنگی انجام دهید. چه کنیم تا همیشه امید به زندگی و حس شادی را در لحظه لحظه زندگی خود داشته باشیم؟

در ادامه نت نوشت درمان ناامیدی

ناامیدی چیست؟

معمولا وقتی شخص از محیط و رفتارهای اطرافیان ناامید می‌شود و دچار سرخوردگی اجتماعی می گردد، ذهنش درگیر مسائل مختلفی هم می‌شود.

این که مردم آن طور که شایسته است با او رفتار نکرده اند، اوضاع بر وقف مراد نیست، در خانه و محل کار شور و نشاطی وجود ندارد، مردم هر کاری دلشان بخواهد می‌کنند، همیشه ترافیک است، راننده ها خوب رانندگی نمی‌کنند، و خیلی از موارد مشابه که حتی روزی را که پر از نشاط و انرژی آغاز کرده اید، برایتان خراب می کند و دوباره از محیط و رفتارهای اطرافیان تان ناامید می شوید.

ولی برای درمان ناامیدی و سرخوردگی اجتماعی باید راه حل را درون خودتان پیدا کنید.

درمان ناامیدی

برای رهایی از سرخوردگی و ناامیدی از درون شروع کنید

مسلما وقتی کسی بی‌ادبی می‌کند مثلا راننده ای هنگام رانندگی در ترافیک، نمی‌توان او را تغییر داد یا مسوول تربیتش شد. باید این حقیقت را بپذیریم که ما باید نحوه برخورد با چنین شخصی را یاد بگیریم. به این نکته ها دقت کنید:

واکنش بیرونی ما نسبت به یک رفتار زننده، در نتیجه یک عامل بروز کرده است. یعنی ما الگویی داریم که همه چیز را با آن می‌سنجیم.

واضح تر بگوییم رفتارهای ما به صورت الگویی برای ما درآمده که وقتی برخلاف آن را در دنیای خارج مشاهده می‌کنیم محرکی برای ناامیدی و دلسردی و سرخوردگی اجتماعی مان می‌شود. در واقع با این الگوها تربیت شده ایم.

نتیجه ای را که از الگو برداری قبلی گرفته اید بررسی کنید. به عنوان مثال وقتی بعد از رفتار یا گفته کسی عبارتی مثل “چرا این ها این طوری رفتار می‌کنند؟” به ذهنتان رسید بررسی کنید.

ببینید عکس‌العمل شما چه بوده است؟ ناامید شده اید، استرس پیدا کرده اید، غمگین شده اید یا روابط تان با فردی که محرک این حس بوده خدشه دار شده است. به جای آن که عصبانی شوید کمی با خودتان خلوت کنید.

پس در واقع یک محرک بیرونی وجود دارد که ما دوست نداریم و باعث ناراحتی ما می‌شود و یک الگو یا پاسخ که ما بر اساس آن به موقعیت واکنش نشان می‌دهیم و اغلب مواقع نتیجه اش خستگی، ناامیدی، و حال بد است.

اگر قرار باشد همیشه این طور ادامه بدهیم تقریبا بعد از مدتی چیزی به نام سلامتی جسمی و روحی برایمان نمی‌ماند.

یک الگوی جدید بسازید

خیلی وقت ها با رفتار یا گفته کسی به خودتان گفته اید: ” این چیزی نیست که مورد تایید من باشد.” بعد احتمالا فکر می‌کنید چه خوب می‌شد کنجکاوی می‌کردم و کل قضیه را متوجه می‌شدم تا یاد نگیرد دوباره این کار را بکند.

یا می‌گویید چرا این آدم قدردان زحمات من نیست. یا حتی می گویید نباید فکر کنند من متوجه نیستم جریان از چه قرار است. ولی این روش ها همه به یک چیز ختم می‌شود: ناامیدی و سرخوردگی.

فکر کنید اگر این الگوی فکری را بخواهید برای راننده ای که در ترافیک بی‌ادبی می‌کند و شما نمی‌شناسید پیاده کنید چه اتفاقی می‌افتد.

پس روش های قدیمی تان تاکنون فقط باعث رنجش بیشتر خودتان شده است.

برای درمان ناامیدی چگونه الگوهای جدید بسازیم؟

یکی از آخرین محرک هایی را که باعث شد شما دچار رنجش و ناامیدی و سرخوردگی اجتماعی شوید بررسی کنید.

همان مثال راننده بی‌ادب را در ترافیک دوباره به کار بگیریم. راننده قوانین را رعایت نکرده و در اعتراض شما رفتار بی ادبانه یا حتی بی تفاوتی داشته است.

کافی است این روش تفکر ذهنی را در پیش بگیرید: «نمی توانم انتظار داشته باشم مردم آن طور که من دوست دارم رفتار کنند.» یا « از این که مثل آن ها نیستم باید از خداوند سپاسگزار باشم.» یا « از این که چنین رفتارهایی ندارم که باعث اذیت و آزار دیگران شوم به خودم می بالم.»

حتی می توانید جمله هایی را خودتان خلق کنید تا هنگام برخورد با چنین صحنه هایی به جای آن که عصبانی شوید، با گفتن آن ها بیشتر به خودتان روحیه بدهید و تحمل شرایط را برای خودتان آسان تر کنید.

هر چند به احتمال زیاد دفعات اول ممکن است دوباره به روش های قبلی عمل کنید. ولی می توانید با گذاشتن یادداشتی روی داشبرد اتومبیل، یا در یخچال یا رو میزتان کارتان یا آینه ورودی خانه به خودتان یادآوری کنید که دارید الگوی رفتارتان را تغییر می دهید.

راهکارهایی برای ایجاد یک رفتار جدید و درمان ناامیدی

برای آن که بتوانید یک الگو یا رفتار جدید را با روش های ناکارآمد قبلی جایگزین کنید و از سرخوردگی اجتماعی رها شوید نیاز به تمرین دارید. پیشنهادهای زیر می تواند به شما کمک کند:

  • سعی کنید علت اصلی چیزی را که باعث رنجش شما می شود پیدا کنید: رفتار خاصی یا شخص خاصی.
  • طرز برخورد قبلی تان را ارزیابی کنید و به دقت عدم کارایی آن را بررسی نمایید.
  • به هیچ وجه روش های قبلی را به کار نبرید و از الگوهای جدید استفاده کنید. بارها به خودتان بگویید که روش های قبلی بیهوده است و باید روش جدید پیدا کنم.
  • الگوی جدیدتان را پیدا و جایگزین روش قبلی کنید. قطعا نیاز به تمرین و زمان دارید تا یک روش و عادت جدید را جایگزین قبلی کنید.
  • نتیجه کاربردی روش یا الگوی جدید را ارزیابی کنید. حداقل ۱۰ تا ۱۵ بار روش جدید را باید انجام دهید تا از موثر بودن آن اطمینان پیدا کنید. مسلما اگر نتیجه خوب بود آن را به عنوان یک روش رفتاری جدید تمرین کنید تا به خوبی آن را یاد بگیرید.
  • ابتدای راه نیاز دارید صبور باشید، با خودتان مهربان باشید، اگر یادتان رفت روش جدید را به کار برید خودتان را سرزنش نکنید، با یک یادداشت در مکان یا مکان هایی که بیشتر امکان بروز برخورد قبلی وجود دارد به خودتان یادآوری کنید که باید روش جدید را در پیش بگیرید.
  • مدام به خودتان یادآوری کنید که قرار نیست عصبانی و ناراحت باشید و شما شایسته شادی، صلح و آرامش هستید.

یادتان باشد بیشتر رفتارهای ما در نتیجه شرطی شدن به وجود آمده است. شرطی شدن از دو جزء محرک و پاسخ تشکیل شده است. محرک آن چیزی است که باعث برخورد یا پاسخ شما می شود.

مثلا رفتار راننده ای که قانون را رعایت نمی کند محرکی است که باعث عصبانیت شما یا همان پاسخ شما می شود. مهم این است که با راه کارهای گفته شده در این مقاله سعی کنید پاسخ هایتان را به نحوی تغییر دهید که باعث هر چه زیباتر شدن زندگی تان و درمان ناامیدی شود و خودتان را بیشتر دوست داشته باشید.

خود را آزمایش کنید

هر انسان وجوه مختلف اخلاقی و رفتاری دارد که بنا به موقعیت هایی که در آن قرار می گیرد از آن ها استفاده می کند.

برای آنکه متوجه شوید که چه وجوه مثبت و نیکویی دارید می بایست خودتان را تحت شرایط مختلف قرار دهید تا متوجه شوید که چه توانایی هایی دارید.

خودتان را به چالش بکشید، تلاش کنید احساسات متفاوت خود را متوجه شوید و در مورد انسان ها و رفتارهایی که اطرافیان در برابر شما انجام می دهند فکر کنید تا خود واقعی تان را بهتر درک کنید.

انرژی حود را درست مصرف کنید!

دیدگاه دیگران برای شما چه میزان اهمیت دارد؟

افراد بسیاری هستند که انرژی زیادی را صرف این که دیگران در موردشان چه فکری می کنند، به هدر می دهند.

این افراد آگاه نیستند که ایده های دیگران در زندگی آن ها هیچ تاثیری ندارد و نگرانی در این مورد تنها انرژی و شادی آن ها  را می گیرد و در عوض حس ناامیدی را برایشان خواهد آورد.

یک بار از خودتان سوال کرده اید که واقعا چه اهمیتی دارد که دیگران چه فکر می کنند؟ واقعا چه تاثیری در زندگی من دارد که چه می اندیشند و چه روشی را برای نقد کردن من انتخاب کرده اند؟

اگر کمی در مورد این سوالات و پاسخ هایشان فکر کنید متوجه می شوید که بهتر است به جای نگرانی از این گونه افکار، بهتر است نگران خودتان باشید و از خودتان بهتر مراقبت کنید.

به جای اینکه انرژی خود را در مورد اندیشه دیگران هدر بدهید آن را در مراقبت از خود و خانواده تان بهینه مصرف کنید.

برای درمان ناامیدی مقایسه نکنید

 چرا نظر دیگران در مورد من مهم است

اگر مدتی است که خودتان را تحت یک فشار جسمی یا روحی قرار داده اید تا شبیه یک شخص دیگر شوید، باید بدانید که سخت در اشتباهید.

هیچ چیز به اندازه احساس قلبی شما ارزشمند نیست. شما قرار نیست مانند دیگران زندگی کنید.

می توانید یک فرد به نشانه های فردی خودتان باشید. اینکه مانند شخصی تلاش کنید تا بتوانید مانند او  شوید و مانند او زندگی کنید به این معنا است که روش و منش خود را ندارید و از دیگران کپی برداری می کنید.

خودتان را دوست داشته باشید. خودتان را قبول داشته باشید و  به عادت هایتان احترام بگذارید. دیدگاه خود را پیش بگیرید تا موفق تر شوید و از ناامیدی رهایی یابید.

خودتان را دوست داشته باشید

فردی سالها از بدن خود متنفر بود و گمان می کرد که نیاز به تغییر شکل ظاهری دارد تا بتواند دوست داشتنی شود.

در نهایت متوجه شد که وزن و ظاهر انسان هر گز نمی تواند سبب دوست داشته شدن شود. او گاهی اضافه وزن داشت و گاهی کمبود وزن ولی هیچ گاه از خود راضی و خشنود نبود.

تا اینکه بعد از مدتی پی برد که مشکل او وزن و زیبایی ظاهر نیست.

اولین مسئله ای که هر کس باید یاد بگیرد این است که چگونه بتواند از خود راضی و شادمان باشد. شما هر اندازه که خودتان را دوست داشته باشید به همان میزان در درون خود احساس رضایت مندی خواهید داشت و ناامید نخواهید بود.

مسیر مهم تر از هدف

همیشه برای رسیدن به یک هدف نیاز به یک مسیر است. اینکه شما به نقطه خاصی برسید یا خیر بستگی به مسیر و تلاش های شما دارد ولی این را نیز در نظر داشته باشید تا زمانی که در مسیر رسیدن به هدف هستید شما موفق محسوب می شوید.

انتخاب مسیری که شما را به هدف برساند بسیار مهمتر از خود هدف است.

پس بکوشید مادامی که در مسیر هستید شاد باشید و از مسیر انتخابی خود لذت ببرید. این سبب می شود شما حس بهتری نسبت به رسیدن به نقطه پایان داشته باشید.

برنامه ریزی کنید

هر شخص یا به صورت مکتوب و یا در ذهنش لیستی از کارهای بی پایان دارد که دیر یا زود به آنها رسیدگی می کند. قبل از اینکه روی کاری تمرکز کنید، در یک چالش قرار خواهید گرفت.

نقش شما در این چالش بسیار مهم و تاثیر گذار است. در صورتی که بر روی چندین کار به صورت هم زمان تمرکز کنید، قرصت های بسیاری را از دست خواهید داد.

زندگی خود را گسترش دهید اما همواره به دنبال استفاده صحیح از فرصت ها باشید.

شیوه های جدید زندگی را پیدا کنید. این شما هستید که می توانید در برابر اضطراب و استرس و مشکلات مقاومت کنید و اجازه ندهید ناامیدی مسیر زندگی شما را عوض کنند.

امید می‌تواند به اضطراب بیانجامد

اول نکته این است : چیزهایی را که برنامه ریزی کرده ایم و امید داریم به انجام برسانیم درست مانند آن چه که ما در سر داریم پیش نمی‌رود.

اگر بخواهید دقیقا همه چیز درست مثل آن چه شما می‌خواهید انجام شود در واقع با امیدواری به زندگی منبع اضطرابی برای خود خلق کرده اید که به جای شادی باعث رنج کشیدن شما خواهد شد.

چرا؟

چون وقتی کارها مثل نقشه های ما پیش نرود گویی زمین لرزه ای می‌آید و اعتماد به نفس و امیدواری به زندگی ما را با خود به قهر زمین می‌برد. در نتیجه ناامید و شکست خورده، مضطرب می‌شویم.

گذشته و آینده فقط یک ساختار ذهنی است

دومین نکته که برای امید به زندگی باید به آن توجه کنیم واقعیت لحظه کنونی را باید با گوشت و پوست خود حس کنیم.

هر چه قدر تلخ و دردناک باید موقعیت فعلی خود را قبول کنیم. با این واقعیت یاد می‌گیریم با امید به آینده بهتر، لحظه کنونی را واقعا زندگی کنیم. وقتی واقعیت زندگی فعلی را پذیرفتیم با برنامه ریزی درست می‌توان به آینده امیدوار بود.

اگر مدام در حال برنامه ریزی غیر واقعی و غیر دست یافتنی باشیم، به نوعی وسواس فکری دچار می‌شویم که نه تنها مبتنی بر واقعیت نیست بلکه ذهنیتی اشتباه از آینده می‌سازد.

کارآیی برنامه ریزی واقعی از بین می‌رود و شادی پایدار نمی‌ماند. وقتی بدون زندگی در حال، فقط به آینده امیدوار باشیم به ناامیدی می‌رسیم.

هیچ وقت نباید برای آینده برنامه ریزی کرد؟

مسلما جواب منفی است. باید برای آینده برنامه ریزی کرد. ولی باید اهداف را طوری برای خودمان تعریف کنیم که واقعی باشند نه ذهنی. همیشه باید در حالی که در زمان کنونی زندگی می‌کنیم به آینده نگاه کرد.

وقتی حال را واقعا زندگی کنیم پایه محکمی برای برنامه ریزی آینده و تحقق آن ها ساخته ایم. چنین نگرشی به ما یاد می‌دهد با روش درستی امیدواری به زندگی داشته باشیم و در نتیجه شادی در زندگی مان پایدار و ماندنی باشد و حتی همیشه انگیزه ای برای حرکت و رسیدن به آینده داشته باشیم.

چه موقع امید به زندگی باعث شادی همیشگی می‌شود؟

شاید این سوال را بتوان این گونه پرسید: چه گونه کاری کنیم که امیدواری به زندگی مان واقعی و دست یافتنی باشد؟ امیدی کارآمد است که باعث شادی پایدار شود. یعنی در دنیای پراسترس و پر تغییر زندگی دنیای امروز ما را به ناکجاآباد و ناامیدی نکشاند.

اگر امید آن طور که دالایی لاما اعتقاد دارد با ” شادی پایدار” همراه باشد، باید  بی نظمی هایی  زندگی را آگاهانه بپذیریم. ولی واقعا بی نظمی چیست و چه گونه باید آن را بفهمیم؟  بی نظمی یعنی این که هیچ چیز پایدار نیست و ثابت نمی‌ماند. بی نظمی یعنی از برنامه ها، احساسات، عواطف، افکار و هر چیزی که در زندگی مهم است، درک واقعی داشته باشیم.

در واقع می‌توان گفت تنها چیزی که در دنیا ثابت است تغییر است. تغییر اتفاق می‌افتد. حالا باید کاری کنیم که این تغییر باعث ناامیدی نشود بلکه امید و شادی به همراه داشته باشد.

باید امیدواری به زندگی را در حقیقت غیرقابل تغییر پیدا کنیم. مسلما برای کسی که در مشکلات دست و پا می‌زند این کار مشکل است. ولی خیلی وقت ها نمی‌توان چیزی را تغییر داد و با قبول نکردن واقعیت فقط خود را آزار می‌دهیم. باید یاد بگیریم واقعیت را بپذیریم حتی اگر مطابق آن چه که ما می‌خواهیم نباشد. وقتی واقعیت را بپذیریم به راحتی می‌توانیم برای آینده برنامه ریزی و برای رسیدن به آن ها تلاش کنیم.

پس اولین گام برای امیدواری و شاد زیستن پذیرش واقعیت است حتی در بدترین شرایط.

برای درج دیدگاه کلیک کنید

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پربازدیدترین‌های این هفته در نت‌نوشت

برو بالا