تحلیل فیلم 12 مرد خشمگین اثر سیدنی لومت
فیلم ۱۲ Angry Men دوازده مرد خشمگین یکی از فیلمهای برتر و تحسین شدهی تاریخ سینما است که با نمرهی ۸٫۹ در رتبهی پنجم IMDb قرار دارد. نسخهای از فیلمنامهی این فیلم نوشتهی رینالد رز ابتدا به صورت یک فیلم تلویزیونی پخش شد و سیدنی لومت Sidney Lumet را به فکر کارگردانی آن انداخت. در ادامه با معرفی، تحلیل و نقد فیلم ۱۲ مرد خشمگین با نت نوشت همراه باشید.
فیلم ۱۲ Angry Men دوازده مرد خشمگین
[su_label type=”black”]ابتدای این متن را با معرفی و تحلیل فیلم به قلم مهزاد مفرحی آغاز خواهیم کرد:[/su_label]
تلاشی برای انتخاب مرگ یا زندگی
هنری فوندا Henry Fonda بازیگر مطرح سینما به تهیه کنندگی آن ترغیب شد و با وجود شکستی که این فیلم در فروش گیشه داشت و اینکه حتی نتوانست سرمایهی اولیهی هنری فوندا را به او بازگرداند همواره نزد او دارای احترام بسیاری بود.
هنری فوندا پس از دیدن فیلم به سیدنی لومت گفت که “فیلم با شکوهی ساخته ای.” و در ادامه همیشه گفته است که ۱۲ Angry Men دوازده مرد خشمگین بهترین فیلمی است که در تمام زندگیش تهیه کرده است. این فیلم نخستین تجربهی سینمایی کارگردانش، سیدنی لومت، بوده است.
قهرمان فیلم ۱۲ Angry Men یعنی عضو شمارهی ۸ در لیست پنجاه قهرمان برتر تاریخ سینما در بنیاد فیلم آمریکا رتبهی ۲۸ را از آن خود کرده است.
Sidney Lumet در طول زندگیاش چیزی در حدود پنجاه فیلم کارگردانی کرد که فیلم مشهور و الهام بخش “بعد از ظهر سگی” نیز یکی از آن هاست. او ۴ بار نامزد جایزهی اسکار شد و به گفتهی دانشنامهی هالیوود یکی از پرکارترین و فعال ترین کارگردانان سینمای دوران مدرن است.
شاید باورنکردنی به نظر برسد ولی میانگین ساختههای او از سال ۱۳۵۷ یعنی سال تولید ۱۲ Angry Men “دوازده مرد خشمگین”، به بعد بیش از یک فیلم در سال بوده است. آنچه که این رقم را خاص میکند کیفیت منحصر به فرد او در فیلم سازی بوده است.
داستان فیلم ۱۲ Angry Men دربارهی یک هیئت منصفهی دوازده نفره است که باید برای مرگ یا زندگی پسر جوانی که تمامی شواهد نشان میدهد پدر خود را با چاقو به قتل رسانده است تصمیم بگیرند. تمامی شواهد برعلیه این پسر جوان است ولی خود او به این کار اعتراف نمیکند و منکر قتل پدرش میشود.
داستان ۱۲ Angry Men از جایی شروع میشود که این دوازده مرد در اتاقی دور هم گرد آمده اند تا برای این مسئله تصمیم بگیرند و همان ابتدا رای گیری میشود و یازده نفر به گناه کار بودن او رای میدهند و یک نفر رای به بی گناهی او میدهد. به گفتهی دادگاه حکم قطعی صادر نمیشود مگر اینکه دوازده نفر متفق القول رای به گناهکاری یا بی گناهی آن فرد بدهند و تا زمان رای قطعی نیز آنها را این اتاق محبوس خواهند بود.
به این ترتیب ادامهی داستان کشمکش میان این یک نفر و یازده نفر باقی مانده است و هر کدام از این دوازده نفر با توجه به شخصیت خود و طبقه اجتماعی شان تلاش در به کرسی نشاندن نظرشان دارند و بر همین اساس هم ممکن است نظرشان را تغییر دهند.
فیلم ۱۲ Angry Men بازتاب کنندهی جامعهی دهه ۶۰ آمریکا و جوامع انسانی مدرن است. جایی که افراد متفاوت با سطح فکر متفاوت و طبقه اجتماعی متفاوت و انگیزههای متفاوت جمع شده اند و به یک موضوع میاندیشند اما هرکدام از زاویهی دید خود آن را بررسی میکند و بر اساس آنچه که هست و بوده برای آن حکم صادر میکند.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] فیلم تایتانیک ساختهی جیمز کامرون؛ فراتر از یک فیلم
در واقع در صدور حکم برای یک قضیهی غیر فردی، انگیزههای فردی و خودخواهیهای درونی کاملا موثر و تعیین کننده است. اما وجه اشتراکی که بین همهی آن هاست نگاه سطحی به مسائل اجتماعی است. آنها به جای حل مسئله به دنبال پاک کردن صورت مسئله هستند. از همین روست که به جای بررسی واقعی احتمال قتل پدر به دست پسرش در همان ابتدا رای به اعدام او میدهند.
فرد شمارهی ۸ یعنی کسی که با اعدام پسر متهم به قتل مخالفت میکند انگیزه و دلیل خاصی ندارد. او از هیچ چیز مطمئن نیست و فقط احتمالات را مطرح میکند. او به هر مسئلهای به عنوان یک گزینه نگاه میکند. حتی غیرقابل وقوع ترینشان. او اولین مسئلهای که مطرح میکند این است که تعیین مرگ و زندگی یک پسر بچه به زمانی بیشتر از پنج دقیقه نیاز دارد و حداقل باید یک ساعت روی آن صحبت کرد. او با این استدلال پیرمرد با تجربه و آرام شمارهی ۹ را به حمایت از خود و امید دارد که پیرمرد او را در اثبات بی گناهی پسر همراهی میکند.
بیشتر بخوانید: فیلم Last Flag Flying اهتزاز آخرین پرچم کاری از ریچارد لینکلیتر
شخصیتها به خوبی و کامل پرداخت شده اند. به شکلی که هرکدام نماد طبقه و جامعهای هستند و در عین حال یکدیگر را خنثی میکنند و از جو اتاق، یک جو خنثی ولی پر از تنش میسازند.
افراد از ابتدا تا به انتها یکدیگر را به شماره صدا میزنند و همین امر هویت فردی شان را کمرنگ تر میکند و مفهوم جامعه شناسی به آنها میدهد. زمانی نام هر یک مشخص میشود که دارای هویتی فارغ از جامعهاش بشود.
- فرد شماره ۱: او سخن گوی هیئت منصفه است. شغل اصلی او مربی گری فوتبال است. برای همین تسلط لازم را در کنترل یازده نفر دیگر که به تعداد بازیکنان یک بازی فوتبال هستند دارد. او فردی منطقی و مصمم است.
- فرد شماره ۲: او فردی باهوش و منطقی اما ریز اندام است. او صدایی ظریف دارد و مدام در اضطراب است.
- فرد شماره ۳: او را میتوان شخصیت منفی فیلم لقب نهاد. فردی که مقابل شخصیت شمارهی ۸ قرار میگیرد. او پدری مستبد و ناراحت است و برای اعدام پسر دلایل کاملا شخصی دارد. او بسیار غیر منطقی و کله شق و خود رای است و مدام کنترل خود را از دست میدهد و عصبی میشود.
- فرد شماره ۴: فردی منطقی و خونسرد که تحت تاثیر احساسات قرار نمیگیرد و تنها حقایق بر تصمیم گیری او موثرند. او بسیار تلگرافی صحبت میکند. او کارگزار سهام تحلیلی است و این خونسردی و منطقی بودن او کاملا این حرفه را توجیه میکند.
- فرد شماره ۵: او در یکی از محلههای پایین شهر به دنیا آمده است. درست مثل پسری که متهم به قتل است. برای همین اولین کسی است که با این استدلال که در پایین شهر رخ دادن این جرایم عادی است، مخالفت میکند.
- فرد شماره ۶: او یک نقاش ساختمان است. او نمایندهی قشر کارگر زحمت کش است. انسان محترمی است ولی با توجه به قدرت بدنی بالایی که دارد توحش شخصیت شمارهی ۳ را خنثی میکند.
- فرد شماره ۷: او طرفدار بیس بال است و ابدا به مسئلهای که درگیر آن هستند اهمیت نمیدهد. او یک انسان سطحی و خودخواه و بی علاقه به بحث و بررسی عقلانی است. تنها چیزی که برای او اهمیت دارد تماشای بازی تیم مورد علاقهاش در ورزشگاه است و میخواهد جلسه هرچه سریعتر تمام شود تا به بازی برسد. بنابراین او رای مخالف یا موافق خود را با توجه به رای حداکثری میدهد و به نوعی حزب باد بر اساس منافع شخصی است.
- فرد شماره ۸: او شخصیت اصلی این ماجراست. قهرمانی (با نقش آفرینی Henry Fonda) که تمامی این چالشها را به راه انداخته است. او یک مهندس معمار است و بی گناهی پسر بچهی محکوم به قتل را از پی آجر به آجر روی هم میچیند و میسازد.
- فرد شماره ۹: او یک پیرمرد خردمند است. فردی با تجربه و ریزبین و منطقی. او با شخصیت شماره ۸ همراه میشود تا برای تصمیم دربارهی مرگ و زندگی یک نفر وقت بیشتری صرف کند.
- فرد شماره ۱۰: او صاحب یک گاراژ است. فردی بی ادب و بد دهن و متعصب با باورهای نژاد پرستانه و تماما غیر منطقی.
- فرد شماره ۱۱: یک ساعت ساز اروپایی با تابعیت آمریکایی که فردی بسیار مبادی آداب باهوش و دقیق است و شخصیت فرد شماره ۱۰ را خنثی میکند.
- فرد شماره ۱۲: او فردی دو دل و دمدمی مزاج است با این حال هوشمندانه و البته پر از طعنه و کنایه حرف میزند.
بیشتر بخوانید: فیلم The Square کاری از روبن استلوند
آنچه فیلم ۱۲ Angry Men را در ابتدا خاص میکند این نکته است که فضای فیلم یک فضای واحد است. هیئت منصفه در یک اتاق محبوسند و فیلم در آن جا میگذرد. ولی کارگردان موفق شده با تکنیکهای مختلف و البته استفاده از جذابیت داستان آن را به فیلمی پر از کشش هم تراز با فیلمهای پر از فراز و فرود بصری هالیوود تبدیل کند. او بسیار به جا از تکنیکهای مختلف فیلم برداری استفاده میکند.
او با چیدن قابهای مختلف حس و حال فضا را به مخاطب میرساند و مخالفت و موافقت و اختلاف نظر را تنها با تصویر نمایان میکند. او با استفاده از لنزهای مختلف گاه یک فضای بسته و خفه را تداعی میکند و گاه حس رهایی را القا میکند.
فیلم ۱۲ Angry Men نامزد اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول مرد شده بود که متاسفانه نتوانست در هیچ کدام از این بخشها برگزیده شود. چنین اتفاقی برای جایزهی گلدن گلوب نیز رخ داد و این فیلم در این جشنواره نامزد بهترین فیلم درام و بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و بهترین بازیگر نقش اول مرد شد که مجددا نتوانست هیچ جایزهای را از آن خود کند ولی در عوض برندهی جایزهی خرس طلایی جشنواره برلین و جایزهی بهترین فیلم جشنواره بفتا شد.
[su_label type=”black”]در ادامه نقد فیلم ۱۲ مرد خشمگین به قلم آرش منادی را خواهیم خواند:[/su_label]
نقد فیلم دوازده مرد خشمگین
دعوت نفر هشتم به قضاوت مردانه!
فیلم دوازده مرد خشمگین یا ۱۲ Angry Men به کارگردانی سیدنی لومت Sidney Lumet و هنرمندی و تهیه کنندگی هنری فوندا Henry Fonda داستان دوازده مرد است که در طی جلسهای باید حکم نهایی را مبنی بر گناهکار بودن یا بی گناهی یک جوان ۱۸ ساله مضنون به قتل را بدهند. تصمیم این دوازده مرد، تصمیم مرگ و زندگی این جوان میباشد. در ادامه با نقد فیلم دوازده مرد خشمگین با نت نوشت همراه باشید.
پیش از آغاز نقد فیلم دوازده مرد خشمگین باید گفت این اثر در سال ۱۹۵۷ ساخته شد و اگرچه در مراسم سینمایی اسکار نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه اقتباسی شد اما نتوانست جایزهای از این جشن را کسب کند. همچنین شایان ذکر است که فیلم دوازده مرد خشمگین در جشن سینمایی گلدن گلوب نیز نامزد جایزه بهترین فیلم دراماتیک، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول و دوم مرد شد.
اما این بار هم نتوانست جایزهای را از این جشنواره به دست آورد. گرچه این فیلم توانست جایزه بهترین فیلم خارجی از جشنواره بفتا و خرس طلایی جشنواره برلین را از آن خود کند که جزو جوایز مهم سینمایی محسوب میشوند. جوایزی که عموما سلیقه و سیاستهای پشت آنها، با اسکار و گلدن گلوب متفاوت تر است و جنبههای هنری آثار بیشتر مورد توجه قرار میگیرد.
در نقد فیلم دوازده مرد خشمگین میتوان گفت این اثر به تناسب داستان و تک لوکیشن بودنش که به به جز چند صحنه، بیشتر سکانسها در اتاق ژوری میگذرد و فضای فیلم، در زمان اکران، چندان نتوانست اقبال تماشاگران را بدست بیاورد. گرچه چندین سال بعد و تا همین امروز، جزو فیلمهای درخشان سینمای جهان نام برده میشود. درست مثل هر اثر متفاوتی که تفاوتش در سالهای بعد خود را نشان میدهد.
در ابتدای نقد فیلم دوازده مرد خشمگین باید گفت که این اثر دربارهی قضاوت و پیش داوری است. مسئلهای که امروز نیز در دنیای مدرن تبدیل به دغدغه نیز شده است. بارها دیده ایم که دربارهی یک خبر واحد به واسطه رسانهها و ارتباطات مجازی، برخوردها و داوریهای ضد و نقیض بسیاری صورت میگیرد. تحلیل درست و منطقی، در مواجه با یک خبر، میتواند صحت آنچه واقعا اتفاق افتاده است را به روشنی بیان دارد. اتفاقی که دقیقا در فیلم دوازده مرد خشمگین همین امر میباشد.
بیشتر بخوانید: فیلم Dunkirk دانکرک کاری از از کریستوفر نولان
در ابتدای فیلم، از دوازده مرد، یازده نفرشان رای بر گناهکار بودن این جوان ۱۸ ساله میدهند. تنها مرد هشتم است که رای بر بی گناهی این جوان میدهد. مرد هشتم با تحلیلهایی که ارائه میدهد، بر بی گناهی محکوم ایمان دارد. تحلیلهای او رفته رفته بر یازده مرد دیگر اثر میگذارد و در ادامه یکی یکی رای بر بی گناهی این جوان محکوم به اعدام میدهند و زندگی دوبارهای به وی میبخشند.
به بیانی دیگر در نقد فیلم دوازده مرد خشمگین باید گفت اهمیت تحلیل را یادآور مخاطب میشود. مخاطبی که آنقدر سرگرم ظواهر خبر میشود که از دیدن زوایای پنهان و عمق آن باز میماند. همان طور که گفتم این مسئله پیش داوری، به مسئلهای بغرنج در دنیای امروز جهان بدل گشته و اهمیت نگاهی دوباره به این فیلم ماندگار را یادآور میشود.
اگر بخواهیم نگاهی سینمایی و دور از جامعه شناسانه به فیلم دوازده مرد خشمگین داشته باشیم، باید بگوییم که شدت اهمیت قضاوت و رای دادن و استرس و اضطرابی که از پی آن میآید، با زبان سینمایی نیز در فیلم ارائه میشود. در ابتدا، یازده مرد، به راحتی رای بر گناهکار بودن محکوم میدهند، رفته رفته که فیلم پیش میرود و مجبور به نگاهی دوباره به جریان قتل میشوند، بر اهمیت تصمیمشان آگاه میشوند و در طی این امر با شدت گرفتن مخالفتها و بحث ها، شرایط را بحرانی میکنند.
این استرس و بحران در تحلیل و نقد فیلم دوازده مرد خشمگین خود را در درجه دما نشان میدهد که به عنوان موتیفی در فیلم بیان میشود. هوا گرم است و گرم تر میشود و این مردان نیز لباس هایشان از عرق هایشان خیس میشود و شرایط برایشان سخت تر میشود. این موتیف گرما نیز به بیانی دیگر، نشان از اهمیت موضوع و گرم شدن موضوع و حرارت انتخاب میدهد.
در نقد فیلم دوازده مرد خشمگین نباید از قلم انداخت که نام این اثر نیز طعنهای به مردانگی میزند و به نوعی آن را زیر سوال میبرد. همان طور که میدانیم در اساطیر و در تاریخ جوامع، تفکر و قضاوت، امری مردانه محسوب میشود. کار قضاوت نیز بر عهدهی مردان بوده است و هنوز هم در برخی از کشور ها، زنان حق و اجازهی قضاوت را ندارند. حال در این فیلم ما با دوازده مرد که از قضا خشمگین هم هستند، رو به رو هستیم که باید قضاوت و داوری کنند.
اما داوری آنها در محکوم کردن مضنون بسیار سریع و با توجه به ظواهر صورت میگیرد. این خود انتقادی به وضعیت قضاوت مردان است. نام فیلم نیز خشمگین را در کنار مرد آورده است، طعنهای است به قضاوت مردانی که نه تنها بر اساس عقل و منطق نیست، بلکه بر اساس احساس خشم میباشد.
حال آنکه میدانیم یکی از دلایل ممنوعیت زنان برای قصاوت، احساساتی بودن آنها شمرده میشود. فیلم دوازده مرد خشمگین به طور ضمنی بیان میدارد که مردان هم از روی احساس خشم تصمیم میگیرند و با سوژهای احساسی برخورد میکنند و لزوما از روی عقل و منطق داوری نمیکنند. همان طور که پیشتر گفته شد، تنها مرد هشتم است که رای بر بی گناهی مضنون میدهد.
در شمایل فیزیکی این مرد با بازی هنری فوندا Henry Fonda کلیشهی مردانگی یازده مرد دیگر را نمیبینیم. چهرهی او آرام و متین است. اندامش به نسبت دیگر مردان ظریف و لاغر است. همچنین ظاهری آراسته تر را داراست. در مقابل او، مرد دیگری وجود دارد که به شدت مخالف عقیدهی اوست و تا آخر بر رای خود باقی میماند و آخرین نفراتی است که رای بر بی گناهی محکوم میدهد.
ظاهر او دارای کلیشههای مردانگی رایج است. هیکل بزرگی دارد. لباس هایش نامرتب تر است و در برخی جاها دست به خشونت و نزاع نیز میزند. در انتهای نقد فیلم دوازده مرد خشمگین باید گفت در این اثر با ارائهی چنین سوژهای و تقابل چنین مردانی، نگاهی که جامعه به مردان دارد را مورد انتقاد قرار میدهد و به نوعی دعوت میکند که داوری و نگاه دیگری نسبت به قضاوت مردان داشته باشد.
ببخشید شما بیشتر از اینکه فیلم را نقد و تحلیل کنید و از چارچوب های فیلم خارج شوید و نمادها و تکنیک های فیلم را مورد برسی قرار دهید ، فیلم را برای ما بازگو کردید!؟
هیچ نکته خاصی مطرح نشده است.
من این فیلم رو دیدم . بنظر من ابتدا فیلم میخواد بی اهمیت بودن جوامع پیشرفته نسبت به دیگران رو به رخ بکشه که هر کس به فکر منافع خودش هست و نمیتونه خودشو جای دیگران بزاره و تصمیم سرسری میگیره. دوم نشون میده که اگر یک انسان خیری نشون بده میتونه آثار مثبتش در دیگران هم اثر کنه یعنی کافیه مثبت باشی تا منفیهارو مثبت کنی. سوم نشون میده انسانها نسبت به نوع زندگی و عقده هایی که درونشون هست دیگران رو میبینن و نسبت به ذهنیت خودشون رفتار میکنن مثلا یک دزد همه رو دزد میبینه یا یه ادم شکاک به همه با شک نگاه میکنه. و چهارمین کار هم بما نشون میده که زندگی پر از لحظه های موشکافانه هست و نباید اصلا از ظاهر به هرچیزی قضاوت کنیم و رای بدیم تا وارد هر چیزی نشدیم نمیتونیم بگیم بد هست یا خوب .البته این نظر من بود گفتم