پیشنهاد شنیدنی

موزیک فیلم به خاطر یک مشت دلار ساخته‌ی انیوموریکونه؛ آدمکش های جایزه بگیر

انیو موریکونه Ennio Morricone همه‌ی شهرتش را مدیون دهه‌ی ۱۹۶۰ و موسیقی‌هائی است که در این دوره برای فیلم های وسترن ساخته است. در ادامه با تحلیل و بررسی موزیک فیلم به خاطر یک مشت دلار A Fistful of Dollars با نت نوشت همراه باشید.

انیو موریکونه راجع به موزیک فیلم به خاطر یک مشت دلار می‌گوید:

بیشترین تلاشم صرف این شد که بدیع ترین صداها را وارد عرصه‌ی موسیقی فیلم کنم، به همین دلیل از صداهائی مثل جغجغه، زنبورک، لوله‌ی فلزی، سوت سوتک، زنگ کلیسا، تیک تاک ساعت، زوزه‌ی گرگ و سوت استفاده کردم تا تماشاگر لذت ببرد و به نحوی نوستالژیک برانگیخته شود؛ نوستالژی ای که تماشاگر خیلی زود با آن هماهنگ شود و درکش کند. نمی دانم چطور به این ایده رسیدم. شاید موسیقی آوانگارد، محرک من در کشف چنین تفکری بود. شاید هم تجربه؛ تجربه ای که می‌گفت: بله این کار زیباست و نتیجه می‌دهد.

بیشتر بخوانید: موزیک فیلم ساعت ها The Hours ساخته‌ی فیلیپ گلس؛ زندگی دزدیده شده

موسیقی فیلم به خاطر یک مشت دلار
موزیک فیلم به خاطر یک مشت دلار

انیوموریکونه از میان آثارش برای سینما به موسیقی دو فیلم عشق خاصی دارد: روزی روزگاری در غرب و به خاطر یک مشت دلار که هر دو از وسترن های ایتالیائی و ساخته‌ی دوستش سرجولئونه هستند. موریکونه در هشت سالگی با سرجولئونه همکلاس بود ولی پس از آن ارتباطشان قطع شد تا ۲۵ سال بعد که سرجیو لئونه Sergio Leone برای ساخت موسیقی اولین و مشهورترین وسترنش، به خاطر یک مشت دلار او را دعوت به همکاری کرد.

موریکونه عکسی داشت متعلق به ۲۵ سال پیش که آن دو را کنار یکدیگر نشان می‌داد و لئونه با دیدنش شگفت زده شد. وی موزیک فیلم به خاطر یک مشت دلار را هنگامی ساخت که تقریباً چهار سال از آغاز کارش در این زمینه می‌گذشت. به خاطر یک مشت دلار بی درنگ او را به شهرتی جهانی رساند که البته شامل امریکا نشد.

امریکائی‌ها نه خود فیلم را پسندیدند و نه موسیقی موریکونه را و به دلیل محوریت هالیوود در سینمای جهان، این نکته می‌توانست به زیان لئونه و موریکونه، و در یک کلام وسترن های ایتالیائی باشد. امریکائی‌ها پس از سالها تماشای وسترن های اصیل فورد و هاکس و مان و استیونز و زینه مان و دیگران، نمی توانستند نقش آفرینان ایتالیائی را در قالب مردان ماجراجوی غرب و گاوچران های امریکائی بپذیرند. به همین دلیل سه سال طول کشید تا به خاطر یک مشت دلار موفق شد در سینماهای آمریکای شمالی روی پرده برود، اما بلافاصله سیلی از انتقادها نثار آن شد و منتقدان امریکائی، فیلم را به سخره گرفتند، همچنین موسیقی آن را، بیش از همه به خاطر تفاوت موسیقی فیلم با موسیقی وسترن های امریکائی (از جمله آثار دیمتری تیومکین، المر برنستین، ماکس استینر و جری گلد اسمیت و …).

بیشتر بخوانید: موزیک فیلم دارودسته نیویورکی ها ؛ بیل را بکش

انیو موریکونه Ennio Morricone
انیو موریکونه Ennio Morricone

هالیوود وقتی دریافت که موریکونه Ennio Morricone یکی از بهترین‌هاست او را به اقامت دائم در امریکا دعوت کرد. او گرچه همکاری را پذیرفت، ولی امریکائی نشد. موریکونه در مصاحبه ای با آدام سوئیتینگ (گاردین، ۲۳ فوریه‌ی ۲۰۰۱) گفته که ویلای مجانی در هالیوود را نپذیرفته و ترجیح داده که در وطنش بماند. موریکونه از اینکه او را متخصص فیلم های وسترن می‌دانند، بسیار گلایه دارد. زیرا از میان چهارصد فیلمی که موسیقی شان را ساخته، فقط سه فیلم وسترن بوده اند. خودش می‌گوید:

من متخصص وسترن یا سبک دیگری نیستم. متخصص موسیقی فیلم هستم و موسیقی هر نوع فیلمی از وسترن و عشقی گرفته تا سیاسی و ترسناک. موسیقی باید بتواند بر چیزی احاطه پیدا کند. بهترین و مهمترین وظیفه‌ی یک موسیقیدان این است که خواست فیلمساز را برای برجسته کردن برخی لحظه های فیلم، با موسیقی ای که برای آن لحظه‌ها می‌سازد، برآورده کند. اول فیلم را می‌بینم و سپس هدفی را که برای موسیقی آن در نظر دارم، بیان می‌کنم و به این ترتیب احساسم را نسبت به فیلم ابراز می‌کنم. فیلمساز یا احساس مرا می‌پذیرد که در این صورت هیچ مشکلی وجود ندارد یا درباره‌ی آن نظری دارد که طبعاً باید در موردش بحث کنیم؛ و یا اینکه به کلی با آن مخالفت می‌کند و ایده‌هایم را به باد می‌دهد.

برگرفته از مقاله‌ی من متخصص موسیقی هستم نوشته‌ی تورج زاهدی

تارا استادآقا

تلاش می کنم جمله ای پیدا کنم که از گستره ی زمان و مکان بگذرد. می یابمش اما محو به نظر می رسد‌‌.‌.. کلمه ها روی دست هایم، میان بخار روزی ابری پرواز می کنند. من، دیگری است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا