ادبیات جهان

دل سگ نوشته‌ی میخاییل بولگاکف

رمان دل سگ Heart of a Dog
۱+

رمان دل سگ (به زبان روسی: Собачье сердце) Heart of a Dog نوشته‌ی میخاییل بولگاکف Mikhail Bulgakov نویسنده و نمایش نامه نویس صاحب نام روسی است. بولگاکف اما در طول زندگی کوتاهش، کارنامه ای بس درخشان خلق کرد و به یکی دیگر از غول های هنری قرن بیستمی روسیه بدل شد. در ادامه با نقد رمان دل سگ همراه باشید.

از دیگر آثار ارزشمند و ماندگار این نویسنده می‌توان به مرشد و مارگریتا، گارد سفید، دست نوشته ها هرگز نمی سوزند، تخم‌مرغ‌های شوم و…اشاره کرد.

بیشتر بخوانید: میخائیل بولگاکف: مروری بر آثار نویسنده و نمایشنامه نویس

دل سگ Heart of a Dog

در وهله‌ی اول در بررسی و نقد رمان دل سگ ، باید اشاره کرد، این اثر سمبولیستی با مایه های طنز، دقیقا چند ماه بعد از مرگ لنین به سال ۱۹۲۵ نوشته شده است ولی توسط سانسورچی های شوروی، ممنوع اعلام شد و بیشتر از ۵۰ سال، نسخه‌ی اصلی آن که به زبان‌ روسی بود، مجوز برای چاپ نگرفت و مانند آثار دیگری از این نویسنده، بعد از مرگش منتشر شد.

بولگاکف اما در طول زندگی کوتاهش، کارنامه ای بس درخشان خلق کرد و به یکی دیگر از غول های هنری قرن بیستمی روسیه بدل شد. از دیگر آثار ارزشمند و ماندگار این نویسنده می‌توان به مرشد و مارگریتا، گارد سفید، دست نوشته ها هرگز نمی سوزند، تخم‌مرغ‌های شوم و...اشاره کرد.

بولگاکف اما در طول زندگی کوتاهش، کارنامه ای بس درخشان خلق کرد و به یکی دیگر از غول های هنری قرن بیستمی روسیه بدل شد. از دیگر آثار ارزشمند و ماندگار این نویسنده می‌توان به مرشد و مارگریتا، گارد سفید، دست نوشته ها هرگز نمی سوزند، تخم‌مرغ‌های شوم و…اشاره کرد.

داستان رمان دل سگ درباره‌ی سگ ولگردی است به نام شاریکوف که توسط پزشک و جراح ماهر و مطرحی به نام فیلیپ فیلیپوویچ، مورد عمل جراحی قرار می‌گیرد و اعضایی از بدن جوانی تبهکار که کشته شده است را به او پیوند می‌زنند (غدد جنسی و غده‌ی هیپوفیز) و سگ پس از این عمل، فقط ظاهر انسانی می‌گیرد ولی خوی وحشی اش، تغییر نمی کند.

کم کم دردسرهای فیلیپ فیلیپویچ بعد از این عمل، شروع می‌شود چون سگِ انسان نمایی که درست کرده است، طبق قوانین و رفتارهای انسانی جلو نمی رود.

رمان دل سگ در دوران ضعف و افول کمونیسمِ جماهیر شوروی نگاشته شده است و به نوعی کنایه‌ و نقدی است بر انقلاب بلشویک ها و تثبیت کمونیسم و تلاش های فریبنده‌ی این انقلاب برای دگرگونی اساسی انسان که در نهایت با شکست رو به رو می‌شود.

بیشتر بخوانید: مرشد و مارگاریتا نوشته‌ی میخائیل بولگاکف

اگر با دیدگاهی سمبولیستی و نمادین، نقد رمان دل سگ را جلو ببریم، می‌توان گفت: عمل جراحی که توسط فیلیپویچِ جراح روی سگ انجام می‌گیرد، نمادی است از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ و پروفسور در اصل، نماد رهبر این انقلاب؛ یعنی لنین است. دکتری که با برنامه ریزی، اهدافش را عملی می‌کند ولی در نهایت، این اهداف با شکست مواجه می‌شود.

اگر با دیدگاهی سمبولیستی و نمادین، نقد رمان دل سگ را جلو ببریم، می‌توان گفت: عمل جراحی که توسط فیلیپویچِ جراح روی سگ انجام می‌گیرد، نمادی است از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ و پروفسور در اصل، نماد رهبر این انقلاب؛ یعنی لنین است. دکتری که با برنامه ریزی، اهدافش را عملی می‌کند ولی در نهایت، این اهداف با شکست مواجه می‌شود.

اگر با دیدگاهی سمبولیستی و نمادین، نقد رمان دل سگ را جلو ببریم، می‌توان گفت: عمل جراحی که توسط فیلیپویچِ جراح روی سگ انجام می‌گیرد، نمادی است از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ و پروفسور در اصل، نماد رهبر این انقلاب؛ یعنی لنین است. دکتری که با برنامه ریزی، اهدافش را عملی می‌کند ولی در نهایت، این اهداف با شکست مواجه می‌شود.

زاویه دید و روایت داستان از نکات حائز اهمیت دیگری است که در تحلیل و نقد رمان دل سگ، کارآمد است. زاویه‌ی دید در رمان، مدام تغییر می‌کند و این تغییر و چند روایتی بودن، بین سگ، پروفسور فیلیپ فیلیپوویچ براژنسکی و دانای کل می‌چرخد.

شروع رمان با عو عو عو و آه و ناله‌ی سگ ولگرد و زخمی است به نام شاریکوف که از بدبختی‌ها و گرسنگی هایی که می‌کشد و در کنار این همه فلاکت از نامهربانی انسان‌ها شکوه می‌کند. و در ادامه راوی مدام‌ تغییر می‌کند.

بهتر است در نقد رمان دل سگ نیم نگاهی داشته باشیم به شخصیت ها و کنش‌های فردی و اجتماعی که در رمان مطرح است. در دل سگ، کاراکتر سگ یا همان شاریکوف را می‌توان نماد مردم سختی کشیده‌ی جامعه روسیه دانست و  فیلیپوویچ ِجراح را نمادی از روشنفکران کمونیست دانست که در  راستای رسیدن به هدفشان برای تغییر و تحولات که همان انقلاب است، تلاش می‌کنند و عمل پیوند سختی که انجام می‌شود هم بی شک خود انقلاب است.

بهتر است در نقد رمان دل سگ نیم نگاهی داشته باشیم به شخصیت ها و کنش‌های فردی و اجتماعی که در رمان مطرح است. در دل سگ، کاراکتر سگ یا همان شاریکوف را می‌توان نماد مردم سختی کشیده‌ی جامعه روسیه دانست و  فیلیپوویچ ِجراح را نمادی از روشنفکران کمونیست دانست که در  راستای رسیدن به هدفشان برای تغییر و تحولات که همان انقلاب است، تلاش می‌کنند و عمل پیوند سختی که انجام می‌شود هم بی شک خود انقلاب است.

بهتر است در نقد رمان دل سگ نیم نگاهی داشته باشیم به شخصیت ها و کنش‌های فردی و اجتماعی که در رمان مطرح است. در دل سگ، کاراکتر سگ یا همان شاریکوف را می‌توان نماد مردم سختی کشیده‌ی جامعه روسیه دانست و  فیلیپوویچ ِجراح را نمادی از روشنفکران کمونیست دانست که در  راستای رسیدن به هدفشان برای تغییر و تحولات که همان انقلاب است، تلاش می‌کنند و عمل پیوند سختی که انجام می‌شود هم بی شک خود انقلاب است.

به تاویلی می‌توان گفت نکته ای که در نقد رمان دل سگ به جا است، این است که بولگاکف انقلاب بلشویک ها را تلاشی عبث و گمراه کننده می‌داند و با دیدگاه ناتورالیستی به این اصل می‌رسد که تغییرات اساسی در خوی و سرشت آدمیزاد، محال است و سرشت آدمیزاد را با نوعی توحش همراه می‌داند و تزریق قدرت و اختیار به این توحش را بی شک فاجعه ساز می‌داند.

نویسنده به خوبی ما را از ابتدای رمان، نسبت به این توحش و نفهمی فراگیر در جامعه ای یدی، آگاه می‌سازد. جامعه ای مفلوک که هم صدایی شان: تکرار عو عو عویی است که از فقر می‌آید، صدایی که انقدر تکرار می‌شود ولی با بی توجهی مواجه می‌شود و دیگر عادی جلوه می‌کند و همه همچنان به زندگی‌شان ادامه می‌دهند.

در نقد رمان دل سگ اگر توده‌ی مردم را نمونه‌ای آزمایشی بگیریم، فیلیپوویچ را می‌توانیم محقق این آزمایشات بدانیم، کاراکتری که در ابتدا هیچ اهمیتی به جامعه بیرون از چهارچوب خودش نمی دهد و اساسن برایش مهم نیست که بیرون از آزمایشگاهش، چه می‌گذرد، ولی وقتی سوژه های تحقیقات و آزمایشاتش، همان بیرونی ها می‌شوند، کم کم مجبور می‌شود رنگ عوض کند تا بتواند آزمایشاتش را انجام بدهد.

در نقد رمان دل سگ اگر توده‌ی مردم را نمونه‌ای آزمایشی بگیریم، فیلیپوویچ را می‌توانیم محقق این آزمایشات بدانیم، کاراکتری که در ابتدا هیچ اهمیتی به جامعه بیرون از چهارچوب خودش نمی دهد و اساسن برایش مهم نیست که بیرون از آزمایشگاهش، چه می‌گذرد، ولی وقتی سوژه های تحقیقات و آزمایشاتش، همان بیرونی ها می‌شوند، کم کم مجبور می‌شود رنگ عوض کند تا بتواند آزمایشاتش را انجام بدهد.

در نقد رمان دل سگ اگر توده‌ی مردم را نمونه‌ای آزمایشی بگیریم، فیلیپوویچ را می‌توانیم محقق این آزمایشات بدانیم، کاراکتری که در ابتدا هیچ اهمیتی به جامعه بیرون از چهارچوب خودش نمی دهد و اساسن برایش مهم نیست که بیرون از آزمایشگاهش، چه می‌گذرد، ولی وقتی سوژه های تحقیقات و آزمایشاتش، همان بیرونی ها می‌شوند، کم کم مجبور می‌شود رنگ عوض کند تا بتواند آزمایشاتش را انجام بدهد.

در دل سگ اما با جراحی رو به رو هستیم که سمبل روشنفکر و انتلکت در زمان خودش است. او کاراکتری ماهر، ریزبین و قابل‌اعتماد است، طوری که بیمارانش با اعتماد کامل پیشش می‌آیند، حاضرند هزینه های زیادی را متقبل شوند تا کارشان را راه بیاندازد. فیلیپوویچ به درخواست بیمارانش نقایص بدنشان را برطرف می‌کند و در کارش از تمامی علم پزشکی دنیا، نیز استفاده می‌کند حتی گاهی با پیوند اعضای حیوانات به بدن بیمارانش مشکل بیمار را برطرف می‌کند.

شاریکوف را تنها سوژه ای می‌توان دانست که در کار فیلیپوویچ اختلال ایجاد می‌کند. و درست بعد از عمل جراحی شاریکوف است، که تازه ناهنجاری ها شروع می‌شود و همه چیز به خوبی و خوشی ختم نمی شود.

شاریکوف را تنها سوژه ای می‌توان دانست که در کار فیلیپوویچ اختلال ایجاد می‌کند. و درست بعد از عمل جراحی شاریکوف است، که تازه ناهنجاری ها شروع می‌شود و همه چیز به خوبی و خوشی ختم نمی شود.

شاریکوف را تنها سوژه ای می‌توان دانست که در کار فیلیپوویچ اختلال ایجاد می‌کند. و درست بعد از عمل جراحی شاریکوف است، که تازه ناهنجاری ها شروع می‌شود و همه چیز به خوبی و خوشی ختم نمی شود.

تا اینجای کار در بررسی و نقد رمان دل سگ باید گفت،  بولگاکف پس از به قدرت رسیدن انقلاب بلشویک ها، فساد اخلاقی را نشان می‌دهد که ابتدا در حاکمیت  نمود پیدا می‌کند و سپس همین فساد سرایت می‌کند به کل جامعه. در واقع به وضوح به نقد اخلاق حکومت پس از انقلاب ۱۹۱۷ می‌پردازد.

به تعبیری می‌توان گفت: در واقع محصول دست ساز پروفسور و فیلیپویچ بعد از پیوند، کلمات را می‌تواند تلفظ کند، تمام فحش ها را یاد گرفته است، لباس زیر نمی پوشد. به حرف کسی اعتنایی ندارد و به شدت سرخود است.

اما در نقد رمان دل سگ می‌توان این نکته را اضافه کرد که نگارنده به خوبی حکومتی را نشان می‌دهد که جوانان کم‌سن و سال و خام به نوعی بخشی از امورات حکومتی را به دست گرفته اند و با توجه به عقاید کلی و شناخت اندکی که خود از مفاهیم اعتقادی دارند، خود را همه فن حریف و مسئول امور بدانند و به راحتی به خود اجازه‌ی هر کاری را بدهند، قانون‌هایی را بنویسند، هر وقت خواستند همان قانون را نقض کنند و… .

اما در نقد رمان دل سگ می‌توان این نکته را اضافه کرد که نگارنده به خوبی حکومتی را نشان می‌دهد که جوانان کم‌سن و سال و خام به نوعی بخشی از امورات حکومتی را به دست گرفته اند و با توجه به عقاید کلی و شناخت اندکی که خود از مفاهیم اعتقادی دارند، خود را همه فن حریف و مسئول امور بدانند و به راحتی به خود اجازه‌ی هر کاری را بدهند، قانون‌هایی را بنویسند، هر وقت خواستند همان قانون را نقض کنند و... .

اما در نقد رمان دل سگ می‌توان این نکته را اضافه کرد که نگارنده به خوبی حکومتی را نشان می‌دهد که جوانان کم‌سن و سال و خام به نوعی بخشی از امورات حکومتی را به دست گرفته اند و با توجه به عقاید کلی و شناخت اندکی که خود از مفاهیم اعتقادی دارند، خود را همه فن حریف و مسئول امور بدانند و به راحتی به خود اجازه‌ی هر کاری را بدهند، قانون‌هایی را بنویسند، هر وقت خواستند همان قانون را نقض کنند و… .

در پایان نقد رمان دل سگ می‌توان گفت: نویسنده به خوبی نشان می‌دهد این انقلاب تحت عنوان کمونیسم و  به بهانه‌ی حکومتی نظام مند، عادلانه و برابری همگانی، در چهارچوب های نظری و عملی ساختن آن بی نتیجه می‌ماند و در حد یک تئوری باقی می‌ماند و از درون منهدم می‌شود و آرام آرام حکومتی توتالیتر و دیکتاتوری را بر جامعه سوار می‌کند.

این روند را بولگاکف به خوبی در رمان در قسمت پس از عمل پیوند، با یادداشت‌ها و گزارشات لحظه به لحظه‌ی جراح در راستای بررسی روند پیوند در سگ، نشان می‌دهد.

فی الواقع نویسنده به وضوح، اقدامات انقلابی روشنفکران چپ را در جامعه‌ی یدی و کژاندیش، عبث نشان می‌دهد و در نهایت این انقلاب را در همان سالهای ابتدایی آن، حتی قبل از یک دهه شدن آن، شکست خورده اعلام می‌کند، و نکته‌ی حائز اهمیت این است که بولگاکف، این شکست را به خوبی در دل سگ مطرح می‌سازد و این را همواره با علت و معلول‌های متفاوت اثبات می‌کند.

۲ دیدگاه

2 دیدگاه

  1. Avatar

    محمد مومن

    ۷ خرداد ۱۳۹۸ at ۱۷:۴۲

    نقد ارزشمند و خوبی بود. کاملاً هم درست است. مطالعه این دسته از رمان ها که به صورت نمادین به نقد جامعه می پردازند نیازمند دانستن تاریخ در زمانی هست لذا بهتر هست جهت درک بهتر متن و پیام نویسنده، تاریخ روسیه در دهه اول و دوم قرن بیستم را مطالعه کرده باشید.ممنون از سایت خوبتان

    ۳+
  2. Avatar

    مرتضی

    ۵ اردیبهشت ۱۳۹۹ at ۴:۱۴

    چرا پروفسور که نماد کمونیست هست خودش از پرولتاریا و انقلاب بدگویی میکنه؟؟

    ۲+

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پربازدیدترین‌های این هفته در نت‌نوشت

برو بالا