فیلم A Streetcar Named Desire ساختهی Elia Kazan؛ خواهران غریب آشنا

فیلم A Streetcar Named Desire در سال ۱۹۵۱ به کارگردانی الیا کازان Elia Kazan و ستارههای سینمای هالییود یعنی ویوین لی Vivien Leigh و مارلون براندو Marlon Brando بر اساس نمایشنامهای به همین نام که در فارسی به اتوبوسی به نام هوس مشهور است نوشتهی تنسی ویلیامیز Tennessee Williams ساخته شد. داستان فیلم دربارهی زنی بورژوا به نام بلانش دوبوا است که برای مدتی به خانهی محقر خواهرش استلا میآید. در این میان شوهر خواهرش استنلی که فردی الکلی است در پی کشف گذشتهی بلانش در میآید.
فیلم A Streetcar Named Desire به کارگردانی Elia Kazan؛ خواهران غریب آشنا
در نقد و بررسی A Streetcar Named Desire باید گفت فیلم دارای عوامل مهم آن روزگاران سینمای هالیوود میباشد. الیا کازان از کارگردان مطرح آن دوران بود که از دیگر فیلمهای مشهورش میتوان به در بار انداز اشاره کرد که مارلون براندو نیز در آن فیلم هم ایفای نقش میکرد. مارلون براندو Marlon Brando نیز با بازی استادانهی خویش، تبدیل به ستارهی دوران طلایی هالیوود شده بود.

از دیگر ستارههای فیلم ویوین لی Vivien Leigh است که با بازی در شاهکار سینمایی یعنی برباد رفته، جایگاه خود را تثبیت کرده بود. فیلم A Streetcar Named Desire توانست در اسکار همان سال نامزد و برندهی بسیاری از جوایز مهم بشود. در مجموع سه اسکار بازیگری کسب کرد که تا آن موقع در تاریخ این جشن سینمایی بی سابقه بود که فیلمی سه جایزهی بازیگری را همزمان ببرد.
اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن به ویوین لی و اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و زن به ترتیب به کارل مالدن و کیم هانتر رسید. شایان ذکر است که مارلون براندو برای بهترین بازیگر نقش اول مرد نیز کاندید شده بود اما نتوانست جایزه اسکار را دریافت کند.
فیلم A Streetcar Named Desire یک اثر اقتباسی از نمایشنامهای به همین نام میباشد. تنسی ویلیامز، نویسندهی این اثر نمایشی، اثر دیگری به نام گربه روی شیروانی داغ را دارد که در سال ۱۹۵۸ به کارگردانی ریچارد بروکس و هنرمندی ستارگانی چون الیزابت تیلور و پل نیومن ساخته شد.
اثر دیگر او باغ وحش شیشهای نام دارد که اقتباس ایرانی هم از این متن نمایشی شده است. بهرام توکلی در سال ۱۳۸۹ فیلم اینجا بدون من را بر اساس همین نمایشنامه باغ وحش شیشهای ساخت. فاطمه معتمد آریا، صابر ابر، نگار جواهریان و پارسا پیروزفر در این فیلم محبوب توکلی ایفای نقش کردند. اما شاید مهم ترین و پر اقتباس ترین نمایشنامهی تنسی ویلیامز، همین اتوبوسی به نام هوس باشد که در بررسی فیلم A Streetcar Named Desire به آن بیشتر خواهیم پرداخت.
بیشتر بخوانید: فیلم Sunset Boulevard ساختهی بیلی وایلدر؛ سوفلهی عاشق امیدوار و سوفلهی عاشق ناامید

واقعیت این است که اقتباس Elia Kazan، تنها اقتباس از این اثر نمایشی نیست و کارگردانهای دیگری در طی این سالها از اتوبوسی به نام هوس اقتباس کرده اند یا آن را منبع الهام اثرشان قرار داده اند. جان ارمن در سال ۱۹۸۴ نیز فیلمی به همین نام و با اقتباس از این نمایشنامه ساخت.
همچنین در سال ۱۹۹۵ گلن جوردن نیز اقتباس دیگری از این نمایش نامه انجام داد. مهم ترین اقتباس سینمایی از اتوبوسی به نام هوس پس از اقتباس الیا کازان، اقتباس وودی الن میباشد. او در سال ۲۰۱۳ فیلم Blue Jasmine را بر اساس این نمایشنامه کارگردانی کرد.
در نسخه وودی الن نام شخصیتها متفاوت است و زمان وقوع داستان نیز در عصر حاضر میگذرد. بنابراین فیلم با نمایشنامه قطعا متفاوت است و الن به خوبی توانسته این انتقال را در دورهی مدرن و با توجه به ملاحظات این دوره انجام دهد. کیت بلانشت برای بازی در این فیلم توانست اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن را از آن خود کند.
بیشتر بخوانید: فیلم Rear Window ساختهی آلفرد هیچکاک؛ پدیدهی زن کشی و لذت چشم چرانی

ذکر این نکته راجع به فیلم A Streetcar Named Desire نیز جالب توجه است که از اتوبوسی به نام هوس، اقتباس ایرانی نیز انجام گرفته است. این بار هم بهرام توکلی که پیشتر علاقهاش را به تنسی ویلیامز با ساخت فیلم اینجا بدون من نشان داده بود، این نمایشنامه را منبع الهام خویش قرار داد و در سال ۱۳۹۲ فیلم بیگانه را با هنرمندی مهناز افشار، پانته آ بهرام و امیر جعفری کارگردانی کرد.
اقتباسی که نه تنها زمان نمایشنامه به امروز میرسد بلکه جغرافیای آن نیز تفاوت بسیاری کرده و از نیواورلئان به تهران میرسد. بنابراین توکلی میباید مناسبات فرهنگی و اجتماعی و سیاسی جامعه ایرانی را نیز در اثرش دخیل میکرده است. در این نوشته مجالی برای پرداختن به اقتباس بهرام توکلی از اتوبوسی به نام هوس در قالب بیگانه نیست و صرفا به نسخهی اقتباسی الیا کازان پرداخته خواهد شد.
در تحلیل فیلم A Streetcar Named Desire باید اذعان داشت که نسخهی الیا کازان، اقتباسی امانت دار است. بدین معنی که گاهی آن قدر اثر نمایشی میشود که بیش از آنکه زبان سینمایی به خود بگیرد، همچون تله تئاتر رفتار میکند. این امر خود را در طراحی صحنه تئاتری گونهاش بسیار نشان میدهد. به ویژه آنکه حیاط و خانهی استلا تداعی گر صحنهی نمایش میشود.
نکتهای که در فیلم A Streetcar Named Desire میتوان به آن اشاره کرد، توجه به شخصیت زنان فیلم میباشد. ما با دو شخصیت متفاوت زن در این فیلم رو به رو هستیم. یکی بلانش و دیگری خواهرش استلا میباشد.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم روانی Psycho: چاقویی مردانه بر تنی عریان!

این دو با اینکه خواهر هستند و در ابتدا از یک خانواده بوده اند، حالا تفاوتهای ظاهری بسیاری دارند. این تفاوتها خود را در مسائل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آشکار میکنند و به نوعی عامل شخصیت پردازی و مهم تر از آن نیروی محرکه و تعلیق درام میباشند.
از نگاه شخصیت در فیلم A Streetcar Named Desire ابتدا بلانش را که به نوعی شخصیت اصلی است مرور میکنیم و پس از آن به خواهرش استلا میپردازیم. شخصیت بلانش شمایل یک زن مدرن و به ظاهر مستقل و امروزی را دارد. همچنین به لحاظ طبقه اجتماعی، او اکنون جزو طبقه بورژوا محسوب میشود.
این المانها خود را در رفتار خودپسندانه و نگاه از بالایش بر دیگران نشان میدهد. همچنین لباسهای پردار و پر زرق و برق و بلند او علاوه بر آنکه جلوهی ثروتمندی به او میبخشد، شخصیت اغواگر او را نیز بیان میکند.
نکته شخصیت پردازانهای که در فیلم A Streetcar Named Desire حائز اهمیت میباشد، تحلیل و بررسی شخصیت بلانش از نگاه فمنیستی میباشد. در این نوع نگاه و با توجه به گره افکنی ها، شاید بلانش شمایل یک زن مستقل را دارا باشد.

اما در اصل او روی دیگر زن ذلیل جامعه مردسالاریست. در ابتدا بلانش برای مخاطب به نوعی معرفی میشود که وی دارای شغلی بوده است، نسبتا استقلال مالی دارد و هرچه که بخواهد را میتواند بدست بیاورد. اما در ادامه در مییابیم که واقعیت امر چنین نیست.
او درست شمایل زن بورژوا را داراست که زندگی انگلی دارد. قدرت اقتصادی او وابسته به خودش نیست بلکه به مردان زندگیاش وابسته است. او به نوعی با تیغ زدن مردان پول دار، روزگار خویش را میگذراند. با توجه به پیشینه خانوادگی او، بلانش شخصیتی است که عقدهی زندگی بورژوازی را دارد و برای رسیدن به این امر در این راه هیچ چیزی را دریغ نمیکند و تا مرز جنون پیش میرود.
همچنین به خودرسیدگیهای ابتدای فیلم اعمم از آرایش و پوشش، به نوعی بیانگر حفظ نقاب ظاهری خویش میباشد تا آنچه را که واقعا هست، پنهان نماید. و اما دیگر شخصیت زن که در نقد A Streetcar Named Desire باید مورد توجه قرار بگیرد، استلا میباشد.
او کاملا شمایل یک زن کلیشهای و قربانی جامعه مردسالار را دارد. او با زندگی محقری که به لحاظ اقتصادی دارد مشغول انجام امور خانگیست. از پخت و پز تا بشور و بساب. حیطهی کاری او نیز آشپزخانه میباشد.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم دوازده مرد خشمگین: دعوت نفر هشتم به قضاوت مردانه
همچنین استلا دارای همسریست که چندان ایده آل نمینماید. استنلی مردی دائم الخمر است که زندگیاش را نیز باخته است. بدتر آنکه او با چنین وضعیت اسفناکی، بار دار نیز میباشد. در ابتدای امر و به لحاظ ظاهری، او در نقطه مقابل خواهرش بلانش که ظاهر خوب و خوشی را داراست قرار میگیرد و اما با توجه افشا شدن ماجرا، این دو خواهر نه تنها در یک سطح قرار نمیگیرند، حتا پس از فروپاشی روانی، وضعیت استلا کمی بهتر مینمایاند.
حداقل او دارای سرپناه و خانوادهای است و این در این آشفته بازار، کم چیزی نیست. یا بهتر بخواهیم بگوییم، حداقل چیزی است که بلانش آرزویش را دارد.
و اما در انتهای نقد و بررسی A Streetcar Named Desire میتوان به تحلیل نام فیلم پرداخت. در معنای ظاهری اش، این همان اتوبوسی است که بلانش را به خانهی استلا رسانده است.
اما در مفهوم عمیق تر آن، جریان و مسیر و بار زندگی آدم هایی است که هوس هایشان، مسیرهایشان را تعیین میکنند و گرفتار آن هستند. به بیانی دیگر، آنها در مسیر زندگانی، سوار بر اتوبوسی هستند که مقصدش هوس است. مقصدی که البته انتها ندارد و گاهی هم پرتگاه، آخرین مقصد اوست.