موسیقی

آلبوم دریا از مسیح و آرش عدل پرور؛ ابتذال فاحشه شدن یا برترین آلبوم سال!

اولین آلبوم مسیح و آرش عدل پرور با مجوز رسمی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد با نام دریا در صدر پرفروش ترین و پر مخاطب ترین آثار موسیقی اخیر در موسیقی این روزهای ایران قرار دارد. در ادامه‌ی این متن با نقد و تحلیل آلبوم دریا از مسیح و آرش عدل پرور با نت نوشت همراه باشید.

آلبوم دریا در سبک بلوز و با تنظیم و میکس و مسترینگ مسعود جهانی که به نظر می‌رسد از اصل و اساس با ایدئولوژی‌های فرهنگی و ساختار فرمیک قطعات بلوز بعنوان سبکی برگرفته از فرهنگ اعتراض و فریاد رنج‌های فروخورده و زندگی در بطن فرهنگی نهادینه شده در بستر ساختار معیوب جامعه، فاصله دارد و تنها با اتکا بر ساخت ملودی‌های رایج و بدون نوآوری به حیات خود ادامه می‌دهد.

ملودی‌هائی که از ساخته‌های این دو برادر است و با توجه به ماهیت سبک بلوز که سبکی معترض، ساختارشکن و بداهه پردازانه دارد، کم مایه و خالی از ابداعی خلاقانه است. به عقیده‌ی هایدن:

– همه‌ی افسون موسیقی در ملودی نهفته است، همان چیزی که خلق و ابداع آن بسی دشوار است.

بیشتر بخوانید: نقد قطعه ماه پیشونی از هوروش بند؛ موسیقی به مثابه‌ی عامل ابتذال

این دو برادر در مهرماه سال ۱۳۹۵ خورشیدی پروانهٔ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را دریافت کرده و فعالیت رسمی خود را آغاز کردند.
این دو برادر در مهرماه سال ۱۳۹۵ خورشیدی پروانهٔ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را دریافت کرده و فعالیت رسمی خود را آغاز کردند.

آلبوم دریا از مسیح و آرش عدل پرور

در نقد آلبوم دریا، ملودی معاصر قدرت این را دارد که فضا را در نوردد و خشن و گستاخ و گاهی حتی بی ملاحظه، به جاده‌های متروکی که قبلاً کسی در آن پای نگذاشته، قدم بگذارد و جهانی ناشناخته بیافریند.

قدرت و غریزه‌ی سرکش آفریننده‌ی امروز، قبل از آنکه انحنائی ملایم با ماهیتی مصالحه آمیز به ملودی ببخشد، قدرت آن را دارد که سمت و سوی ملودی خود را با زاویه‌های تند و خشمگین بیاراید و موسیقی تکراری و سطحی رایج را در هم شکند.

موسیقی معاصر از آکوردها و گام‌های مستعمل و آشنا استفاده نمی‌کند و قلمروی ریتم هائی که ما به آن خو کرده ایم، رهگذارش نیست. بدین ترتیب همه‌ی علائم و اصول لازم الرعایه‌ی پیشین را زیر پا می‌نهد و به جای آن از عواملی استفاده می‌کند که بیان خود را غنا و قدرتی تازه ببخشد.

ملودی برخلاف ساختار فرمیکی که دنبال می‌کند و به نظر می‌رسد تنها کارکرد آن که در قطعات آلبوم دریا بارز است چیزی جز ایجاد تحرک و هیجانی اغراق شده نیست، هدف مؤثر دیگری را نیز دنبال می‌کند و آن اندیشه‌ای است که در سراسر قطعه جریان دارد و شرطی کافی و لازم برای یک قطعه‌ی موفق است.

در نقد آلبوم دریا این اندیشه نه تنها راهی در دل قطعات باز نمی‌کند بلکه جای خالی آن را در ساختار ادبی قطعات ترانه‌ها نیز احساس می‌کنیم.

بیشتر بخوانید: نقد آلبوم ابراهیم محسن چاوشی ، خوب خوب و خوشبختیم، خشک و سفت و سَرسختیم

 

تنها قطعه‌ای که سعی دارد چه به لحاظ بصری در بخش موزیک ویدئو و چه به لحاظ فرمیک در ساختار فنی ترانه و آهنگسازی راهی به سوی اصل و اساس قطعات موفق بلوز و ملودی بر پایه‌ی اندیشه باز کند، قطعه‌ی دریاست که به کنترپوان و یک گفتگوی هارمونیک متوسطی دست پیدا می‌کند؛

در حالی که محتوای ترانه که سعی دارد به ماهیتی انتقادی-فرهنگی دست پیدا کند، مغشوش و پراکنده به نظر می‌رسد و به نتیجه‌ای هدفمند و قابل اتکا نمی‌رسد. همان طور که ویژگی بنیادی سبک بلوز که در آن قطعات حالتی دیالوگ وار و پرسش و پاسخ گونه دارند را نیز به گفتگوئی مونولوگ تبدیل می‌کند و بیشتر بار احساسی و سانتی مانتالیسم ملودی بر پایه‌ی غم و اندوه مختص این نوع موسیقی را برجسته می‌کند.

در نقد آلبوم دریا، می‌توان به این نکته اشاره کرد که ساخت موزیک ویدئو و کلیپ نیز که رکنی اساسی در معرفی و ساخت اتمسفری حرفه‌ای برای یک قطعه است، در این قطعه تا حدودی در تلاش است که به یک اندیشه و جهانی سمبلیک دست پیدا کند که راه به جائی نمی‌برد و کارکرد سمبل‌هائی که به کار می‌برد بدون شناخت کافی از عملکرد سمبل و سمبل سازی الکن باقی می‌ماند.

در کنار آن گرته برداری ضعیفی از کلیپ قطعه‌ی frozen از مدونا را با المان کلاغ با خود یدک می‌کشد که با تصاویری مونوکروم همراه است که در انتها با پایانی هپی اند و بازگشت به دنیائی رنگین می‌انجامد.

بیشتر بخوانید: نقد آلبوم شهر دیوونه ساخته‌ی احسان خواجه امیری؛ عاشقانه‌ای اسیر خشکسالی رکود

متن آهنگ دریا از آلبوم دریا کاری از مسیح و آرش عدل پرور
متن آهنگ دریا از آلبوم دریا کاری از مسیح و آرش عدل پرور

با این همه نزدیک شدن به ماهیت ساخت چنین کلیپی با ساختاری سمبلیک که اندیشه و هدفی را دنبال می‌کند و ساخت اتمسفری کابوس وار که اندکی در قطعات دیگر آلبوم نیز حس می‌شود، جریان امیدوارانه‌ای است که جایش در موسیقی تکراری و رایج کنونی خالی است.

جریانی که با استانداردهای جهانی آن فاصله‌ی زیادی دارد و از جمله نکات پر اهمیتی است که هرگز به عنوان حرفه‌ای قابل قبول در عرصه‌ی کلیپ سازی در موسیقی ایرانی جا نیفتاده است و تجربه هائی ناموفق و سطحی را دنبال می‌کند.

در نقد آلبوم دریا از دیگر موضوعاتی که در بحث ترانه سرائی این قطعه و دیگر قطعات عامه پسند موسیقی پاپ ایرانی می‌تواند به آن اشاره کرد استفاده از قطعات بی محتوای ترانه سرائی است. ترانه هائی که به نظر می‌رسد تنها برای قرار گرفتن در قالب ملودی با نقشی تحمیلی و بدون در نظر گرفتن بار زیبائی شناسانه و محتوائی ارزشمند به کار گرفته می‌شوند. نگاه کنید به قطعه‌ی صدریشتری:

– با اون نگاه صدریشتری دلو در جا می‌بری
زیر رو می‌کنی دل آدمو ولی نمی‌مونه اثری

در این قطعه قرار است نگاه صدریشتری، جریان و نگاهی نو و ساختارشکنانه به قطعات عاشقانه تزریق کند که در حد یک موسیقی مبتذل تنزل می‌کند و پایان قطعه نیز با گفتگوهای مغشوش و لوده وار به اتمام می‌رسد که جای خالی هر نوع خلاقیت یا بداهه پردازی را که از اصول موسیقی سبک بلوز است پررنگ می‌کند.

نگاه کنید به موسیقی بیتل‌ها یا مثلاً جرج گرشوین که در آثارشان اغلب از ملودی هائی زیبا و گوش نواز استفاده می‌کنند. اما در موسیقی رولینگ استونز که از برترین موزیسین‌های سبک بلوز است، از این چیزها کمتر خبری است. چنین می‌نماید که جنب و جوش جنسی در ضرب یا حضور اعتراض اجتماعی در کلمات آهنگ، برای نسل تازه اهمیت بیشتری دارد تا ملودی ناب.

بیشتر بخوانید: نقد آلبوم زندگی کن از رضا صادقی؛ بخند برقص بخون

در نقد آلبوم دریا  اعتراض اجتماعی از مهم ترین پارامترهای سبک بلوز که با طغیان و عصیان کارگران سیاه پوست افریقائی- امریکائی همراه بوده است و فریادهای رنج و اسارت برده وار آنان را به گوش جهانیان می‌رساند.

چنین موسیقی‌ای رسالت و هدف دیگری را در ذات خود دنبال می‌کند، پرورش و تربیت گوش موسیقیائی عامه نه سوار شدن بر آن. نوعی موسیقی آگاه کننده که برآمده از رنج اجتماع و واقعیت‌های زندگی است؛ موضوعی که با قطعات میان مایه‌ی آلبوم دریا در تضاد است و تنها توانسته است بر موج سلائق عامه‌ی مردم سوار شود.

ویژگی بعدی سبک بلوز، آشکار کردن احساسات ناب انسانی و انتقال آن به مخاطب است که باز هم جایش در این قطعات خالی است و تنها اندکی در قطعه‌ی دریا جریان دارد.

در پایان امید است هنرمندان این مرز و بوم به جای افتادن در دام سهمگین ابتذال، روزمرگی و تکرار و سطحی نگری، قدری با ذهنی باز و آگاه جنبش‌های جریان ساز جهانی را در بطن جامعه و فرهنگی مردمی که برآمده از اقتضای شرایط و ایدئولوژی‌های فرهنگی آن جامعه است دنبال کنند و چون آئینه‌ای منعکس کننده‌ی کژی‌ها و ناراستی‌های جامعه‌ی خود باشند و موسیقی و هنر را به مثابه‌ی عاملی پرورش دهنده و مبارز قلمداد کنند.

بیشتر بخوانید: تحلیل آلبوم ایران من ساخته‌ی همایون شجریان و سهراب پورناظری؛ بر دشت من، باران توئی

بیشتر بخوانید: آثار محمدرضا شجریان مرتب شده بر حسب دستگاه آوازی ؛ آماده برای لذت بردن و یاد گرفتن

مسیح و آرش ای‌پی (یا آرش AP) به‌ترتیب زادهٔ ۲۰ اردیبهشت ۱۳۶۸ و ۲۰ مرداد ۱۳۶۹ با نام اصلی مسیح عدل پرور و آرش عدل پرور
مسیح و آرش ای‌پی (یا آرش AP) به‌ترتیب زادهٔ ۲۰ اردیبهشت ۱۳۶۸ و ۲۰ مرداد ۱۳۶۹ با نام اصلی مسیح عدل پرور و آرش عدل پرور

منابع: مقاله‌ی راز و رمز ملودی/ نوشته‌ی آنتونی بارگس
مقاله‌ی ملودی در موسیقی معاصر/ نوشته‌ی جوزف مکلیس/ ترجمه‌ی محمود خوشنام

تارا استادآقا

تلاش می کنم جمله ای پیدا کنم که از گستره ی زمان و مکان بگذرد. می یابمش اما محو به نظر می رسد‌‌.‌.. کلمه ها روی دست هایم، میان بخار روزی ابری پرواز می کنند. من، دیگری است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا