فیلم Amour ساختهی میشائیل هانکه
فیلم Amour یا عشق محصول سال ۲۰۱۲ میلادی و سه کشور فرانسه، آلمان و اتریش به نویسندگی و کارگردانی میشائیل هانکه Michael Haneke و با بازی بازیگرانی چون ژان لویی ترنتینیان Jean-Louis Trintignant و امانوئل ریوا Emmanuelle Riva (که ژانویهی امسال در ۸۹ سالگی درگذشت)، روایتگر زندگی زوج موزیسینی است که به پیری و کهنسالی رسیدهاند و بازنشست شده اند. در ادامه با معرفی و تحلیل فیلم Amour با نت نوشت همراه باشید.
فیلم Amour یا عشق کاری از میشائیل هانکه
حال این زوج ساکن در پاریس در ابتدای فیلم Amour زندگی لطیف همراه با خوشبختی و سرشار از عشقی دارند که شاید این چنین زندگیای آرزوی هر پیر و جوانی باشد.
به مرور مشخص میشود که “آن” بیمار است و “گئورگ” که خود هم توانایی جسمانی کمی دارد و به سختی راه میرود و باید از او مراقبت کند. حاصل ازدواج این زوج دختر میانسالی با بازی Isabelle Huppert همان بازیگر اصلی فیلم “معلم پیانو” هانکه است که هرازگاهی به پدر و مادرش سر میزند.
گئورگ به مرور زمان، زوال جسم و جان عشق دیرینش را میبیند و نگران میشود. و شاید بیش از همه نگران خود و تنهاییاش است.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] فیلم Funny Games بازیهای خنده دار کاری از میشائیل هانکه
“مارسل پروست” چه زیبا گفته است:
«پایان زندگی چیز رمز آلودی ست شبیه به هنرپیشگانی که مجبورند نقشی را که مدتها بازی کردهاند و بخشی از شخصیتشان شده است، ترک گویند.»
مرد کهنسال هم در حال از دست دادن بخشی از هویتی است که به واسطهی ازدواج و زندگی طولانی با “آن” بدست آورده است. شاید هم یکی از نگرانیهای او این است که تصویر زیبای “آن” برایش در حال فروپاشی است و این به شدت او را عذاب میدهد.
در جایی از فیلم Amour آن به گئورگ میگوید: «دلیلی برای ادامهی زندگی نیست. میدونم که زندگی فقط بدتر میشه. نمیخوام ادامه بدم.» از همین دیالوگ میتوان فهمید که آن نگران کیفیت زندگیاش است و نمیخواهد کمیت آن با مراقبتهای پزشکی در بیمارستان بیشتر شود.
گئورگ هم به او قول میدهد هرگز او را بیمارستان و یا خانهی سالمندان نفرستد. بعد از ناتوانی شدید “آن” است که گئورگ دست به کاری عجیب میزند.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] فیلم Happy End پایان خوش از میشائیل هانکه
هانکه کارگردانی است که لایههای زیرین هر موضوع و دغدغهای را به شدت کند و کاو میکند و تعریف جدیدی را به مخاطب ارائه میدهد. در فیلم Amour هم تعریف جدیدی از عشق ارائه میکند و احساسات متناقض را به تصویر میکشد. او ناقض این مهم میشود که: «دوستت دارم به و همین خاطر زجرت میدهم.»
هانکه عشق و مرگ را به عنوان دو عنصر پارادوکسیکال در زندگی مشترک به تصویر میکشد. با پیری و مرگ خانه و خانواده که امنترین واحد اجتماع است به جنجالیترین و بیآرامشترین جا تبدیل میشود.
مرگ قویتر از عشق ظاهر میشود و عشق را با همه قدرت و کوبندگیاش تحت تأثیر خود قرار میدهد. کارگردان در فیلم Amour به هم ریختن روال عادی زندگی مشترکی را که با پیری و بیماری شیرازهاش از هم پاشیده شدهاست تفسیر میکند.
در فیلمهای هانکه خشونت نهفته وجود دارد. تا جایی از فیلم موسیقی عامل تسکین میشود اما از جایی به بعد با زوال بیش از حد “آن” موسیقی هم نادیده گرفته میشود و آنچه بر جای میماند زوال است و پیری و یادآوری خاطرات گذشته.
هانکه میگوید: «تنها چیزی که از روانشناسی و فلسفه یاد گرفتم این بود که قبل از مطالعه فکر میکنیم که جوابی برای سوالهایمان پیدا خواهیم کرد. اما در پایان جوابی در کار نیست، بلکه فقط پرسشها برایمان باقی میماند. تنها چیزی که از تحصیل برایم باقی مانده همین است! به سوال کردن ادامه خواهیم داد؛ اما این به معنی یافتن پاسخی برای سوالهایمان نخواهد بود.»
گئورگ در دیالوگی از فیلم Amour رو به دخترش ایوا میگوید:
«ما خیلی چیزا رو پشت سر گذاشتیم،
من و مادرت؛
پیچیدگی این قضیه به خاطر جدید بودنشه.»