فیلم Beyond the Hills آن سوی تپه ها ساختهی کریستین مونجیو
فیلم Beyond the Hills یا آن سوی تپه ها دومین فیلم کریستین مونجیو Cristian Mungiu به مانند فیلم اولش ۴ماه،۳هفته و ۲روز، حول ارتباط دو زن معنا میگیرد. سه پلان آغازین فیلم، کاملا دیدگاه این دو زن، نقطه نظراتشان، رابطهی عاطفی و در نهایت موقعیت دراماتیک حاصل از این دو کاراکتر را نشان میدهد. در ادامه با معرفی و تحلیل فیلم Beyond the Hills با نت نوشت همراه باشید.
آن سوی تپهها با نمایی از کاراکتر ویکیتا شروع میشود که در حال رفتن به موازات قطار در ایستگاه است، و دوربین از پشت سر او را دنبال میکند. ویکیتا، خلاف جهت حرکت جمعیت راه میرود و میتوان گفت این حرکت او به نوعی نشان از سمت و سوی امیال ذاتیاش و فشار اجتماعی است که دائما با آن رو به رو میشود.
فیلم Beyond the Hills آن سوی تپهها ساختهی کریستین مونجیو
فیلم Beyond the Hills از چند جهت به فیلم قبلی مونجیو شباهت دارد، به طور مثال از نقطهی شروع و پلانهای اولیه که در میان قطار و ایستگاه شکل میگیرد و یا صحنهی شام در صومعه، که کاراکتر اصلی فقط تماشاگر بحثهای عبث و تو خالی شخصیتهای دیگر است.
پروتاگونیستهای هر دو فیلم مونجیو مونث اند. دخترانی که در واقع در موقعیتی خاص، زندگی شان تحت تاثیر حضور یک عنصر مذکر قرار میگیرد. در فیلم اول اما، قهرمانها در نهایت ایزوله شده اند و از همهی دنیا جدا شده اند ولی در آن سوی تپه ها، مونجیو به زیبایی تمام این استعاره را به طور واضح عینی کرده است.
کاراکتر الینا و ویکیتا در کودکی یتیم بوده اند؛ دو زن تنها که از همه دور مانده اند و جدا افتاده اند و در عذاب و سختی بزرگ شده اند.
بیشتر بخوانید: فیلم Panic Room اثر دیوید فینچر؛ اتاق مرگ با احترام به فارست ویتاکر
ارتباط دیگر دو فیلم مونجیو، نیاز اجباری قهرمانهای زن به مرد ماجراست. به وضوح میتوان تفاوتهای دو فیلم و نتیجهی تغییرات مونجیو، در این فاصلهی چند ساله بین دو فیلم را در شفافیت کلام در دیالوگها فهمید.
مونجیو در فیلم Beyond the Hills همان طور که سوژهاش میخواهد، از ابهام گرایی در خلق جهان ذهنی کاراکترها فاصله میگیرد و نقطه نظرات شخصیتها را شفاف تر از قبل بر زبانشان مینشاند.
در فیلم Beyond the Hills یا سوی تپهها کاراکتر کشیش که تماما مورد عزت و احترام ساکنان آن روستای مه آلود و غم انگیز است، سر میز شام و یا در سخنرانیهای کسالت آور، به راحتی دربارهی هر موضوعی بحث میکند و اظهار نظرهای بی معنایش را مطرح میکند.
مونجیو این جای ماجرا را برای اوج نمیگذارد، چرا که این فیلم نباید کاملا و بدون اندکی تفاوت، چه به لحاظ ساختاری و چه محتوایی در جایگاه فیلم قبلی قرار گیرد، مونجیو اوجهای دیگری را در سر میپروراند. مونجیو از همان شروع فیلم Beyond the Hills کشیش را با مهارتی بی نظیر، طبق کلیشه هایی که بیشتر شما به یاد داریم، بازسازی میکند.
کشیش، مردی منفی نگر و بدبین، پول پرست و تشنهی ثروت و دولت، با ذهنی کاملا محدود و بسته که به راحتی به خودش حق میدهد در زندگی همه دخالت کند و برایشان خوب را از بد تشخیص دهد و تعیین تکلیف کند.
فی الواقع مونجیو کشیش را به روشی کاملا نامحسوس با چائشکو مقایسه میکند، مالک سرزمینی که در فقر غرق بود ولی خیال باطلی داشت و فکر میکرد حقیقت در دست اوست.
این که یک مرد زورگو و مستبد دور از شهر و تمدن، عدهای را دور خودش جمع کرده و به آنها میگوید: یک روز فرشتهای را دیده است، تبع آن چیزی نیست جز پیروی مشتی انسان ماشین وار، زودباور و بی عقل که در بدترین شرایط هم، شب و روز را با کارهای فرمایشی پوچ و اطاعت کورکورانه به سر میبرند.
بیشتر بخوانید: فیلم The Double Life of Veronique اثر کریستف کیشلوفسکی؛ سبز، تویی که سبز میخواهم/ سبز ِ باد، سبز ِ شاخهها.
فیلم Beyond the Hills یا آن سوی تپهها عاشقانهی عجیبی است که در عین حال در تک تک لحظاتش مخاطب را میرنجاند و بعد شاد میکند و بعد فرو میبرد و دوباره از نو میسازد. آن سوی تپهها یا Beyond the Hills فیلمی است تلخ، راجع به نابرابری ادراک و دریافت انسانها از زندگی و تاثیر خاصی که همین گوناگونی ادراک و دریافتها بر سرنوشت دیگران میگذارد.
فیلمی دربارهی فراز و نشیبهای زندگی، خطرناک بودن و دردناک بودن باورهای غلط و بدون آگاهی، سواستفاده از جایگاه قدرت و نقش مخربی که نهادهای مختلف در فروپاشی طبیعت انسان بازی دارند.
Beyond the Hills فیلمی است به دور از جهت گیری خاص و تعصب، دربارهی تعصب خشک و افراطی به یک باور و کشتن یک آدم برای همین باور. در واقع مونجیو به خوبی نشان داده است، در جامعهی بیمار، طاعون زده و خرافاتی رومانی، معیار همه چیز فکرهای پوسیدهای است که به رفتارهای بیهوده آمیخته شده است.
چیزی که در این جامعه به وضوح مشخص است: برداشتهای سطحی، اندیشههای کهنه و انحرافی، عقاید و بحثهای توخالی. اصلن عجیب نیست که سرنوشت عاشقی که به خرافات گروهی اعتقاد ندارد، به مراسم خارج کردن شیطان از بدن ختم شود.
بیشتر بخوانید: فیلم Big Fish ساخته تیم برتون ، در ستایش خیال پردازی و جدال بین حقیقت و خیال.
بیشتر بخوانید: فیلم La Strada جاده اثر فدریکو فلینی
مراسمی که در طی آن، او را به مانند سگ صومعه به قل و زنجیر میبندند و آب و غذا را از او میگیرند. در دهانش پارچهای میگذارند و در نهایت او را به سمت تختخوابی در بیمارستان میبرند، با شمارهای که به روی کاغذی نوشته شده و پیچیده شده است به دور شست پایش.
مونجیو به زیبایی تمام، فضای صومعه و کهنه گرایی شبیه به دوران مسیح و قرون وسطی را بازسازی کرده که وقتی یکی از خواهرهای روحانی به شهر میرود و در فروشگاهی امروزی قدم میزند، شبیه به سوال بی جوابی در دل جامعهای پیشرفته و مدرن میشود.
در فیلم Beyond the Hills آن سوی تپهها هر آن چه که میبینیم و میشنویم، مبتنی بر شفاف گویی، عمل گرایی(کنش گرایی) و رو به رویی قطبهای مخالف به شکلی عملی است.
مونجیو به خوبی از قوانین درام استفاده میکند و درست در جایی که احساس میکنیم قهرمان با فرمول فیلمهای هنری پیش میرود و منفعل میشود و کاملن ایزوله میشود و به تبع سرکوبها خودکشی میکند، تا آخرین نفسش رو به روی کشیش میایستد و مبارزه میکند.
عالی و سپاس