بیل گیتس میگوید جهان جای بهتری برای زندگی خواهد شد اگر میلیونها نفر این کتاب را بخوانند!

بیل گیتس اگر چیزی غیر از تکنولوژی در سرش باشد، آن چیز «کتاب» است. او روزانه حداقل یک ساعت را صرف مطالعه میکند و به این ترتیب سالانه، به طور میانگین، ۵۰ کتاب بزرگ میخواند. چنین شخصی اگر کتابی را پیشنهاد کند میداند که مطالعهی این کتاب چرا و چگونه میتواند بر روی مطالعهکنندگان تأثیر مثبت داشته باشد. بنابراین اگر بیل گیتس کتابی را معرفی میکند و باورش آن است که میلیونها نفر بایستی آن را مطالعه کنند حتماً چیزی در آن کتاب است. اما ماجرا چیست؟ کدام کتاب است که بیل گیتس مطالعهاش را به میلیونها انسان پیشنهاد میکند و حتی باورش آن است که با مطالعهی این کتاب جهان جای بهتری برای زندگی خواهد شد؟ این نوشتار در نتنوشت بر روی این ماجرا تمرکز دارد. با ما همراه باشید.
واقعیت ماجرا
گیتس در یک ویدئو در یوتیوب میگوید:
این کتاب یکی از بهترین کتابهای آموزشی است که تا به حال مطالعه کردهام. جهانی بهتر را تجربه خواهیم کرد اگر واقعاً میلیونها انسان این کتاب را مطالعه کنند. من اکیداً خواندن این کتاب را به همه پیشنهاد میکنم.
اما کتاب مورد نظر بیل گیتس چیست؟
نام کتاب «۱۰ دلیل برای آن که ما تصورمان در باب جهان اشتباه است- چرا چیزها بهتر از آن چیزی هستند که فکر میکنید» است. نویسندهی کتاب، هانس راسلینگ (Hans Rosling)، دوست بیل گیتس، و یک آمارشناس و متخصص بهداشت جهانی، بود. این کتاب پس از مرگ راسلینگ به کمک پسر و عروساش منتشر شد.
کتاب مورد نظر شیوهای جدید برای نگریستن به جهان و چیزهای موجود در آن ارائه میدهد. نکاتی که در این کتاب وجود دارند موجب میشوند که همگان زندگیشان را بهتر از آنچه که تاکنون میدیدند ببینند.
به عنوان مثال، آنگونه که بیل گیتس در وبلاگاش مینویسد، راسلینگ ایدهی تقسیم کشورهای جهان به “توسعهیافته” و “در حال توسعه” را در هم میشکند و باور دارد که قضیه پیچیدهتر از آن است که بتوان کشورها را صرفاً به این دو دسته تقسیم کرد.
پیشنهاد خود راسلنیگ یک روش ساده برای بررسی سطوح ثروت در جهان با استفاده از ۴ سطح است. آنگونه که بیل گیتس در وبلاگاش توضیح میدهد، این سطوح به قرار زیر اند:
- سطح اول (یک میلیارد نفر): با کمتر از ۲ دلار در روز سر میکنند. غذایشان را روی آتش در فضای باز میپزند، پا برهنه راه میروند و شبها روی زمین خاکی میخوابند.
- سطح دوم: (سه میلیارد نفر): روزانه ۲ الی ۸ دلار خرج دارند. کفش دارند و پولشان احتمالاً به اندازهای هست که بتوانند یک دوچرخه بخرند. غذایشان را روی اجاق گاز میپزند و شبها بر روی تشک میخوابند. ضمناً فرزندانشان نیز مجبور به کار کردن هستند.
- سطح سوم (دو میلیارد نفر): روزانه ۸ تا ۳۲ دلار خرج دارند. در خانه به آب و یخچال دسترسی داشته و داراییشان اجازهی خرید یک موتورسیکلت را میدهد. ضمناً فرزندانشان مقطع دبیرستان را به اتمام میرسانند.
- سطح چهارم (یک میلیارد نفر): در این سطح افرادی قرار دارند که روزانه بیش از ۳۲ دلار خرج میکنند. دبیرستان و دانشگاه را به پایان میرسانند، توانایی خرید خودرو دارند و در تعطیلات هر جا که بخواهند میتوانند بروند.
سخن آخر
به طور خلاصه، کتاب مورد نظر ابزاری برای مبارزه با پیشداوریهای درونی است یا، آنگونه که بیل گیتس میگوید، برای مبازره با غرایزی که مانع از آن میشوند که بتوانیم جهان را و واقعیتهایاش را به خوبی ببینیم. دو مورد از این غرایز عبارت اند از: غریزهی ترس (گرایش به اهمیت دادن زیاد به مواردی که موجب ترس در ما میشوند) و غریزهی شکاف (گرایش به تقسیم کردن مردمان جهان میان دو اندازهی این سویی و آن سویی).
به باور گیتس این کتاب افکار و ایدههایی به او و همسرش میدهد تا کارهای بشردوستانهای که هر دوی آنها زمان زیادی را وقف آنها میکنند را بهتر انجام دهند.
منبع:
من این کتاب را ندیده ام اما چنانچه این تقسیم بندی درست باشد. هر فصل از محتوای کتاب خود به تنهائی باید به چندین کتاب توضیح و توجیه شود بلکه بتوان بدرستی مضمون و مقصود کلی کتاب را به مخاطب رساند..البته چنانچه چنین کتابی واقعا درعمل گنجانده شود.درغیر اینصورت این هم کتابی ست مانند میلیونها کتاب که ارزش خواند دارد. خواند کتاب ها یک مسئله است و عمل به منویات و محتوا یک مسئله دیگر. از این رو وقتی به مرحله عمل میرسید ، باید همچون یک توضیح المسائلِ مفصل هر بخش از کتاب را تفسیر و تعبیر کرد بلکه قابلیت عمگرائی داشته باشد. البته این درک برای امثال گیتس آنچنان دشوار نیست اما برای ورود به مرحله عملگرائی با چنین وسعتی با تنها چیزی که مواجه می شوید فقط خرواری از سیاستمداران رنگارنگ است که هرکدام واسه خودش به یک روش می رقصد. ماحصلِ مجموع این رقصهای ناهمگون و چندش آور معرکه ایست که هم اکنون در جهان شاهد آن هستیم.
بیل گیتس و معدودی افراد نخبه در مزه کسانی هستند که تا وقتی زنده هستند از استعداد؛صداقت؛و هوش سرشار به همراه ابتکار در عمل آنها استفاده بهینه نمی شود.. درواقع همین الان هم امریکا بدرستی از چنین افرادی در پیشرفت علوم سالم و صلح آمیز سودی نمی برد.. خیلی وقت است که ذکاوت دولتمردان امریکائی درون سیاست چاپیدن و نیرنگ خلاصه شده است ؛ ماحصل و عصاره چنین سیاستی خلق دلقکهائی ست که فقط از دهان تا دستشوئی شان را بخوبی درک می کنند. حالا با کمی تفاوت و بزک کردن ظاهرشان که مثلا خوش تیپ یا زبانم لال روشنفکر هستند.. روزی فرا می رسد که دیگر دیر شده و غربی ها انگشت حسرت به دهان خواهند گزید. در چنین برهه ای پیشرفت واقعی علوم در هر سطحی درون آسیا متمرکز خواهد شد. استارت چنین انتقالی از وقتی شروع شد که ………
خوب ظاهرا دارم کتاب می نویسم نه کامنت. شما ببخش
مرسی خدانگهدار
درود بر شما.
به خاطر داشته باشید که گیتس و امثالهم نیز زادهی آمریکا و سیاستهای آمریکا اند و در زمرهی کسانی قرار دارند که با این سیاستها، چه روشن و چه در پرده، موافق اند. اینان همان کسانی اند که عمدهی زندگی در جهان را در “پول” و “ثروت” میبینند و این همه کتابی که در آمریکا برای “موفقیت” نوشته میشود و خروار خروار به زبانهای خارجی ترجمه میگردد، در راستای همان سیاستهای آمریکا ست.
ولی به هر صورت، این کتاب بایستی کامل خوانده شود و بدیهی است که در متنی به این اختصار نمیتوان چند و چون ماجرای کتاب را نقل کرد و امکان بررسی آن را فراهم آورد. اما باز تأکید میکنم که علاقهی امثال گیتس به این مدل کتابها از سر آن است که با سیاستهای آمریکا به جهان مینگرند، و نه سیاستهای کسانی که در آسیا و بالاخص خاورمیانه بزرگ شدهاند.