سینمای جهان

فیلم Brooklyn ساخته‌ی جان کرولی

Brooklyn هفتمین ساخته جان کرولی John Crowley فیلمی درباره سیر تحولات دختری به نام ایلیش با نقش آفرینی سیرشا رونان است. فیلم Brooklyn در سال ۱۹۵۲ در ایرلند روایت می‌شود. جایی که ایلیش به منظور آینده ایی بهتر تصمیم به مهاجرت از زادگاهش می‌گیرد و رهسپار بروکلین می‌شود. در ادامه با نقد فیلم Brooklyn با نت نوشت همراه باشید.

فیلم Brooklyn به نوعی خیل عظیم مهاجرت از اروپای پس از جنگ جهانی دوم به ایالات متحده را یاد آور می‌شود. نقش آفرینی رونان به حدی دقیق و حساب شده است که به راحتی روند روحی و تحولات شخصیت ایلیش را به نمایش می‌گذارد.

بیشتر بخوانید: فیلم Atonement کاری از جو رایت

فیلم Brooklyn ساخته جان کرولی

در آغاز نقد فیلم Brooklyn باید گفت که این فیلم دختری را تصویر می‌کند که در بدو ورود به دنیایی جدید تحت تأثیر فضای اطراف قرار می‌گیرد. و حس دلتنگی نسبت به خانه را به خوبی به بیننده منتقل می‌کند. و از این نکته نباید غافل شد که موسیقی متن فیلم به گیرایی هرچه بهتر تصاویر فیلم کمک می‌کند.

آنچه در مورد Brooklyn نکته‌ای برجسته است، هارمونی، سادگی و بی آلایشی در سیستم روایی آن است. جایی که ایلیش در ورطه غربت به یاد زادگاهش، مادر و خواهر می‌افتد و امیدی که به ناگاه سر راهش قرار می‌گیرد. یک پسر ایتالیایی شیفته‌اش می‌شود و رنگ زندگی برایش تغییر می‌کند و ناگهان بروکلینی که غربتش عذابش می‌داد برایش مانند خانه می‌شود.

بیشتر بخوانید: فیلم Lucy ساخته لوک بِسون , تراوشات و توانایی‌های شگفت انگیز ذهن بشر

آنچه در مورد Brooklyn نکته‌ای برجسته است، هارمونی، سادگی و بی آلایشی در سیستم روایی آن است. جایی که ایلیش در ورطه غربت به یاد زادگاهش، مادر و خواهر می‌افتد و امیدی که به ناگاه سر راهش قرار می‌گیرد. یک پسر ایتالیایی شیفته‌اش می‌شود و رنگ زندگی برایش تغییر می‌کند و ناگهان بروکلینی که غربتش عذابش می‌داد برایش مانند خانه می‌شود.
آنچه در مورد Brooklyn نکته‌ای برجسته است، هارمونی، سادگی و بی آلایشی در سیستم روایی آن است. جایی که ایلیش در ورطه غربت به یاد زادگاهش، مادر و خواهر می‌افتد و امیدی که به ناگاه سر راهش قرار می‌گیرد. یک پسر ایتالیایی شیفته‌اش می‌شود و رنگ زندگی برایش تغییر می‌کند و ناگهان بروکلینی که غربتش عذابش می‌داد برایش مانند خانه می‌شود.

وقتی به اوج تَرَک میرسی و منتظر تلنگری هستی تا بشکنی کور سوهای امید از تاریکی دوباره فراخوان زندگی می‌دهند. امید واژه‌ای است عجیب و غریب. شاید کلمه امید نتواند بیان کننده مفهم عظیم آن باشد. امید است که همیشه از ترکیب شدن آدمی و حیوانات جلوگیری کرده است. و آن هنگام که امید در دل‌ها رخنه می‌کند، سرو کله روزهایی ناریک از نا کجا آباد پیدا می‌شوند و گام بعدی فیلم را رغم می‌زنند.

“دلتنگی برای خونه هم مثل بقیه بیماری هاست، کاری می‌کنه احساس بیچارگی کنی و بعدش به یه نفر دیگه منتقل میشه.”

بیشتر بخوانید: تحلیل فیلم Arrival اثر دنی ویلنوو

رها شدن، رها کردن، پشت سر گذاشتن. این‌ها شاید هم ردیف سخت ترین واژه‌ها در هر زبانی باشند. دست شستن از همه چیز همواره با دل آشوب، استرس و غم پدیدار می‌شود. اینکه خاطرات تلخ و شیرین را گردن بزنیم و لخت و بی پناه خود را به دریای تقدیر بسپاریم، مبارزه‌ای برای بقاست.
رها شدن، رها کردن، پشت سر گذاشتن. این‌ها شاید هم ردیف سخت ترین واژه‌ها در هر زبانی باشند. دست شستن از همه چیز همواره با دل آشوب، استرس و غم پدیدار می‌شود. اینکه خاطرات تلخ و شیرین را گردن بزنیم و لخت و بی پناه خود را به دریای تقدیر بسپاریم، مبارزه‌ای برای بقاست.

بیشتر بخوانید: فیلم ROOM ، کاری از لنی آبراهامسون

رها شدن، رها کردن، پشت سر گذاشتن. این‌ها شاید هم ردیف سخت ترین واژه‌ها در هر زبانی باشند. دست شستن از همه چیز همواره با دل آشوب، استرس و غم پدیدار می‌شود. اینکه خاطرات تلخ و شیرین را گردن بزنیم و لخت و بی پناه خود را به دریای تقدیر بسپاریم، مبارزه‌ای برای بقاست.

این که انسان بتواند با چنین غم بادی در تنهایی کنار بی آید شاید به همان اندازه که ضروری به نظر می‌رسد فرآیندی بس پیچیده و دهشتناک است. زمان کاری می‌کند که برای چیزهایی که زمانی اشک می‌ریختی و احساس پوچی می‌کردی، بی محل باشی و به فراموشی‌اش بسپاری. مثل کتابی که به مرور اسیر تار عنکبوت‌ها و گرد و غبار می‌شود و در کنج کتابخانه‌ای قدیمی به فراموشی می‌رود.

غم انگیز است. این فراموشی حقیقتا غم انگیز است. چرا که مدام درگیر آن هستیم و آن قدر این چرخه باطل تکرار می‌شود که خود به فراموشی سپرده می‌شویم.

به نقل از جیمز براردینلی در نقد فیلم Brooklyn “فیلم Brooklyn با به چالش کشاندن حس لذت ناشی از ساخت یک زندگی تازه بعد از مهاجرت، آن را در مقابل حس درد ناشی از ترک تمام چیزهایی که عاشقشان هستیم قرار می‌دهد.

محمدتقی راسفیجانی

محمدتقی راسفیجانی هستم دانشجوی دکتری معماری. علاقه مند به ادبیات داستانی، سینما، موسیقی و معماری

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا