نمایشنامه سوء تفاهم اثر آلبر کامو؛ زمانی که زمان همه چیز را در خود میبلعد
نمایشنامه سوء تفاهم The Misunderstanding به قلم آلبر کامو، نویسندهی فرانسوی-الجزایری که در سال ۱۹۴۳نوشته شد. این نمایشنامهی سه پرده ای، یک تراژدی مربوط به انسان معاصر است و طرح و بن اندیشهی متن، مثل آثار دیگر کامو، نگاهی است بر مباحث مربوط به فلسفهی اگزیستانسیالیسم، من جمله، آزادی انسان، پوچی و عبث بودن زندگی، دلهره هستی و دلهره انسان معاصر، موقعیتهای گریز ناپذیر و… در این مطلب با نیم نگاهی به نمایشنامه سوء تفاهم اثر آلبر کامو با نت نوشت همراه باشید.
بیشتر بخوانید: رمان سقوط نوشتهی آلبر کامو؛ «آزادی، انتخاب، مسئولیت.»
نمایشنامه سوء تفاهم اثر آلبر کامو
داستان نمایشنامه سوء تفاهم The Misunderstanding از جایی شروع میشود که پسر خانواده (ژان) پس از بیست و پنج سال دوری از خانوادهاش و زندگی در غربت، به سرزمین خود(چک) باز میگردد و به مسافر خانهای میرود که مادر و خواهرش آن را اداره میکنند. آن جا اتاقی کرایه میکند تا آرام آرام، خودش را به خانوادهاش بتواند معرفی کند. مسافرخانهای که در واقع به نوعی کشتارگاه مادر و خواهر اوست و مسافران ثروتمند را میکشند و سپس اموال آنها را بر میدارند تا نهایتا به آرزویشان که زندگی در دوردستهاست برسند. بعد جسد را در رودخانهای نزدیک مسافرخانه میاندازند.
نمایشنامه سوء تفاهم همان طور که از اسمش پیداست، حول محور یک سوتفاهم میگردد، سوتفاهمی که بی شک تبعات سنگینی دارد. سوتفاهمی که به نابودی یک خانواده میرسد. مادر و خواهرِ ژان بدون این که او را بشناسند، تصمیم میگیرند او را بکشند و اموالش را بالا بکشند، بعد از کشتن ژان، از مدارک او و همسرش که دنبال او میآید میفهمند که عضوی از خودشان را نابود کردند و پایان تلخ و دردآوری را رقم زدند که نهایتا به خودکشی مارتا(خواهر)، تنهایی مادر و تنهایی ماریا، همسر ژان میرسد.
بیشتر بخوانید: رمان بیگانه اثر آلبر کامو

Albert Camus در سال ۱۹۵۷ میلادی برندهی جایزه نوبل ادبیات شد.
بیشتر بخوانید: تحلیل نمایشنامه کرگدن اثر اوژن یونسکو، من کرگدن میشوم پس هستم.
داستان نمایشنامه سوء تفاهم بیشتر حول زندگی مارتا و مادرش میگردد که مسافرخانهای را میچرخانند. کم کم شخصیتهای دیگر وارد این مسافرخانه و ماجرای اصلی نمایشنامه میشوند. در واقع مسافرخانه، مکان واحد و بستری است برای شکل گیری داستان آدم هایی که در آنند یا وارد آن میشوند.
ژان، پسر این خانواده که بعد از سالها دوری از وطن، تصمیم به بازگشت میگیرد؛ و همسرش ماریا که همراه او در این تصمیم گیری است. شخصیت بعدی، پیرمردی است که در اداره مسافرخانه به مادر و دخترش کمک میکند.
حکایت نمایشنامه سوء تفاهم ، همان طور که Albert Camus مطرح میکند، از جهتی غیر قابل باور است و از جهتی عادی و طبیعی. غیر قابل باور است چرا که خانواده ای، به راحتی دست به قتل میزنند، و نقطه اوج این عمل، کشتن یکی از اعضای خودشان است. از جهتی طبیعی است چرا که رفتار هاشک، قهرمان داستان، رفتاری عادی نیست و اصل داستان اینجاست. یک انسان قرن بیستمی، یا بهتر است بگوییم انسان زادهی ماشینیسم قرن بیست، رفتار و تعبیری خاص برای خودش دارد. شباهت انسان قرن بیست به ماشینی که ساختهی فکر بشر قرن نوزدهم بود و حالا زندگی و تفکر همین انسان را تغییر داده است.
مسائل مهمی که کامو در این اثر هم مانند بسیاری از آثارش مطرح میکند، آزادی و اختیار انسان، پوچ گرایی، عبث بودن زندگی و معناباختگی است.
با نگاهی به شخصیت ها، میتوان فکر اصلی کامو را در آنها دید؛ شخصیت مادر، که بیان کننده پوچ گرایی است و اساسن هیچ هدف خاصی ندارد و فقطً پیرو دخترش است. برای او همه کس و همه چیز یکسان است، پوچ و بیهوده.
شخصیتهای دیگر که جوانند و مدام رویا دارند و به آزادی میاندیشند مثل: مارتا، که رویای رفتن به زمینهای آفتابی و زندگی کردن از نو را دارد.
ماریا، همسر ژان که در پی بازیافتن عشق و آسایش خود است. و ژان که میخواهد حق فرزندی خود را ادا کند.
بیشتر بخوانید: تحلیل نمایشنامه شویک در جنگ جهانی دوم اثر برتولت برشت

نمایشنامه سوء تفاهم اثر آلبر کامو
بیشتر بخوانید: برتولت برشت و نقد اجتماعی هنر؛ بهتر نیست زیبایی شناسی را نابود کنیم؟
نکتهی حائز اهمیت در آثار کامو، دید او به جهان است که متناقض با فلسفهی اگزیستانسیالیستی است. جهان در آثار کامو پر از زیبایی هاست. زیبایی هایی که باعث دلبستگی میشوند و این قطعن مخالف دیدگاه اگزیستانسیالیسم است. با وجود این که انسان امروز زاییده تفکر ماشینی است، در درونش هنوز دلبستگی هایی وجود دارد.
در نمایشنامه سوء تفاهم ، یکی از مهم ترین کارهایی که شکل گرفته، رشد و نمو شخصیت هاست، به خصوص مادر و مارتا. مادر در ابتدای نمایش نامه در جنایات دخترش سهیم است، ولی در طول نمایشنامه به این میرسیم که او از دست داشتن در قتلها و اساسن از این زندگی تکراری و پوچ خسته شده و حتی با این که از هویت اصلی هاشک(ژان) خبر ندارد، باز هم دوست ندارد او را به قتل برساند.
خسته شدن از زندگی و دنبال بهانهای گشتن، برای دست کشیدن از همه چیز، از جمله مواردی هستند که رشد و نمو شخصیت مادر را نشان میدهد. بنابراین مادر زمانی که میفهمد مسافری که به قتل رسانده پسرش بوده، این جریان را بهانهای میکند برای خودکشی و خاتمه دادن به زندگی.
مارتا اما شخصیتی سرد و بی حس دارد. او علاقهای به پاسخگویی به پرسش هایی که ژان مطرح میکند ندارد و بارها از او میخواهد که فاصلهاش را حفط کند. او تمام دوران زندگیاش را برای حمایت از مادرش گذاشته و با کشتن مسافرها، میخواسته به رویاهای خود رنگ واقعیت دهد. او تنها به هدفش فکر میکند و گرفتن جان مسافرها برایش مهم نیست، در واقع در این راه خبره شده است. در کنار زدن انسانها و از بین بردنشان و رسیدن به هدف. مارتا نمونه بارز زندگی و فکر ماشینی است.
شخصیت ژان در نمایشنامه سوء تفاهم ، کمی آرام و احساسی است. به طور مثال با وجود تحقیرهای مارتا، هم چنان تلاش میکند با او به گفتگو بپردازد. یا وقتی که میخواهد با هویت دیگری وارد مسافرخانه شود، و کم کم خودش را معرفی کند. در اصل توانایی رک بودن و رو درو شدن با خانوادهاش را در حالت عادی ندارد و فکر میکند اگر اول آنها را بشناسد و بعد خودش را به آنها بشناساند، بهتر است و در انتها ژان، قربانی اصلی این زندگی است.
در انتها باید گفت نمایشنامه سوء تفاهم حساب شده دربارهی ناامیدی، پوچی زندگی، انسان معاصر و دغدغه هایش، معناباختگی زندگی است. نمایش فضای دوران اشغال را دارد، مکان به واقع در مرکز یک کشور محاصره و اشغال شده است. سوتفاهم نگاه تازهای است به یک داستان قدیمی. یک مسافرخانه و مسافر خانه داران، که به جان مسافران سو قصد میکنند و اموالشان را چپاول میکنند تا رویاهایشان را واقعی کنند.
کامو در تلاش بود تا شکل و ساختاری مدرن از تراژدی را خلق کند. تراژدی انسان معاصر، که حتی مرگ قهرمان در آن، بین دنیای پرهیاهو و ماشینی گم شده است، و مثل تراژدی یونان، نه نفرینی به همراه دارد و نه سر و صدایی بلند میشود و در نهایت پوچی، میمیرد. البته این نکته فراموش نشود که سوتفاهم در ساختار دقیق و منظم و و محتوای پیچیده، رگه هایی از تئاتر یونان را در بر دارد.
خشونت دو زن که فرزند کشی و برادر کشی و در مفهوم گسترده تر، مرد کشی را به همراه دارد، جنایات جبری و سلسه وار که مدام تکرار میشود، ریخته شدن خون اعضای یک خانواده و انهدام خانواده، قتلی که در نهایت به شکل یک نفرین برای خانواده تمام میشود و همه را از بین میبرد.
بیشتر بخوانید: تحلیل نمایشنامه هشتمین سفر سندباد اثر بهرام بیضائی ،ای هیچ بهر هیچ در هیچ نپیچ.