سینمای جهان

فیلم Climax ساخته‌ی گاسپار نوئه، میرقصم، پس هستم!

فیلم Climax پنجمین ساخته‌ی کارگردان آرژانتینی، گاسپار نوئه Gaspar Noé پس از فیلم‌های I Stand Alone, Irreversible, Enter the Void, Love می‌باشد. داستان جدیدترین ساخته‌ی گاسپار نوئه که برگرفته از یک داستان واقعی در فرانسه است، روایت آخرین شب تمرین یک گروه رقاصی پیش از اجرای مسابقه ای آنهاست که درگیر اثرات ناشی از مصرف بیش از حد اسید می‌شوند.

اگر به کارنامه‌ی سینمایی گاسپار نوئه Gaspar Noé نگاهی گذرا بیندازیم، به خوبی در می‌یابیم که اثرات مصرف مواد مخدر، خشونت و رابطه جنسی، سه موتیف تکرار شونده از منظر محتوایی در فیلم‌های او هستند. این موتیف‌ها در واقع دغدغه‌های اصلی این فیلم ساز هستند و شاید یکی از دلایل توجه نوئه به این مسائل، گرفتار شدن بیش از حد جوانان به این موارد می‌باشد.

بیشتر بخوانید: نقد فیلم Climax ساخته گاسپار نوئه؛ وقتی رنگ‌ها صدایی بُرنده دارند!

فیلم Climax ساخته‌ی گاسپار نوئه، میرقصم، پس هستم!

ما در جهانی زندگی می‌کنیم که روی آوردن افراطانه‌ی جوانان به مخدر و دراگ‌های مختلف، آزادی‌های جنسی و خشونت‌های بی رویه، رو به افزایش است و توجه به این نکات به لحاظ جامعه شناسانه از اهمیت ویژه ای برخوردار هست. از همین روی این موتیف‌ها در فیلم‌های گاسپار نوئه تکرار می‌شوند. هر یک از این موتیف‌ها به تناسب موضوعیت داستان ها، در هر کدام از فیلم‌ها محوریت پر رنگ تری به خود میگیرند.

در فیلم Irreversible، خشونت محوریت دارد. در فیلم Enter the Void, فیلم از نقطه نظر یک معتاد روایت می‌شود. در Love, داستان بر اساس روابط متعدد جنسی شکل می‌گیرد. در فیلم Climax نیز بار دیگر مواد مخدر محوریت موضوع قرار دارد، علاوه بر آنکه رقص نیز جایگاه ویژه‌ای را در جدیدترین ساخته نوئه داراست. و این بار هنر کارگردانی او در میزانسن و دکوپاژ‌های رقاصانه‌ی او خودش را نشان می‌دهد.

بیشتر بخوانید: نقد فیلم The Death and Life of John F. Donovan ساخته‌ی زاویه دولان؛ قصه‌ی آدم‌های طلایی 

فیلم Climax ساخته گاسپار نوئه

در اصل، بازی بازیگران، مبتنی بر مهارتشان در اجرای رقص مدرن می‌باشد. بیشتر حجم فیلم حرکات بدنی است و به جز یک فصل، که همان فصل چهارم باشد که گفتگوهای دو به دو را می‌بینیم، در بقیه‌ی فصل‌های فیلم Climax بازیگران در حال رقص می‌باشند. موتیف دیگری که شاخصه‌ی سینمای گاسپار نوئه می‌باشد، استفاده از رنگ‌های نئونی، به ویژه رنگ‌های قرمز و سبز در دکوپاژ‌ها و میزانسن هاست. که این امر علاوه بر افزایش انرژی وافر موجود در آثارش، به فضای جوانانه و مخدر و روابط جنسی و خشونت شدت می‌بخشد و یادآور کلاب‌ها و چنین مکان هایی است. این رنگ‌های نئونی خود را در فیلم Climax نیز به نمایش می‌گذارند. به ویژه وقتی به انتهای فیلم نزدیک می‌شویم، با تاریک تر شدن فضا، این رنگ‌ها نمایان تر می‌شوند و جلوه‌ی بیشتری می‌یابند.

یکی دیگر از شاخصه‌های سینمایی گاسپار نوئه، دوربین پشت سر و تعقیب کننده و روی دست می‌باشد. این ویژگی در همه‌ی فیلم هایش دیده می‌شود. چرا که این امر، تشنج و هیجان موجود در فضای فیلم‌ها را شدت می‌بخشد. در فیلم Climax نیز مخاطب شاهد چنین نماهایی است. این مهم به ویژه پس از مصرف اسید، شدت می‌گیرد و عموم نماهای پس از شروع تاثیرات این دراگ، همین نماهای تعقیب کننده و روی دست می‌باشد.

بیشتر بخوانید: تحلیل فیلم Blue Is the Warmest Colour آبی گرمترین رنگ است؛ کاری از عبدالطیف کشیش

در هر یک از فیلم‌های گاسپار نوئه، اتفاق نوینی به لحاظ فرمی روی می‌دهد. به عنوان نمونه Irreversible دارای چند فصل پلان-سکانس هست که داستان را از آخر تا ابتدا پیش می‌برد. در فیلم Climax نیز چنین فرم گریزی نیز دیده می‌شود. فیلم از انتها و تیتراژ پایان شروع می‌شود. و پس از پایان تیتراژ پایانی، فیلم آغاز می‌شود و پس از مصاحبه با بازیگران، که حالتی مستند گونه دارد، فیلم شروع می‌شود و تازه پس از آنکه نیمی از فیلم گذشته است، تیتراژ آغازین روی تصویر می‌آید و فیلم ادامه می‌یابد و تا انتها پیش می‌رود. این فرم گریزی و سورپرایزی که گاسپار نوئه برای مخاطبانش دارد، یکی از ویژگی هایی است که دوست داران سینمایش را فیلم به فیلم همراه می‌کند و هیچ وقت در دام تکرار نمی‌افتد. هر فیلم او، اتفاق تازه ای محسوب می‌شود.

فیلم Climax را می‌توان فیلمی اپیزودیک دانست که دارای هشت فصل می‌باشد. فصل نخست تیتراژ ‌پایان، فصل دوم مصاحبه با رقصندگان، فصل سوم تمرین رقص، فصل چهارم نوشیدن و دیالوگ‌های دونفره‌ی شخصیت ها،، فصل پنجم شروع اثرات اسید و اوج رقص، فصل ششم تیتراژ آغازین، فصل هفتم شدت اثرات و فصل آخر نیز وارونگی رقصندگان و سکوت و پایان فیلم می‌باشد. تمامی این فصل‌ها به صورت پلان-سکانس فیلمبرداری شده اند و تنها فصل دوم و چهارم هست که دوربین عموما ثابت است و شخصیت‌ها را قاب می‌گیرد. این فرم اپیزودیک نیز یکی دیگر از ویژگی‌های سینمایی گاسپار نوئه می‌باشد که در فیلم هایش هر یک به شکلی خود را نمایان می‌کنند. در Irreversible که پیشتر فرم اپیزودکش در بالا گفته شد. در Love نیز با نوشتن جملاتی در هر چند سکانس یک بار این تمایز فصل‌ها و ساختار اپیزودیک شکل می‌گرفت.

بیشتر بخوانید: فیلم Cold War ساخته‌ی پاول پاولیکوفسکی؛ زمانی بودن و مکانی نبودن

فیلم Climax ساخته گاسپار نوئه
فیلم Climax ساخته گاسپار نوئه

بیشتر بخوانید: فیلم A Private War ساخته‌ی متیو هاینمان؛ بهایی برای رساندن صدا

نکته‌ی جالب توجه در فیلم Climax، شباهت نسبی فرمی اثر به یکی از فیلم‌های ایرانی به نام هجوم، ساخته‌ی شهرام مکری می‌باشد. در هجوم نیز مانند این فیلم، داستان در یک لوکیشن محدود اتفاق می‌افتد. در فیلم Climax لوکیشن یک مدرسه و در هجوم یک ورزشگاه است. در ساخته‌ی شهرام مکری، اتفاق اصلی در زمین بازی رخ می‌دهد و دوربین، شخصیت‌ها را در آمد و رفت راهرو‌ها و زمین بازی تعقیب می‌کند. در فیلم Climax نیز چنین اتفاقی می‌افتد. رقصندگان در سالن اصلی مشغول هستند و دوربین تعقیب کننده و از پشت، شخصیت‌ها را در راهرو‌های این مدرسه همراهی می‌کند.

همچنین تشابه رنگ‌های نئونی سبز و قرمز در هر دو فیلم به چشم می‌خورد. گرچه فیلم Climax رنگ‌های پررنگ تری را داراست. همچنین بر‌داشت‌های پلان-سکانس نیز از ویژگی‌های مشترک هر دو اثر می‌باشد. البته که پر واضح است که به لحاظ مضمونی، چندان شباهتی به یکدیگر ندارند و هر فیلم در جستجوی مفهوم مستقل خویش می‌باشد. وجود شخصیت‌ها و روابط همجنسگرانه نیز در بیشتر فیلم‌های گاسپار نوئه، یکی دیگر از ویژگی‌های سینمایی وی است. مفهومی که به نوعی کمرنگ در هجوم نیز دیده می‌شد. گرچه در فیلم Climax نسبت به دیگر فیلم‌های نوئه،ما شاهد روابط بیشتری از جنس همجنس خواهانه هستیم.

نکته‌ی چشمگیر فیلم Climax هم راستا بودن فرم و محتوا با یکدیگر است. بدین معنی که همان طور که فیلم به لحاظ داستانی پیش می‌رود و شخصیت‌ها تحت تاثیر مصرف اسید قرار می‌گیرند و از خود بی خود می‌شوند، کارگردانی و فرم فیلم نیز تغییر می‌یابد. تکان دوربین بیشتر می‌شود، قاب‌ها حرکت بیشتری دارند، نور‌ها شدت می‌گیرند و به سوی تک رنگ شدن و تاریکی پیش می‌روند. فیلم تا آنجایی پیش می‌رود که دوربین به لحاظ ایستایی، ۱۸۰ درچه چرخش پیدا می‌کند به طوری که قاب‌های فصل پایانی، همگی وارونه هستند. این تغییر فرمی فیلم Climax هم جهت با تغییر حال شخصیت‌ها و وارونه شدنشان و حالشان پس از مصرف اسید می‌باشد و می‌تواند نمونه مثال زدنی برای تبدیل محتوا به فرم باشد.

در انتها باید گفت که جدیدترین ساخته‌ی گاسپار نوئه، هم راستا با ساخته‌های پیشین وی، چه به لحاظ فرم و چه به لحاظ محتواست و دارای همه‌ی شاخصه‌های سینمایی و دغدغه‌های این فیلم ساز خلاق نیز هست.

بیشتر بخوانید: نقد فیلم Roma ساخته‌ی آلفونسو کوارون؛ انعکاس زندگی در آب

آرش منادی

آرش منادی هستم. فارغ التحصیل کارشناسی معماری. علاقمند به سینما و ادبیات. بیشتر از اینکه بخوام فیلم ها رو نقد کنم، دوست دارم تحلیلشون کنم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا