فیلم کلمبوس ساختهی هاتف علیمرادی؛ سودای مهاجرت به آمریکا
خانوادهی حشمت خان پس از بیست سال انتظار برای مهاجرت و به امید زندگی بهتر در یک قدمی ورود به سرزمین رویاهایشان یعنی آمریکا قرار دارند. (منوچهر، پسر خانواده سالها پیش نام افراد خانواده را برای مهاجرت به آمریکا نوشته است.) از طرف دیگر پسر خانواده در پس دسیسهای به دنبال آن است تمام ثروت خانواده را از آن خود کند. این در حالی است که با سیاستهای رئیس جمهور جدید آمریکا ورود ایرانیان به آمریکا کان لم یکن میشود و ادامهی داستان … آنچه خواندید خلاصهی کوتاهی از فیلم کلمبوس به کارگردانی هاتف علیمرادی است، در ادامه با تحلیل و نقد فیلم کلمبوس با نت نوشت همراه باشید.
فیلم کلمبوس از هاتف علیمرادی
سودای مهاجرت به آمریکا
اخیراَ فیلمهای کمدی مبتذلی روانهی سینماها شده اند به شکلی که اگر همهی آنها را هم روی هم بگذاریم ماحصلشان به هیچ وجه متقاعد کننده نیستند. یک کمدی باید به عنوان یک فیلم، دارای عنصر مهم فیلمنامه باشد. باید روایت و شخصیت پردازی در آن رعایت شود، باید گره داستانی داشته باشد به همراه قصهای جذاب که بشود آن را نگاه کرد. مهم تر از همه اینکه کمدی باید منطق داستانی داشته باشد.
هاتف علیمرادی که در کارنامهاش فیلم هایی چون آباجان، کوچه بینام، هفت ماهگی، مردن به وقت شهریور، به خاطر پونه، راز دشت تاران و یک فراری از بگبو و … دیده میشود، این بار برخلاف ساختههای پیشین خود به سراغ ژانر کمدی رفته است تا تجربهی تازهای در کارنامهاش ثبت کند.
او که تقریبا هر ساله فیلمی از خودش روانهی اکران کرده است بازیگرانی چون فرهاد اصلانی، مجید صالحی، سعید پورصمیمی، هانیه توسلی، شبنم مقدمی، فریده سپاه منصور، گیتی قاسمی، عرفان ابراهیمی، میترا رفیع، فرنوش نیک اندیش، تورج الوند و نیما نیک طبع و … را در فیلم جدیدش به بازی گرفته است.
بیشتر بخوانید: سال دوم دانشکده من فیلمی از رسول صدر عاملی؛ پنج سال در دانشکده من
فیلم با نریشن داماد خانواده با بازی فرهاد اصلانی شروع میشود که به معرفی فضای خانه، شخصیتها میپردازد و حرف هایی را بیان میکند. بعد به معرفی شخصیتها و قصهی پیش رو میپردازد.
داماد و بزرگ این خاندان حشمت خان با بازی سعید پورصمیمی چندان مایل به انجام این مهاجرت نیستند، اما بقیهی اهل خانواده بسیار مشتاق آن هستند. گفتنی است این فیلم در گیشه توانست فروش بیش از ۵ میلیارد تومانی را تجربه کند.
برای فیلمبرداری دو سه دقیقه از سکانسهای خارج کشور، از نماهای حقیقی واقع در آمریکا استفاده شده است. گویا کارگردان سال گذشته در شهر دالاس آمریکا ورکشاپ کارگردانی داشته و این دقایق را در همان دوران ضبط کرده است.
فیلم کلمبوس نقدی است بر مقولهی مهاجرت. برای این منظور قصهی خانوادهای را روایت کرده که در ایران صاحب خانه باغی بزرگ و اشرافی هستند ولی در آمریکا مجبورند تن به کار سیاه بدهند. مثلاً دختر خانواده هاله با بازی شبنم مقدمی که بیش از چهل سال در ناز و تنعم بوده و دست به سیاه و سفید نمیزده حالا کارگر یک مزرعه در کلمبوس است. (کلمبوس مرکز ایالت اوهایو آمریکا و بزرگترین شهر این ایالت است.) این منظور باید طوری بیان شود که مخاطب آن را باور کند و از عمق جان بپذیرد که ماندن در کشور یعنی زندگی عزتمندانه اما کارگردان هر چه بیشتر برای این منظور تلاش میکند، در تحققش کمتر موفق میشود.
در تیزر فیلم هم ترامپ هست و هم تورقوزآبادی که نتانیاهو از آن میگوید. در خود فیلم اما فقط اشارهای کوتاه به انتخابات آمریکا میشود. همه میدانیم که با روی کار آمدن ترامپ قوانین مهاجرتی در آمریکا تغییر کرد و سختگیری فراوانی در این زمینه اعمال شد.
در فیلم کلمبوس خبری از تورقوزآباد نیست. بدون این شکل از تبلیغات رویهای ناشایست برای کشاندن مخاطب به سینماست و این نکته در مورد فیلم کلمبوس هم رخ داده است. فیلم سرشار از ضعفهای روایی است و توان همراه کردن مخاطب در طول نود دقیقه را ندارد چرا که کمدیاش قدرت خنداندن ندارد.
بیشتر بخوانید: لس آنجلس تهران ساختهی تینا پاکروان؛ نهایت ابتذال در ژانر کمدی
بازیهای بازیگران بین کمدی و جدی معلق است و میتوان قصه را پیشبینی کرد و همین از جذابیت آن به شدت میکاهد. یک داستان چند خطی ساده به ذهن کارگردان رسیده و آن را به بدترین نحو ممکن که توانسته به تصویر کشیده است. در فیلم کلمبوس قصه، لحن، روایت که همهی این عناصر باعث شکل گیری فیلمنامه میشود، از بین رفته است.
آنچه باقی مانده بازیهای سطحی و نخ نماست مثلاَ زیادهروی فیلم در نمایش دادن استعمال مواد مخدر توسط حشمت خان که به کاراکتر پدر خانواده به شدت ضربه میزند. این سوال همچنان به قوت خود باقیست که چه کسی به این فیلمها پروانهی ساخت میدهد و چه کسی به این فیلمها پروانهی نمایش میدهد؟
فیلمبرداری محمود کلاری مثل همیشه به کمک آمده تا لوکیشن فیلم که خانهایست قدیمی و نوستالژیک زیباتر و خاطرهانگیزتر جلوه کند. حضور سعید پورصمیمی از غمانگیزترین نکتههای فیلم است که برای آن توجیه منطقی وجود دارد،
وقتی به پیشکسوتی چون او بهایی داده نمیشود و در چند سال اخیر پیشنهادی از سوی سینماگران به او نمیشود، طبعاَ او هم برای گذران زندگی خود مجبور به بازی در چنین آثاری میشود.
جالب است که فرامرز اصلانی هم در نگارش فیلمنامه اثر همکاری داشته است. فیلم کلمبوس با حواشی زیادی اکران شد و تصور میشد که با فیلمی روبرو هستیم که میخواهد سیاستهای آمریکا را به چالش بکشد و یک کمدی سیاسی باشد اما به هیچ وجه این طور نبود.
نقطهی ضعفی که در این فیلم وجود دارد شاید نگاهی سطحی به یک معضل بزرگ است که در آن جزئیات چشمگیری دیده نمیشود و تنها یک دید کلی از این موضوع را به تصویر میکشد. دلیل این موضوع را میتوان عجله ی نویسنده و کارگردان برای هر چه سریعتر به اکران درآوردن فیلمشان دانست که فرصتی برای پرداختن به جزئیات باقی نمیگذارد.
اسامی بازیگران و کارگردان فیلم هم تماشاگران حرفهای را گول میزند و قطعاَ علامت تعجبی برای آن هاست که چه چیزی باعث شده تا افرادی چون فرهاد اصلانی و هانیه توسلی راضی به بازی کردن در این فیلمها میشوند و آیا خودشان هم محصول نهایی را نگاه میکنند؟
فرهاد اصلانی در دیالوگی میگوید:
«از ریشه کندن و رفتن خطرناکتر از موندن و جنگیدنه. یک عمر همه کارهایم را نیمه کاره رها کردم به امید رفتن.»