نقد سریال رقص روی شیشه کاری از مهدی گلستانه؛ بهروزرسانی هفتگی
سریال رقص روی شیشه از بهمن ماه ۱۳۹۷ از شبکه خانگی منتشر شد. کارگردان این سریال مهدی گلستانه است که پیش از این آثاری چون فاکتور هشت، بگو که رویا نیست و دردسر بزرگ را در کارنامهی خود داشته است. وی در سریالهای زیادی دستیار کارگردان و تهیه نیز بوده است. در ادامه با تحلیل بررسی و نقد سریال رقص روی شیشه با نت نوشت همراه باشید.
این متن حاوی اسپویل تمامی داستان سریال ممنوعه میباشد!
اگر سریال ندیده اید خطر لو رفتن را به شما گوشزد میکنیم!
آخرین بروز رسانی: ۱۹ خرداد ۹۸ / بررسی و تحلیل قسمت های نهم، دهم و یازدهم اضافه شد. (به انتهای مطلب مراجعه کنید)
سریال رقص روی شیشه
پیش از بررسی و تحلیل سریال رقص روی شیشه ابتدا به معرفی اجمالی این سریال میپردازیم. فیلمنامه این سریال که در سال ۹۷ ساخته شده است، به قلم طلا معتضدی نگاشته شده و طرح داستان آن نیز متعلق به ابوالفضل کاهانی است.
بیشتر بخوانید: نقد سریال ممنوعه کاری از امیر پورکیان – بروزرسانی هفتگی
بازیگران رقص روی شیشه عبارتند از: مهتاب کرامتی، بهرام رادان، بیتا فرهی، امیر آقایی، میترا حجار، مهرداد صدیقیان و هدی زین العابدین. همانطور که میبینیم بازیگران رقص روی شیشه از بازیگران مطرح و پرطرفدار سینما هستند. در نقد رقص روی شیشه میتوان گفت که کارگردان خواسته تا با این انتخاب بازیگر طیف زیادی از مخاطبان فیلم و سریال را جذب کند.
رقص روی شیشه که میتوان گفت ملودرامی خانوادگی-اجتماعی است، ابتدا زندگی زوجی به نام رعنا (مهتاب کرامتی) و یغما (بهرام رادان) را روایت میکند که این زندگی دچار پیچیدگیها و فراز و نشیب هایی میشود. تاکنون پنج قسمت از این سریال منتشر شده و میتوان گفت که از آن استقبال متوسطی شده است.
شاید پیش بینی تهیه کننده و سازندهی این سریال پیش از انتشار سریال، خوشبینانه تر بوده است. همانطور که مخاطبان نیز پیش بینی بهتری از استقبال این سریال داشتند. در معرفی سریال رقص روی شیشه آنچه که بیش از هر چیز جلب نظر میکند، تمایل کارگردان به شخصیت پردازی و رابطههای میان آنها بوده است. در این سریال تلاش بر این بوده است که روابطی خاص و عجیب میان خانواده و دوستان را شاهد باشیم.
خلاصه قسمت اول تا ششم:
داستان از این قرار است که در قسمت نخست سریال ما به عنوان مخاطب متوجه میشویم که رعنا بازیگری مشهور بوده که که در ده سال گذشته به خاطر همسرش که راضی نبوده او بازیگر باشد، شغل خود را کنار گذاشته است. او اکنون پس از ده سال میخواهد به عرصهی بازیگری بازگردد اما پنهانی این کار را انجام میدهد.
شوهر او توسط دوست صمیمیاش متوجه محل کار رعنا میشود و به آنجا میرود. اختلاف رعنا و یغما اوج میگیرد. رعنا که تازه فهمیده باردار است و میخواهد روز تولد یغما خبر پدر شدن را به او بدهد در شب تولد یغما بچهاش را ناخواسته سقط میکند. در همان قسمت است که یغما به صورت موقت مفقودالاثر میشود و مشکلات مهم از همین جای داستان آغاز میشود.
رعنا در غیاب یغما میماند و دردسرهای فراوان مالی و معنوی که بر سر وی ریخته است. رعنا با ابعاد تازهای از زندگی یغما آشنا میشود. پس از ناپدید شدن یغما است که طلبکارها یکی یکی پیدا میشوند و مشخص میشود که یغما ورشکست شده و فراری است. در این بین رعنا یک دلباختهی قدیمی دارد که دشمن یغما است و از طریق دوست صمیمی رعنا، لیلی (میترا حجار) در زندگی وی نقشه هایی پیاده میکند. طرف دیگر داستان همین روابط پیچیدهی شخصیتها و خانوادهها است که این داستان را گونهای به سمت مافیایی شدن میبرد. یغما وکیلی دارد که به نظر میرسد به صورت پیچیدهای میخواهد او را از مخمصه نجات دهد.
بیشتر بخوانید: نقد سریال دلدادگان ؛ کپی برداری ضعیفی از سریال های ترکیهای
در قسمت سوم به بعد هر چه بیشتر با خانوادهی رعنا و خواهر و برادرهای وی آشنا میشویم. به نظر میرسد که رازهایی در این خانواده نیز وجود دارد که در زندگی کنونی آنها تاثیر گذاشته است. خواهر رعنا که دریا (هدی زین العابدین) نام دارد در واقع همسر برادر یغما است. سیاوش برادر یغما (حامد کمیلی) که فردی معتاد به مواد مخدر و قمار است، همسر خود یعنی خواهر رعنا را نیز معتاد کرده است. در میان تمام شخصیتهای ذکر شده داستانهای مرتبطی وجود دارد که قرار است پیچیدگی ماجرا و روایت را بیشتر کند اما شاید با نحوهی پیچیده شدنش تنها داستان را باورنکردنی تر میکند.
برای مثال از قسمت دوم به بعد با شخصیت ادریس (امیر آقایی) مواجه میشویم که همسری از دارو دستهی مافیایی و مرموزی دارد. او همانطور که گفته شد، عاشق رعنا بوده و هست. وی تمام زندگی خود را صرف کنجکاوی و دخالت در زندگی رعنا میکند و به نظر میرسد که میخواهد از یغما انتقام بگیرد. اما رفتار او با شغلی که دارد و اتفاق هایی که رقم میزند تناقض هایی دارد که البته امید است که در قسمتهای آتی برای این تناقض و گاهی اغراقها توجیه مناسبی در داستان سریال شکل بگیرد.
بیشتر بخوانید: نقد سریال نهنگ آبی ؛ دنیای مجازی، لذتها و رابطهها
نکتهی جالب دیگر اینجاست که بین رعنای اول داستان که زندگی نسبتا آرام و بی دغدغهای داشته تا رعنای پر مشغلهی وامانده در مشکلات، هیچ تغییر بوجود نمیآید. این اتفاق دربارهی تمام شخصیتهای سریال افتاده است. آنها هیچ کدام دچار تغییر نمیشوند و تا انتهای قسمت ششم همان آدمها هستند که اتفاقهای عجیب و بزرگی در اطرافشان میافتد بدون آنکه در برخورد و واکنش هایشان اندک تغییری رخ دهد.
شاید به همین علت است که میتوان در بررسی و تحلیل رقص روی شیشه ، بزرگترین نقطه ضعف آن را دوری از مخاطب دانست. مخاطب به راحتی میتواند سریال و داستان را دنبال کند اما تنها این کافی است؟! شاید مهمتر از دنبال کردن، ارتباط برقرار کردن مخاطب با داستان و شخصیتها است که بعید به نظر میرسد هیچ کدام از شخصیتهای این سریال توانایی ایجاد ارتباط عمیق با مخاطب خود را داشته باشند.
بیشتر بخوانید: تحلیل سریال پدر ، معلق بین تخیل و فرا تخیل
قسمت های هفتم و هشتم سریال رقص روی شیشه
در ادامه سریال رقص روی شیشه آنچه که بیش از هر چیز جلب توجه میکند، تند شدن ریتم داستان است. مقدمه چینی، معرفی و تفهیم موقعیت دیگر به پایان رسیده و شخصیتها در حال عمل کردن به رفتارهایی هستند که باید انجام دهند.
در قسمت هفتم سریال رقص رعنا تمام وسایل خانهی خود و یغما را به حراج گذاشته است. ماکان که کافهاش از وقتی پخش کنندهی مواد مخدر را بیرون کرده است، خالی و بدون مشتری است. کامران که رفتارش مرموز است شک رعنا را برانگیخته تا اینکه ماکان از طریق شبکههای اجتماعی پی به راز برادر تازه واردش میبرد.
همسر کامران او را رها کرده و حالا کامران با کودک خود به خانهی مادرش آمده است. از طرف دیگر کامران و رعنا به دنبال دریا به خانهی او میروند ولی میبینند که او در اثر سوءمصرف مواد مخدر بیهوش شده. آنها دریا را به خانهی مادرشان میآورند اما او دوباره فرار میکند. او را در پارک به دلیل درگیری دستگیر میکنند.
در این میان رعنا متوجه میشود که یغما در شمال کشور است و با کامران به دنبال او میروند. اما پیش از نشان داده شده که یغما با قاچاقچی مسافر میخواهد از طریق دریا از کشور خارج شود. آنها یغما را پیدا نمیکنند. یغما نیز که از طریق عکس فهمیده که رعنا در حال بازی در فیلم دشمنش ادریس است به شدت از رعنا عصبانی میشود.
سپس دریا به وسیلهی کمک فردی ناشناس از زندان بیرون میآید، با سیاوش همسرش در خانهی مردی که سیاوش بازی قمار را به او باخته قرار میگذارد. مرد، سیاوش را به بهانهای به بیرون میفرستند و وقتی دریا میآید میخواهد که به او تجاوز کند. دریا به او چاقو میزند و فرار میکند. سیاوش بازمیگردد و متوجه ماجرا میشود. او ضربات متعددی را بر بدن مرد قمارباز وارد میکند.
قسمت های نهم دهم و یازدهم سریال رقص روی شیشه
قصه را تا به آنجا دنبال کرده بودیم که سیاوش به مرد قمارباز ضربات چاقو وارد میکند. در همین زمان است که دریا مجبور میشود که به کمپ ترک اعتیاد برود. او در ابتدا مقاومت به ترک دارد و اما پس از مدتی تسلیم میشود. از طرف دیگر لیلی را میبینیم که تست بارداری خانگی انجام میدهد و سپس با امیر خان (رییس مافیا، پدر زن ادریس) قرار ملاقات میگذارد.
او در این ملاقات به امیر خبر حامله بودنش را میدهد. در ظاهر بچه فرزند لیلی و امیر خان است. اما نکتهی جالب اینجا است که پیش از این تنها یک ملاقات بین این دو نفر دیده بودیم که آن هم ملاقات آشنایی بود و نه به نظر میرسید که این دو نفر تازه در حال آشنایی هستند. اما با گذشت تنها یک قسمت از آن سکانس، خبر بارداری لیلی به مخاطب میرسد. ممکن است حتی به نظر برسد که مخاطب دچار اشتباه شده و جایی از داستان را نفهمیده است.
اما با بازگشتن به گذشته میبینیم که این آشنایی به واقع فقط در یک سکانس کوتاه نشان داده شده است. آنچه که بیش از حد در سریال رقص روی شیشه توی ذوق میزند، چارچوب نداشتن سناریو است. سناریوی این سریال انگار ناگهان تغییر میکرده و مدام تصمیم برای اتفاقهای آن عوض میشده است. شخصیتها کارهایی انجام میدهند که اصلا بهشان نمیآید. ظرف دیگر داستان ماکان فرزند کوچک خانواده است که هنوز مسئلهی اتومبیل یغما را به خانواده خود نگفته است.
پنهانکاری و اصرار او به ادامهی این پنهانکاری نیز بیش از حد و غیر واقعی به نظر میرسد. برادر بزرگتر رعنا نیز به دنبال پول درآوردن است و از طرفی از همسرش بی خبر است. دختر کوچک کامران نیز با اینکه از مادرش جدا شده هیچ گلهای ندارد و مانند عروسکی از این طرف به آنطرف میرود. سیمین مادر رعنا نیز که عشق قدیمی خود را پیدا کرده بالاخره با او تماس پیدا میکند. این اتفاقها همه در حالی رخ میدهند که هیچ واکنش طبیعی و حتی غریزی در شخصیتها ندارند.
شخصیتهای سریال رقص روی شیشه مانند رباتهایی هستند که هر کدام مسئول خرابکاری در قسمتی از زندگی هستند. رعنا و یغما که شخصیتهای اصلی سریال هستند در این دو قسمت به حاشیه رانده شده و تنها همدیگر را دستگیر میکنند. این اتفاق به این صورت میافتد که یغما با پیامی تلفنی میفهمد که رعنا در پروژهای سینمایی به تهیه کنندگی ادریس مشغول کار شده است.
بلافاصله یغما را در تهران میبینیم که سر پروژهی فیلم با مامور پلیس میآید و دستبند زده رعنا را میبرند. در همان قسمت چند دقیقه بعد رعنا مامور برای او میفرستند و انگار همهی بگیر و ببندهایی که برای دستگیری یغما پیش آن مطرح بود تبدیل به باد هوا میشود. یغما که تصمیم داشت از راه دریا از کشور خارج شود ناگهان به دلیل غیرتی شدنش سر از تهران در میآورد و نزد پلیس هم میرود.
در قسمت آخر نیز شاهد دسیسهای دیگر از طرف لیلی و لو رفتن زندگی خصوصی رعنا در فضای مجازی به دست لیلی هستیم. لیلی که نقشههایی در سر دارد میخواهد به واسطهی باردار شدنش مقام خود را در دستگاه مافیایی امیر خان (اکبر زنجانپور) بالا ببرد. در این بین حرکتهایی را نیز از سیاوش میبینیم که البته تا آخر قسمت ۱۱ متوجه هدف سکانسهای حضور او نمیشویم.
این نوشته و متن شما نقد کارشناسی نبود.خلاصه گویی سریال بود فقط
فیلم خیلی خوبیه
بی محتوا ترین و سطحی ترین سریال ممکن
واقعا عدم دقت به فیلتراسیون صحیح و افزایش سطح تحصیلات آکادمی بازیگران، عوامل ساخت و اجرا مسبب همه این دردسرهاست اگر سطح دانش و درک هرکدام از دست اندر کاران سینما و تلویزیون بیشتر شود شاهد اتفاقات بسیار خوبی خواهیم بود چراکه متاسفانه مدرک گرایی، پارتی بازی و روابط منشوری مانع از تولید محتوایی ارزشمند میشود و در آخر منجر به عدم تامین نیاز ذائقه
مخاطب میشود.
برای نشان دادن درد همسران بازیگران و انعکاس پوچ بودن بسیاری از زندگی های به اصطلاح لاکچری ساخت یک فیلم سینمایی البته با تصحیح فیلم نامه و انتخاب مناسب تری از بازیگران معقول تر بود. اسم فیلم بسیار زیبا انتخاب شده بود ولی حیف که استفاده حداکثری برای به تصویر کشیدن محتوایی پربارتر نشد. در کل خسته نباشید انشالله شاهد تولیدات بهتری از شما عزیزان باشیم.