تفاوت بین واقعیت، فرضیه، نظریه و قانون در علم چیست؟
شاید شنیده باشید که برخی از افراد تکامل را قبول ندارند، زیرا نظریه ی تکامل تنها یک تئوری (theory) یا نظریه می باشد. اما جاذبه ی زمین یک امر صد در صد محقق شده است، زیرا جاذبه یک قانون می باشد. در واقع قانون جاذبه به طور کامل به اثبات رسیده است، پس می توان آن را یک واقعیت یا فکت (fact) علمی نامید. اما متاسفانه تمامی این اصطلاحات رایج به طور کامل در جای صحیح خود استفاده نمی شوند. پس تفاوت بین واقعیت، فرضیه، نظریه و قانون در علم چیست؟ در ادامه با بررسی تفاوت بین واقعیت، فرضیه، نظریه و قانون در علم ، با نت نوشت همراه باشید.
بیشتر بخوانید: کرم های ۴۰،۰۰۰ ساله معروف، قدیمی ترین ارگانیسم هایی که به زندگی برمی گردند نیستند!
تفاوت بین واقعیت، فرضیه، نظریه و قانون در علم
کلمات واقعیت، فرضیه، نظریه و قانون (به ترتیب: fact و hypothesis و theory و law) در علم معانی مخصوص به خود را داشته و به طور کامل با آنچه که ما در زندگی روزمره و در سر کلاس های درس استفاده می کنیم تطابق ندارند. حال در ادامه ی بحث بررسی تفاوت بین واقعیت، فرضیه، نظریه و قانون در علم ، به بررسی تک تک این اصطلاحات می پردازیم.
بیشتر بخوانید: سوال های بی پاسخ علمی که تاکنون کسی جواب قطعی برای آنها نداشته!
واقعیت (Fact)
“وقتی یک مداد را از دست خود رها کنید به زمین می افتد.”
Fact معنی آسانی دارد، اما باید درباره ی کاربرد آن بسیار احتیاط کرد! در علم، “واقعیت” مشاهده ای است که به دفعات تکرار و تایید شده، به طوری که دانشمندان می توانند برای تمامی نیات و اهداف مختلف آن را “صحیح” بنامند.
اما در علم، همه ی موضوعات مختلف دارای سطحی از “عدم یقین” می باشند (ولو اینکه این عدم یقین نزدیک به صفر باشد)، بنابراین از نظر علمی هیچ چیزی را نمی توان بدون هیچ گونه شک و تردیدی “درست” خواند. مثلا شاید شما بگویید که تمامی قوها سفید هستند، پس این یک واقعیت است. اما همیشه ممکن است که یک قوی سیاه بر روی کره ی زمین پیدا شود و این واقعیت را نادرست جلوه دهد. یا مثلا شما می توانید بگویید که هرگاه یک مداد را از دستمان رها کنیم حتما به زمین می افتد، پس این یک واقعیت است. اما در علم، شانسی بی نهایت کوچک و ضعیف برای عدم اتفاق افتادن این امر در نظر گرفته می شود!
بیشتر بخوانید: سوپرمون Super moon یا ابَر ماه چیست؟
فرضیه (Hypothesis)
“مداد می افتد، زیرا نیرویی آن را به سمت زمین می کشد.”
حال در بحث تفاوت بین واقعیت، فرضیه، نظریه و قانون در علم ، به دومین مورد می رسیم: فرضیه.
” فرضیه” یک توضیح تجربی برای مشاهده ای است که می توان آن را آزمایش کرد. در واقع فرضیه ، نقطه شروعی برای تحقیقات بعدی می باشد. هر مشاهده ای معمولا با دسته ای از فرضیات مختلف همراه می شود. اگر شما یک قوی سفید را مشاهده کنید، می توانید فرضیات مختلفی را برای آن بیان کنید: مثلا آن قو با رنگ سفید رنگ آمیزی شده است و یا به وسیله ی خورشید سفید شده است و یا به دلیل نداشتن رنگ دانه به رنگ سفید در آمده است. شما می توانید بعدا فرضیات مختلف خود را آزمایش کنید و اگر یکی از آن ها نسبت به بقیه دارای مدارک و شواهد بیشتری بود، آن را بپذیرید.
در طول تاریخ، فرضیات مختلفی برای دلیلِ افتادن همه ی اجسام بر روی زمین مطرح شده است. ارسطو (دانشمند معروف یونان باستان) اعتقاد داشت که مواد و اجسام مختلف تمایل به حرکت به سمت مرکز جهان هستی دارند که طبق نظر یونانیان باستان، مرکز جهان هستی زمین بود. نیوتون اعتقاد داشت که که تمامی اجسام در نزدیکی زمین، تمایل به حرکت به سمت زمین دارند، اما همچنین دیگر سیارات و ستاره ها و اجسام آسمانی هم توسط یک دیگر جذب می شوند. فرضیه ی او این بود که دلیل تمامی این اتفاقات نیروی جاذبه (gravity) می باشد.
بیشتر بخوانید: اول مرغ بوده یا تخم مرغ ؟ مسئله این است! + پاسخ علمی
قانون (Law)
“هر ذره ای از یک ماده در جهان هستی، دیگر ذرات را با نیرویی که به طور مستقیم با حاصل ضرب اجرام در معکوس مربع فاصله ی بین آن ها رابطه دارد جذب می کند.”
شاید انتظار داشتید که پس از فرضیه، در این لیست نوبت به نظریه برسد، اما اشتباه می کردید! البته نمی توان گفت که “قانون” در علم کم اهمیت تر از “نظریه” می باشد، در واقع این دو باهم کاملا تفاوت دارند. در علم، یک “قانون” دارای جزئیات توصیفی از جنبه های مختلفِ رفتارهای طبیعی در جهان می باشد که معمولا با ریاضیات همراه می شود. قانون نیوتون درباره ی جاذبه ی جهانی، رفتار اجرام مختلف با یکدیگر را با صراحت خاصی توصیف می کند. این قانون به راحتی پیش بینی می کند که اگر ماه بزرگتر از این چیزی که هست می بود و یا فاصله اش با زمین کمتر از الان بود، چه اتفاقی برای زمین و ماه می افتاد. اما این قانون فقط “چگونگی” این امر را توضیح می دهد، نه “دلیل” آن را.
بیشتر بخوانید: ارتباط وضعیت ماه و زلزله ؛ یک ایده خرافی و بی اساس برای پیش بینی زمین لرزه ؟
نظریه (Theory)
“جرم و انرژی باعث انحنای فضا-زمان (بعد چهارم) می شوند و نیروی جاذبه، ناشی از انحنای فضا-زمان می باشد.”
و اما به آخرین مورد از بحث تفاوت بین واقعیت، فرضیه، نظریه و قانون در علم می رسیم، یعنی تئوری یا همان نظریه.
نظریه توضیحی برای برخی از جنبه های جهان بدیهی است که به خوبی با “واقعیت ها”، “فرضیات آزمایش شده” و “قوانین” اثبات شده باشد. نقل قول بالا، نمونه ای ساده شده از نظریه نسبیت عام انیشتین می باشد. نیوتون می گفت که دو جسم نسبت به جرم و فاصله شان جذب یکدیگر می شوند، اما انیشتین می گوید که جرم هر جسمی به معنای واقعی کلمه بافت جهان هستی را ناهموار می کند و هرچه جرم یک جسم بیشتر باشد، این خم شدگی و ناهمواری هم بزرگتر می شود.
بیشتر بخوانید: واقعیت علمی Yanny یا Laurel فایل صوتی که اینترنت و کاربران را به چالش کشیده !
یک نظریه، پدربزرگ تمامی اظهارات علمی است، به همین دلیل است که هیچ معنایی ندارد که بگوییم “تکامل” فقط یک “نظریه” است. وقتی “تکامل” را یک نظریه بنامیم، یعنی اینکه سخت ترین آزمایش های ممکن را از سر گذرانده است، و “تکامل” شاید بیشتر از هر نظریه ی دیگری که می شناسیم تا کنون آزمایش شده باشد.
اما از طرف دیگر، گفتیم که هیچ چیزی در علم ۱۰۰ درصد قطعی نیست. نظریه ی انیشتین را اگر در مکانیک کوانتوم (درباره ی رفتار اجسام زیراتمی) اعمال کنیم شکست می خورد. در نتیجه، تعداد زیادی از دانشمندان، “فرضیات” زیادی را درباره ی جاذبه بیان می دارند. اما این بدین معنی نیست که انیشتین اشتباه می کرد! نسبیت عام، اکثریت وسیعی از مشاهدات ما را توضیح می دهد و هر زمان که دانشمندان برای رد آن تلاش کرده اند با شکست مواجه شده اند. این امر، قدرت یک نظریه ی علمی را می رساند: “نظریه” بر روی بنیادی که به اندازه ی کافی محکم می باشد ساخته می شود که حتی اگر چندین ترک در این بنیاد پیدا کنید، باز هم می توانید اعتماد کنید که ساختار به طور کلی استوار باقی می ماند.
بیشتر بخوانید: ابن هیثم کیست ؟ کسی که روش علمی را اختراع کرد و علم را به سرمایه بدل کرد!
منبع: curiosity.com
نظر شما در باره تکامل غلط است زیرا در طبیعت چیزی به نام تکامل وجود ندارد. آنچه به جای تکامل باید به کار برد، فرگشت یا برآیش است. کلمه جعلی تکامل در اصل هربرت اسپنسر بر اساس برداشتهای اشتباه خود از نظریه داروین رایج کرد که ربطی به نظریه داروین ندارد
ببخشید میشه لطف کنید فرق فرگشت رو با تکامل بگید.
عالی بود.ممنون از مطلب مفیدتون.
خیلی جالب
تکامل یعنی تکمیل شدن و بهتر شدن نسبت به زمان قبل اما فرگشت یعنی به روز تر شدن و سازگار تر شدن یک موجود نسبت به زمان حالا ممکن یک موجود به خاطر سازگاری با طبیعت ممکنه یه سری تغییرات در بدن موجود به وجود بیاد که حتما نباید بهتر بشه اون موجود بلکه نسبت به طبیعت سازگار تر بشه
سلام برای گرمایش زمین وموضوعات مربوطه, راهکار وایده ای به ذهنم رسیده که به نظرم برای بشریت وکره زمین مهم وحیاتی هست . در واقع ایده ونظریه که دارم با مشابه آن برخورد نداشتم. حال احتمال بدیم که ممکنه این ۱ درصد درست باشد چطور میتوان با کسی یا کسانی درمیان گذاشت لطفا راهنمایی بفرمایید ممنون مح
باید در ابتدا به صورت مقاله منتشر کنید