فیلم Fargo کاری از برادران کوئن؛ ردّ خون در دل زمینهای پوشیده از برف
حدود بیست و یک سال پیش زوج هنری موفق، برادران کوئن جوئل Joel Coen و ایتن Ethan Coen داستان تلخی را دستمایهی اثر هنری خود به نام فیلم Fargo قرار دادند. در ادامه با بررسی و تحلیل فیلم Fargo با نت نوشت همراه باشید.
داستان فیلم Fargo این قرار است: در زمستان سال ۱۹۸۷جری لاندرگارد ویلیام اچ مِیسی فروشندهی اتومبیل، به شدت درگیر مشکلات مالی است. او برای رهایی از بدهی هایش به شهر فارگو، ایالت داکوتای شمالی میرود و دو آدم ربا را برای دزدیدن همسرش اجیر میکند. جری میخواهد به واسطهی این آدم ربایی از پدر ثروتمند همسرش اخاذی کند.
بیشتر بخوانید: فیلم Barton Fink بارتن فینک اثر برادران کوئن
فیلم Fargo فارگو؛ ردّ خون در دل زمینهای پوشیده از برف
برای شروع تحلیل فیلم Fargo به سراغ داستان این فیلم میرویم، در یک روز سرد زمستانی جین همسر جری در خانه نشسته، تلویزیون میبیند و بافتنی میبافد ناگهان مردی با نقاب سیاه، شیشهی پنجره را میشکند و وارد خانه میشود.
جین سعی بر فرار دارد اما در نهایت بعد از ضرب و شتم، آدم ربایان موفق به دزدیدن او میشوند. بعد از آدم ربایی افراد بی گناهی شامل یک پلیس و چند نفری از یک خانواده توسط آدم ربایان کشته میشوند و همین موضوع پای پلیس محلی را وسط میکشد.
مارج گاندرسون فرانسیس لوئیس مک دورمند Frances McDormand پلیس محلی بارداری است که منتظر تولد اولین فرزندش است. صبح روز بعد او با زنگ تلفن خانه بیدار میشود، او به دنبال حل این معما و یافتن جواب آن میرود.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم The Ballad of Buster Scruggs اثر برادران کوئن ؛ رکوئیم
بیشتر بخوانید: تحلیل فیلم Atomic Blonde کاری از دیوید لیچ
فارگو نام بزرگ ترین شهر در ایالت داکوتای شمالی ایالات متحدۀ آمریکاست اما هیچ صحنهای از فیلم در آنجا فیلمبرداری نشده و بیشتر در کانادا گرفته شده است. فیلم Fargo با یک نوشته آغاز میشود که توجه مخاطب را به خود جلب میکند: “این یک داستان واقعی است. به تقاضای بازماندگان نامها تغییر کرده است.” اما ماهها بعد در کمال تعجب کارگردان منتشر کرد که نه تنها داستان واقعی نیست بلکه کاملاَ ساختگی است.
در بررسی و نقد فیلم Fargo به کارگردانی Coen brothers باید گفت داستان Fargo روایتی خطی دارد. روایتی از خشونت آشکار و پنهان در جامعهی آن سالهای آمریکا که در بستری از زمینهای پوشیده از برف و منجمدِ سرما زده اتفاق میافتد. فارگو داستانی جنایی است با ته مایهای از کمیک.
این خشونت با حجم سرما و برفی که زمین را سفید پوش میکند در تناقض جالبی قرار میگیرد. ردّ خون بر زمین سفید. فارگو نقش زن را در جامعه در نقش پلیسی که میخواهد سره را از ناسره تشخیص دهد پر رنگ نشان میدهد و این نقطهی مقابل آن نادیده گرفتنی است که در کشورهای جهان سوم اتفاق میافتد.
بیشتر بخوانید: تحلیل فیلم Arrival اثر دنی ویلنوو
سربازرس مارج با همسرش زندگی سادهای دارد. همسرش نقاش است و وقتی دربارهی طراحی تمبرهای سه سنتی از مارج نظر میخواهد او در نهایت عشق بی آلایش به همسرش میگوید: «موقعی که پول پست را بالا ببرند مردم به این تمبرهای ارزان نیاز دارند.»
در مقابل جری زیاده خواه است و از عشق همسر و زندگی خانوادگی آرامشان برای بدست آوردن پول میگذرد اما نمیداند که نقشهی نا فرجامش چه تاوان سنگینی را برایش دارد. جری یادآور این دیالوگ فیلم Fargo است: زندگی بیشتر از این پولها میارزه!
مارج در حالی که یکی از قاتلان به زور پای دستیار کشته شدهاش “استیو بوشمی” را در دستگاه چوب خورد کن هل میدهد، معما را حل میکند. پس از آن به سراغ جری که قبل از آن همه چیز را حاشا کرده است میرود و در نهایت در یک متل او را دستگیر میکند و به داستان خاتمه میدهد.
بیشتر بخوانید: تحلیل فیلم Gravity ساخته آلفونسو کوارون
عکسایی که انتخاب کردین از فصل یک سریال هست.
دلیل خاصی داره؟