فیلم Finding Neverland در جست و جوی ناکجا آباد کاری از مارک فورستر
Finding Neverland در جست و جوی ناکجا آباد یا در جست و جوی نورلند فیلمی است به کارگردانی مارک فورستر Marc Forster که در سال ۲۰۰۴ به روی پردهی سینما رفت. دیوید مگی فیلم نامهی این فیلم را با اقتباس از نمایشنامهی مردی که پیتر پن بود نوشتهی آلن نی اقتباس کرده است و به طور کلی این فیلم از داستان واقعی زندگی سر جیمز متیو بری خالق نمایشنامهی پیتر پن الهام گرفته شده است. در ادامه با معرفی و تحلیل فیلم Finding Neverland در جست و جوی ناکجا آباد با نت نوشت همراه باشید.
مارک فورستر Marc Forster علاوه بر این فیلم، فیلمهای جنگ جهانی زد، مهمانی هیولا، بادبادک باز و عجیب تر از داستان را نیز کارگردانی کرده است. در این فیلم، جانی دپ Johnny Depp کیت وینسلت Kate Winslet و داستین هافمن Dustin Hoffman به ایفای نقش پرداخته اند.
بیشتر بخوانید: فیلم Stranger than Fiction عجیب تر از داستان: اگر زندگیمان یک داستان باشد…
فیلم Finding Neverland داستان کودکی که هرگز بزرگ نشد
فیلم Finding Neverland در جست و جوی نا کجا آباد، دربارهی نمایش نویس ناموفقی به نام جیمز است که با شکست تجاری مواجه شده است. علاوه بر این او در زندگی عاطفیاش نیز شکست خورده است. ناموفق بودن در زمینهی کاری و عاطفی برای او به نوعی درک نشدن به حساب میآید و از آن جایی که در کودکی برادرش را از دست داده است عقدهای برای کودک بودن در گلو دارد.
جیمز در پارک با خانواده دیویس آشنا میشود. خانوادهی دیویس یک خانواده است متشکل از چهار فرزند پسر و یک مادر بیوه که همسرش را به تازگی از دست داده است. جیمز رویاهای کودکیاش را در میان آنها پیدا میکند و کودک بودن و خیال پردازی را به یاد میآورد و به آن خانواده نزدیک میشود.
بیشتر بخوانید: فیلم There Will Be Blood کاری از پل توماس اندرسون
از آن جایی که جیمز همسر دارد ارتباط او و سیلویا ارتباط پسندیدهای نیست و همه او را از ادامهی رفت و آمد با این خانواده منع میکنند ولی جیمز حاضر به ترک کردن جایی که کودکیاش را در آن پیدا کرده است و درک شده است، نیست. این امر به او در خلق اثر پیتر پن کمک میکند. او شخصیت پیترپن را از روی پسر سوم خانواده دیویس به نام پیتر مینویسد.
پیترپن یکی از محبوب ترین داستانهای کودکانهی غربی است. میشود گفت که در جایگاهی مانند حسن کچل برای ایرانیان قرار دارد. داستان پیترپن دربارهی یک پسر بچه به نام پیتر است که در جایی رویایی به نام نورلند که نا کجا آباد ترجمه شده است، زندگی میکند. در آن جا بچهها هرگز بزرگ نمیشوند و میتوانند پرواز کنند و تا هر وقت که بخواهند بیدار بمانند.
بیشتر بخوانید: فیلم Match Point کاری از وودی آلن
جیمز بری واقعی پیترپن را بر اساس داستان هایی که برای سرگرمی جرج و جک میساخت نوشته است. در واقعیت خانواده دیویس بی پدر نبوده است و شامل ۵ پسر شر و شیطان میشده است. زمانی که جیمز با آنها آشنا میشود جک و جان کودک و پیتر نوزادی بیش نبوده است و دو فرزند دیگر خانواده حتی متولد نشده بودند.
جیمز برای سرگرم کردن بچهها برای آنها قصه هایی دربارهی برادر نوزادشان میگفت. او برای آنها از قابلیتهای سحرآمیز پیتر میگفت و اینکه پیتر میتواند پرواز کند و برای همین پنجرهها حصار کشی شده اند. این داستانها بعدا توانست پیترپن را تشکیل بدهد.
فیلم Finding Neverland چیزی بسیار فراتر از یک بیوگرافی است. در واقع شاید اصلا به نظر بیوگرافی نیاید. این فیلم دربارهی تخیل و کودکی است.
“پسر بچهها هرگز نباید به تخت فرستاده بشوند. آنها فردا صبح بزرگ میشوند.”
این جمله علاوه بر حالت شاعرانهاش اشاره به کودک درون انسانها دارد. به این که گویی نباید گذاشت تخیل و کودکی درون انسان به خواب برود چون ممکن است برای همیشه از دست برود.
فیلم با صحنههای شاعرانه و لطیف تخیل را به نمایش گذاشته است و از آن طرف پیتر که در فیلم به نظر میآید قوهی تخیل ندارد و همه چیز را به همین گونه که هست پذیرفته است همچون پتک بر سر شاعرانگی این تصاویر میخورد و واقعیت را به رخ میکشد.
بیشتر بخوانید: فیلم American made کاری از داگ لیمان
فیلم Finding Neverland در یک فضای سنتی اسکاتلندی روایت میشود. جایی که سنتها و واقعیت هیچ گونه سنخیتی با تخیلات جیمز ندارد. در واقعیت همه چیز باید چهارچوب مند و زیر نظر مقررات باشد. جیمز نباید با خانوادهای که سرپرست آن یک زن بیوه است رفت و آمد داشته باشد چون متاهل است. این رفت و آمد را حتی بازی با کودکان سیلیویا، توجیه نمیکند.
مادربزرگ که نماد سنت و بزرگسالی در این فیلم است موکدا جیمز را از خانه دور میکند چون معتقد است دخترش برای کمک به او نیاز ندارد و به همسر نیاز دارد. او معتقد است حضور جیمز به عنوان یک مرد متاهل در خانوادهی دخترش راه ازدواج مجدد او را میگیرد.
در دنیای او همهی روابط کاملا منطقی تعریف شده اند و به نظر نمیآید که جایی برای استثنا قائل شدن وجود داشته باشد. او با همهی مسائل خیلی خشک و رسمی برخورد میکند. شخصیتی که داستان از مادربزرگ میسازد یک بزرگسال تمام عیار است و با شکستن او در یکی از سکانسهای پایانی قدرت کودکی و زیبایی آن را هرچه بیشتر به نمایش میگذارد.
بیشتر بخوانید: فیلم Jigsaw جیگ ساو کاری از برادران اسپیریگ
همسر جیمز نیز بزرگسال دیگری است ولی بزرگسالی، به عنوان یک صفت منفی در این فیلم، در او هنوز به بلوغ نرسیده است. او دنیای تاریکی دارد و به همین دلیل در دنیای روشن و پرهیجان جیمز جایی ندارد. او زمانی که میبیند شوهرش با دیگران احساس راحتی بیشتری میکند مثل هر زن دیگری اذیت میشود. اما در این اذیت شدن نام سیلویای بیوه تنها یک بهانهی محکمه پسند است.
او به نظر نمیرسد که چندان نگران شکل گیری رابطهای عاطفی بین همسرش و سیلویا باشد. ناراحتی بیشتر از او این است که همسرش در جایی که او نیست خوشحال تر است. او را میتوان به دختربچهای که همبازی اش، همبازیهای بهتری پیدا کرده است، تشبیه کرد.
برای همین است که بزرگسالی در او به بلوغ نرسیده است. او رسمی بودن را به عنوان کاری که همه میکنند انجام میدهد و نه یک باور عمیق قلبی. اما رسمی بودن چنان در گوشت و خون مادربزرگ تنیده شده است که به نظر جدا ناشدنی میآید.
در جایی از فیلم مری از همسرش میپرسد که چرا او را هرگز به نورلند (نا کجا آباد) نبرده است. و با پاسخ همسرش روبرو میشود که میگوید: من خواستم ولی تو نمیخواستی.
سیلیویا در مقابل همهی اینها شخصیت نرمی دارد. او مانند جیمز و پسر بچهها شر و شور ندارد از طرفی مثل مادرش و همسر جیمز، مری، خشک و رسمی نیست.
او یک مادر تمام عیار است. سیلویا حامی فرزندانش است و از ورود به دنیای آنها سرباز نمیزند. او تخیل کودکان را تشویق میکند و دنیایش ترکیبی است از دنیای واقعی و دنیای بچه هایش. همهی زندگی او در مادر بودن خلاصه میشود و مادر بودن به نظر پلی میآید بین دو دنیا.
او طبق تعریف بزرگسال و کودک در این فیلم نه بزرگسال است و نه کودک. شاید بتوان او را به، تینکربل، پری کوچکی که همیشه همراه با پیترپن بود تشبیه کرد.
بیشتر بخوانید: فیلم Big Fish ساخته تیم برتون ، در ستایش خیال پردازی و جدال بین حقیقت و خیال.
تضاد دنیای کودکان و بزرگسالان در این فیلم بسیار مشهود است. برای این میتوان صحنهی شام خوردن در خانه جیمز را مثال زد. همه برای صرف شام حالتی عصا قورت داده دارند و مسخره بازی هایی که جیمز با بچهها در میآورند کاملا در تضاد را واقعیت فضاست.
در حقیقت آن فضای شیک و رسمی نمیتواند روح کودکانه و سرکش و رهای بچهها را تحمل کند. آن را مایهی آبرو ریزی میداند و سعی در سرکوب آن دارد. آن جامعهی سنتی و رسمی کودک بودن را پذیرا نیست و از آن به عنوان دردسر و یک بار بر روی دوش یاد میکند. تمام دغدغهی این جامعه بزرگ شدن بچهها است و طبعا پیترپن، کودکی که هرگز بزرگ نمیشود، برای چنین جامعهای یک کابوس حقیقی است.
فیلم Finding Neverland به نحوی با کنار هم قرار دادن دنیای موقر و شیک و رسمی و پر از ادای بزرگسالان و دنیای شاد و سرخوش و رها و بی ریای کودکان در این تضاد زیبایی دنیای کودکانه را بیشتر نشان داده است و تم داستان پسری که هرگز بزرگ نمیشود نیز به پرورش این ایده کمک بسیار زیادی کرده است.
بیشتر بخوانید: فیلم Annie Hall اثر وودی آلن، یکی از آن تخم مرغ هایی که به آن نیاز داریم.
“در جست و جوی نا کجا آباد” به شکل ملایمت باری تلخ است. این فیلم علاوه بر اینکه داستان نویسندهی پیترپن را روایت میکند راوی پیترپن دیگری است. این فیلم یک داستان دربارهی جایی که بچهها در آن هرگز بزرگ نمیشوند تعریف میکند و این را به شکل غم انگیزی در مرگ مادری که هرگز بزرگ شدن بچه هایش را ندید میگنجاند.
“در جست و جوی نا کجا آباد” Finding Neverland در جشنواره اسکار برای جوایز بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین کارگردانی، بهترین فیلم نامه اقتباسی، بهترین تدوین، بهترین موسیقی و بهترین لباس کاندید شده بود که از این بین موفق شد جایزهی بهترین موسیقی را از آن خود کند.