سینمای جهان

تحلیل قسمت دوم از فصل هشت Game of Thrones؛ شام آخر

قسمت دوم از فصل هشت Game Of Thrones در حالی آغاز می‌شود که سرسی از فرستادن لشکر لنیستری‌اش برای حفاظت از وینترفل امتناع کرده و همه حتی برادرانش را نیز فریب داده است. سر جیمی، سرسی و خانواده‌اش را ترک کرده و با ضمانت برین ثارث به عنوان متحد دنریس، سانسا و جان اسنوا مطرح می‌شود و متحدین وفادار دیگری همچون تئون، تورموند و سگ شکاری نیز به عنوان شوالیه‌هائی صاحب نام به آنها می‌پیوندد و در کنار آریا و گندری، برین، سر جورا، تیریون و برن برای حفاظت از شمال آماده می‌شوند. در ادامه با هم مرور و بررسی دقیق‌تری به جزییات قسمت دوم از فصل هشتم Got با عنوان A Knight of the Seven Kingdoms خواهیم داشت.

این متن حاوی اسپویل است!

قسمت دوم از فصل هشت Game of Thrones با عنوان: A Knight of the Seven Kingdoms

در قسمت دوم از فصل هشت Game Of Thrones شاهد این هستیم که جنگی نابرابر در راه است. شوالیه‌های خاندان استارک و تارگرین و متحدینشان با قوای اندک و با تکیه بر سلاح هائی همچون شیشه‌‌ی اژدها و شمشیر‌هایی از فولاد والریانی که زیر نظر گندری ساخته شده‌اند و شمشیر خاندان سم (هارتزبین) و اژدهاهای دنریس، در مقابل لشکر قدرتمند مردگان که هرگز خسته نمی‌شوند، توقف نمی‌کنند، چیزی احساس نمی‌کنند و توانائی زنده کردن هر موجود مرده‌ای را دارند.

پادشاه شب در کنار فتح وینترفل به دنبال هدفی غائی است. هدفی که با از بین بردن حافظه‌ای که قلب آن برن است، فراموشی را به ارمغان می‌آورد و شبی بی پایان از بر آن زاده می‌شود که با نیستی و مرگ همراه است. اما همان طور که دنریس اذعان دارد قدرت واقعی نه صرفاً در برابری قدرت‌های فیزیکی نهفته است و نه در قدرت‌های ماوراءالطبیعه، بلکه بر قدرت هوش و توانمندی‌های ذهنی استوار است.

بیشتر بخوانید: تحلیل قسمت اول از فصل هشتم Game of Thrones؛ آتش و خون

جیمی لنیستر با بازی Nikolaj Coster-Waldau
جیمی لنیستر با بازی Nikolaj Coster-Waldau

آنها در جلسه‌ای که بی شباهت به شام آخر مسیح نیست، موفق می‌شوند به یک نقشه‌‌ی هوشمندانه دست یابند و سپاه منسجم خود را متوجه برن که قلب هدف غائی پادشاه شب است، سازند و در صدد نابودی حریف واقعیشان پادشاه شوند.

در قسمت دوم از فصل هشت  Game Of Thrones، دو جبهه‌ای که در جنگ تصویرسازی می‌شوند نمادی از جنگ دو جناح خیر و شر است که در آن پادشاه شب که در قعر تاریکی و سرمایی سخت فرو رفته، نمادی از لوسیفر دانته‌ای است و اهالی وینترفیل با شوالیه‌هائی فداکار نمادی از جناح خیر هستند.

مهم ترین درونمایه‌‌ی کلیدی که در قسمت دوم از فصل هشت Game Of Thrones برجسته می‌شود، پرداخت به آئین شوالیه گری و پرداخت شخصیت‌ها در راستای شوالیه‌های قرون وسطائی است.

بیشتر بخوانید: تحلیل قسمت آخر فصل هفت Game of Thrones؛ گرگ و اژدها، لحظاتی از شکوه و ناامیدی

مراسم شوالیه برای Brienne of Tarth با بازی Gwendoline Christie در قسمت دوم از فصل هشت Game of Thrones
مراسم شوالیه برای Brienne of Tarth با بازی Gwendoline Christie در قسمت دوم از فصل هشت Game of Thrones

از خصوصیات بارز یک شوالیه، قدرت، قاطعیت و استواری است. حتی در شوالیه‌‌ی نیرنگ باز و بدکار هم نوعی استحکام و اقتدار مردانه وجود دارد. این خصوصیات را در سکانس مواجهه‌‌ی دنریس Daenerys Targaryen و سانسا Sansa Stark و بحثشان بر سر پادشاهی تخت آهنین و حفاظت از شمال می‌توان به خوبی دریافت. هر کدام از آنها برای ریشه‌ها و اصالت هاشان و باز پس گیری سرزمین مقدسشان در جنگند و با قاطعیت و قدرت و استواری در برابر موانع مقاومت می‌کنند و در این راه از هیچ تلاشی هر چند در تضاد با ارزش‌های اخلاقی عرف، فروگذار نمی‌کنند.

از دیگر ویژگی‌های شوالیه‌ها ورزیدگی اندام، چالاکی و مهارت در حمل سلاح جنگی، چاره گری و تدبیر و خردمندی، وفاداری به شاه و تاج و تخت و تاج بخشی به جای تاج خواهی، میهن پرستی و دفاع از خواست مردم و کین خواهی در عین جوانمردی است.

در قسمت دوم از فصل هشت Game Of Thrones، شاهد اثبات چالاکی و مهارت آریا بعنوان شوالیه‌ای کارآمد و جسور هستیم که از مرگ در برابر حفظ ارزش‌های راستین و مقدس سرزمینش ابائی ندارد و با شجاعت و تکیه بر مهارت‌های فردی به قلب دشمن می‌زند. شوالیه در اساطیر قرون وسطائی دارای سه ویژگی اساسی است. نژاد، گوهر و هنر. که اگر خرد نیز به آن اضافه شود یک انسان آرمانی از بر آن زاده می‌شود.

بیشتر بخوانید: بررسی شخصیت های سریال بازی تاج و تخت؛ اختلال شخصیتی هریک و ویژگی‌های این اختلالات!

ملاقات تورمد Tormund Giantsbane و جان اسنو
ملاقات تورمد Tormund Giantsbane و جان اسنو

بیشتر بخوانید: تحلیل قسمت سوم از سریال Game of thrones؛ شکست امواج و گستره‌ی سپید شمال

گوهر به معنای توانائی و استعدادی ویژه یا همان فراست است. نژاد به خون و نسب و وراثت شوالیه مربوط می‌شود و هنر به معنای نیروی مردی و مردانگی و به معنای جنگ آوری منحصر بفرد شوالیه است که بر خلاف دو مورد قبلی کاملاً اکتسابی است. عنصر گوهر به معنای فر ایزدی و فر شاهی نیز تعبیر می‌شود و این همان ویژگی است که نمونه‌‌ی برابر آن در داستان‌های شوالیه‌ای قرون وسطای اروپا، جست و جوی گرال یا جام مقدس است که تنها یک شوالیه‌‌ی بی باک، دلاور و نکوهش ناپذیر می‌تواند آن را به دست آورد.

در سریال بازی تاج و تخت این مقام از آن جان اسنو و دنریس است که شوالیه‌هائی شجاع، عادل و با شرافت هستند و دارای فر پادشاهی. عنوان شوالیه را قهرمان هنگامی که عملی را با شجاعت و دلاوری و بی باکی و پرهیزکاری و درستکاری انجام می‌دهد، بعنوان مزد و پاداش کسب می‌کند و به عنوان یک ویژگی اکتسابی، قابل انتقال و وراثتی نیست. حتی شاه یا شاهزاده نیز نمی‌تواند از مادر، شوالیه زاده شود.

در قسمت دوم از فصل هشت Game Of Thrones، در صحنه‌ای تأثیرگذار، بالاخره شاهد شوالیه شدن برین ثارث Brienne of Tarth با آن همه سابقه‌‌ی رشادت و جنگاوری هایش هستیم. در قرن‌های دوازده و سیزدهم میلادی، هنگام دریافت نشان شوالیه گری جشن‌های بدیعی ترتیب داده می‌شد و ضمن آن شوالیه طی مراسمی زانو می‌زد به شکلی که تماس شمشیر با شانه‌‌ی شوالیه ممکن بود و دعاهای مذهبی پیوند شوالیه را با رسوم شوالیه گری و مسیحیت محکم تر می‌کرد. در مراسم کوچک و صمیمانه‌ای که طی آن برین در بی تکلفی و سادگی محض توسط سر جیمی به مقام شوالیه منتصب می‌شود در کنار وفاداری فرمیک و میزانسن صحنه به مراسم واقعی انتصاب شوالیه گری قرون وسطائی، با دیالوگ‌هائی تأثیرگذار و خالی از پیچیدگی مواجهیم که اتمسفر این سکانس را به شکوهمندی قابل قبولی نزدیک می‌کند و رسالت شوالیه گری را تثبیت می‌کند:

– به نام جنگجو، به تو فرمان می‌دهم شجاع باشی. به نام پدر، به تو فرمان می‌دهم عادل باشی. به نام مادر، به تو فرمان می‌دهم از بی گناه دفاع کنی… برخیز برین اهل تارت، شوالیه‌‌ی هفت اقلیم.

در داستان‌های شوالیه‌ای اروپائی همچون ایدئولوژی قالب بر سریال بازی تاج و تخت در مورد تارگرین هاو استارکی‌های عادل، چنین می‌نماید که شوالیه حامی تاج و تخت است و نمونه‌ای که یک شوالیه‌‌ی واقعی، از روی قدرت طلبی و حکومت جوئی، رویاروی شهریار بجنگد و تاج بر سر نهد و بر تخت شهریاری بنشیند، دیده نشده است.

بیشتر بخوانید: نقشه سرزمین Game of Thrones را اینجا ببینید!

میزگرد طراحی نبرد که تمامی شوالیه ها و هم پیمان ها گرد آن جمع شده اند! - قسمت دوم از فصل هشت Game of Thrones
میزگرد طراحی نبرد که تمامی شوالیه ها و هم پیمان ها گرد آن جمع شده اند! – قسمت دوم از فصل هشت Game of Thrones

در سکانس کلیدی جلسه‌‌ی شوالیه‌ها برای ایجاد یک نقشه‌‌ی منسجم در مقابل لشکر مردگان به اسطوره‌‌ی میزگرد آرتوری یا اسطوره‌‌ی خورشید می‌رسیم. بررسی اسطوره‌های قرون وسطائی نشان می‌دهد که به روایتی، ابداع میزگرد به اسطوره‌‌ی خورشید باز می‌گردد. آرتور، شاه قهرمان داستان‌های شوالیه‌ای نیز یک قهرمان خورشیدی است و میزگرد یا حلقه‌‌ی آرتوری، قدرت فکری‌ای به اعضا می‌داده است و شوالیه هائی که در این حلقه جای می‌یافتند از هنگام اولین غذای مشترک، خود را در پیوند و حس الفتی شبیه علاقه‌‌ی پدر و پسری می‌یافتند و نمی‌خواستند از هم جدا شوند.

همچنین این نشست‌های میزگرد، غالباً سری، رازآمیز و شگفت آور بوده است؛ شبیه انجمن‌های مهرونیانی که امتیازات طبقاتی در آنها حذف می‌شد و تمامی پیروان میترا هم ردیف و برابر بوده اند. مفهوم میزگرد آرتوری نیز همان طور که در میزگرد محافظان شمال تصویر شده، هم ترازی و حذف طبقات و درجه بندی اعضا است و نام شوالیه‌های میزگرد نیز ۱۲ تایان بوده است.

در این نام هم عدد دوازده نشانه‌ای مهری، یادآور ۱۲ برج فلکی و حواریون میترا است و هم هم تائی اعضا نمایانگر بی طبقگی و هم ترازی شوالیه هاست. شمع‌های روشنی که در جلسه‌‌ی حافظین شمال در قسمت دوم از فصل هشت Game Of Thrones دیده می‌شود، همچون شمع‌های کلیسا که مراسم شام آخر مسیح را به یاد می‌آورد، یادآور افروختن آتش در مهرابه‌ها در آئین میترائی است.

ملاقات برن استارک و جیمی لنیستر
ملاقات برن استارک و جیمی لنیستر در قسمت دوم از فصل هشت Got

موضوع دیگری که از ارکان مهم شوالیه گری است، حضور پررنگ عشق درباری و مفهوم عشق است که در این قسمت با توجه به لحظات پایانی زندگی شوالیه‌ها که گمان می‌رود در جنگ رو به افول رود، برجسته تر شده است.

عشق حتا در نوع عشق ممنوعه که به ارتباطاتی نامتعارف و خارج از مسیحیت که با آئین شوالیه گری آمیخته می‌شود در سریال بازی تاج و تخت بعنوان موتیفی آشکار مطرح می‌شود و در انتهای این قسمت نیز طعم تلخ آن که با مرگ همراه است در رابطه‌‌ی دنریس و جان اسنو به رازگشایی نا امیدکننده‌ای می‌رسد که زوایای تاریک آن به حس و حال ناامیدکننده و بازنده مآبانه‌‌ی پیرنگ کمک بیشتری می‌کند.

سریال بازی تاج و تحت که در بخش فرم محتوائی از الگوی روایت دانای کل تبعیت می‌کند، ما را بعنوان مخاطبان از مجموع اطلاعاتی که هر کدام از شخصیت‌ها می‌توانند به دست بیاورند، بیشتر مطلع می‌کند. ما بیشتر از بقیه‌‌ی شخصیت‌ها می‌دانیم و می‌شنویم و این اطلاعات اضافی مخاطب در روایت محدود بر خلاف روایت نامحدود باعث ایجاد تعلیق می‌شود چرا که می‌توانیم چیزهائی را پیش بینی کنیم که شخصیت‌های درون داستان نمی‌توانند. از طرفی با پیشگوئی‌های برن که از قدرتی ماورائی برخوردار است مواجهیم که در این قسمت مرگ سر جیمی را پیش بینی می‌کند و از اطلاعات دهندگی پیش از موعد درون پیرنگ می‌آید.

 

منابع: مقاله‌‌ی پهلوانان و شوالیه ها، و آبشخور فرهنگی دو ملت ایران و فرانسه نوتهی کاملیا کرقراچلو

تارا استادآقا

تلاش می کنم جمله ای پیدا کنم که از گستره ی زمان و مکان بگذرد. می یابمش اما محو به نظر می رسد‌‌.‌.. کلمه ها روی دست هایم، میان بخار روزی ابری پرواز می کنند. من، دیگری است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا