فصل هشتم Game of Thrones زیر ذره بین؛ هر آنچه باید بدانید!
فروردین ۹۸ در حالی به اتمام رسید که شاهد شروع فصل هشتم از GOT بودیم، فصل آخر از سریالی عظیم و منسجم که میلیونها نفر در سرتاسر دنیا را به خود مشغول کرده است. در این متن قصد داریم کمی ریزبینانه تر به جزییاتی بپردازیم که کمتر راجع به آنها خوانده اید و یا شاید اصلا متوجه آنها نشدهاید، در ادامه با نت نوشت همراه باشید تا مروری به تمامی اتفاقات تا این لحظه فصل هشتم Game of Thrones داشته باشیم.
این متن حاوی اسپویل است!
در ابتدای این مطلب به بررسی تیتراژ ابتدایی و تغییرات و نکات آن پرداختیم و در ادامه قسمت اول از فصل هشت، قسمت دوم، قسمت سوم و قسمت چهارم. با کلیک روی عنوان هر قسمت به بخش مربوطه خواهید رفت. توجه داشته باشید که این مطلب تا انتهای فصل هشت Game of Thrones هر دوشنبه بروز خواهد شد.
نکات مهم تیتراژ فصل هشتم Game of Thrones
خیلی سریع به سراغ اصل مطلب میرویم، در آغاز فصل هشت Game of Thrones تیتراژ سریال به وضوح با قسمتهای قبلی تفاوت دارد و به نظر میرسد که حاوی اطلاعات خیلی خوبی از مسیر داستان و رازهای این ماجرای منسجم باشد، شروعش از جاییست که دیوار توسط شاه شب فرو ریخته و حرکت سپاه شاه شب در مسیر وینترفل نشان داده میشود. همقدم با شاه شب جنس زمین تغییر میکند و یادآور زمانی است که سر جورا مورمنت در قسمت دوم در حال تشریح اعتقادات و ویژگیهای دوتراکیها برای دنریس است که میگوید دوتراکی دو چیز زیاد دارد یکی اسب و دیگری علف و از نظر دوتراکیها آخرالزمان وقتیست که “علفهایی به بی رنگی شیر زمین رو در بر میگیرن که آروم راه میرن و در شب برافروخته میشن و تمام علفهای دیگه رو نابود میکنن” و در قسمت سوم از فصل هشت Game of Thrones میبینیم که ارتش مردگان دوتراکیها رو به مرز نابودی میرساند.
بیشتر بخوانید: تحلیل فصل هشتم سریال Game of Thrones؛ بزرگترین اگر و حسرت تاریخ سینما
پس از دیوار لشکر شاه شب به اولین قلعه مسیر یعنی لست هارت میرسند که منجر به قتل عام خاندان آمبر و کشتن لرد آمبر کوچک میشود لرد آمبر در فصل قبل علیرغم خیانت پدرش و مخالفت سانسا با اعتماد جان دوباره مسئولیت لست هارت را در قبال هم پیمانی با شاه شمال کسب کرد، نکته مهم در لست هارت دیدار باقی مانده نگهبانان شب با برادران بدون پرچم و مشاهده نماد ساخته شده از اعضای قطع شده آمبرها بر روی دیوار و جنازه لرد آمبر در مرکز این نماد توسط پادشاه شب بود که به گفته اعضای گروه این نماد حامل پیامی برای آنهاست و تا کنون معمای این پیغام حل نشده باقی مانده است. جالب تر اینکه بدانید این نماد در اطراف درخت کلاغ سه چشم و زمان ساختن شاه شب توسط کودکان جنگل و ابتدای سریال در غار دراگون استون و سرزمین انسانهای نخستین دیده شده است.
بعد از لست هارت دوربین تیتراژ به قلعه وینترفل میرسد که تمرکز در این قسمت بر دو نقطه بسیار مهم از قلعه است، اول درخت که اهمیت آن زمانی مشخص میشود که برن تصمیم میگیرد به عنوان طعمه شاه شب در این مکان منتظر شاه شب بماند و دیگری زیر زمین وینترفل که از ابتدای داستان مرکز توجه بوده است به نظر میرسد این تمرکز و اهمیت بیشتر از مقبرهای خانوادگی برای استارکها به نظر میرسد چرا که از قسمت اول دیالوگهای بسیار مهمی در این مکان گفته شده است از مکالمه کینگ رابرت با ادارد تا مکالمه جان با دنریس در قسمت دوم همین فصل این زیر زمین زمینه ساز صلح بزرگ و افشاگر رازهای بزرگی است که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد.
بعد از وینترفل بر سرعت حرکت دوربین افزوده شده و وارد کینگز لندینگ میشود و نحوه ورود دوربین به کاخ پادشاهی از راهروهای کاخ است. نمایش زیر زمین کاخ که در فصل اول مشاهده کردیم و محل نگهداری اسکلت اژدهایان بوده است این حدس را تقویت میکند که مسیر ورود سپاه شمال به کاخ احتمالا توسط آریا (به دلیل طی کردن این مسیر در فصل اول) یا تیریون (به دلیل طی کردن این مسیر در فصل قبل و تشکیل جلسه با جیمی) باز خواهد شد. در این قسمت دوباره شاهد سلاح کایبرن میباشیم که احتمالا با اصلاحاتی جدید در این فصل دوباره مورد استفاده قرار خواهد گرفت و یکی از اژدهایان دنریس را شکست خواهد داد.
در ادامه تیتراژ سه اژدها در کنار ستاره دنباله داری نمایش داده میشود که ارجاعی است به جملهای که در فصل اول به برن گفته شده است” ستاره دنباله دار نماد اژدهاست“ و احتمالاً نشانهای از پیروزی اژدها در جنگ نهایی خواهد بود.
تصویر آخر تیتراژ فصل هشتم Game of Thrones شامل نماد چهار خاندان معروف وستروس یعنی گرگ، اژدها، شیر و گوزن میباشد. اکنون با حضور چهار استارک (در انتهای قسمت سوم) پیش بینی میشود که حداقل یک استارک در انتها باقی بماند و همچنین از بین جیمی یا تیریون حداقل یکی تا انتهای فصل جان سالم بدر خواهد برد که در این شرایط شانس تیریون بیشتر است.
تا اینجای کار، یعنی انتهای قسمت سوم تنها ۲ نفر نماینده اژدها در سریال باقی مانده و امیدواریم تا قسمت آخر این دو اژدها همراه ما باشند. اما GOT سرشار از غافلگیری است نماد آخر گوزن است که تنها نماینده باقی مانده از این خاندان گندری است که حرامزاده کینگ رابرت است. در صورت پیروزی لشکر شمال در جنگ نهایی میتواند نام خانوادگی باراتیون را از پادشاه دریافت نماید و آرزوی کینگ رابرت در قسمت اول را که به ادارد استارک گفت زمان ازدواج پسران من با دختران تو فرا رسیده است بالاخره برآورده شود.
بیشتر بخوانید: نقش زن در سریال بازی تاج و تخت؛ جنس دوم در آستانه فصلی سرد
قسمت اول از فصل هشتم Game of Thrones
اولین قسمت از فصل هشتم Game of Thrones با نام وینترفل Winterfell به نمایش درآمد، این قسم به ظاهر ساده گذشت اما جالب است بدانید که سرشار از ارجاعات مهم و جذاب بود. اولین نکته حضور سپاه تارگرینها در شمال و عدم مهمان نوازی اهالی وینترفل بود که مسلما این استقبال زمینه ساز بیعتها و اتفاقات جالبی در قسمتهای چهار به بعد خواهد شد. همین حضور تارگرینها یادآور قسمت اول و حضور کینگ رابرت در وینترفل بود که اتفاقات خوبی پس از آن رخ نداد!
همین سردی شمالیها به جلسه هم کشیده میشود و اولین حضور تارگرینها و عدم اطمینان حاضرین در جلسه حتی با تلاشهای جان اسنو و تیریون لنیستر هم راه به جایی نمیبرد.
برخورد تیریون و سانسا بعد از انبوه اتفاقاتی که در گذشته رخ داده جزو نکات بسیار جذاب قسمت اول بود که با اثبات تدبیر و هوش سانسا در مقابل تیریون جمع و جور شد و همین موضوع امید به مدیریت سانسا در جنگ نهایی مسلما کفه ترازو رو به سمت سپاه شمال سنگین تر خواهد کرد.
از اینجا به سراغ بخش مهم دیگری در قسمت اول میرویم، کینگز لندینگ و جلسهای با حضور ارتش مزدوران که جزییات فراوانی دارند. ارتشی بیست هزار نفری توسط ناوگان یورن گریجوی به کینگز لندینگ منتقل شده است اما نشانههای رضایت در چهره سرسی نمایان نیست.
افرادی از لشکر مزدوران در کشتی یورن کشته شده اند و این موضوع زمانی اهمیت خود را نشان میدهد که بدانیم در سفرهای دریایی بنا بر شنیدهها یورن براثر طوفان دیوانه میشود و او برای جلوگیری از انتشار این خبر زبان خدمه کشتی را بریده است، اما با توجه به شناختی که از یورن در این فصول به دست آمده است احتمالاً راز دیگری در میان است چرا که این مسئله در اولین حضور یورن شنیده میشود و در صورتی که بنا بر سری بودن این مسئله بوده است و مسلما زمان بیشتری برای برملا شدن آن نیاز بود.
بنا بر شایعههای شنیده شده از کتاب در هفت اقلیم سازی (شیپور) وجود داشته که توانایی کنترل اژدها را به نوازنده آن خواهد داد و به نظر میرسد راز ناوگان یورن گریجوی این ساز است که در جهانگردیها بدست آمده و میتواند اژدهای دنریس را تحت فرمان در آورده و این تئوری میتواند جذابیت نبرد پایانی را صد چندان کند به خصوص امیدواریم این نبرد در روشنایی روز اتفاق افتد.
از دیگر اتفاقات مهم استخدام سر بران از بلک واتر برای کشتن جیمی و تیریون بود که نحوه اتفاق افتادن این داستان مسیر شکست سرسی را مشخص خواهد کرد. این نکته را نباید از قلم انداخت که استنیس براتیون زمانی که قصد وام گرفتن از بانک آهنین را داشت تا سپاهش را تقویت کند به سر داووس اشاره کرد که: “مزدورا برای کسایی که بیشتر بهشون پول میدن میجنگن“ همین قاعده برای سر بران رخ داده و الان هیچ تضمینی نیست که برای سرسی این اتفاق رخ ندهد!
تئون در قسمت اول از فصل هشتم Game of Thrones برخلاف همیشه کاری رو درست انجام داد و با این کار نقش بسیار مهمی در قسمت سوم داشت و همین مقدمه باعث خواهد شد که خواهرش هم نقش مهمی در تکمیل ارتش شمال برای مبارزه نهایی در مقابل سرسی ایفا کند.
حضور جیمی لنیستر در آخرین سکانس از قسمت اول و روبرویی با برن و یادآوری اتفاقی که قبل از این در فصل اول رخ داد حتما زمینه ساز مکالمات جذابی در قسمتهای بعدی خواهد بود.
بیشتر بخوانید: تحلیل قسمت اول از فصل هشتم Game of Thrones؛ آتش و خون
قسمت دوم از فصل هشت Game of Thrones
نوبت به قسمت دوم میرسد، نام این قسمت A Knight of the Seven Kingdoms بود، نکته اساسی قسمت دوم از فصل هشت Game of Thrones همان آغاز ماجرا و جمله “به خاطر عشق هر کاری میکنم“ بود کهاینگونه به نظر میرسد با نزدیک تر شدن جیمی و بریان این اتفاق دوباره از نوع دیگری تکرار شود و نکته دیگر در این قسمت اوج گرفتن اختلاف شمالیها با دنریس بود و تلاش دنریس برای صلح با سانسا هم بی نتیجه ماند.
در این قسمت بازگشتی هم به حرف قسمت اول رابرت با ادارد استارک رخ داد که دو پسرش با دو دختر از استارکها ازدواج خواهند کرد و با توجه به تیتراژ نشون داده شده از Game of Thrones به نظر این رابطه و این جمله بدون ماخذ نخواهد ماند.
بیشتر بخوانید: تحلیل قسمت دوم از فصل هشت Game of Thrones؛ شام آخر
قسمت سوم از فصل هشت Game of Thrones
قسمت سوم با نام The Long Night از فصل هشتم Game of Thrones شاهکار بی نظیر کارگردانی و نویسندگی و جلوههای ویژه بود که بر خلاف بعضی پیشبینیها که شاه شب به سمت جنوب با تمام قوا به وینترفل حمله کرد و نشان داد که پیشبینیهای برن درست از آب در میاد در این قسمت القای حس ترس از نگاه سم تا امیدواری پس از شعله ور شدن شمشیرهای دوتراکی موج میزد و در این قسمت بیشترین ارجاعها به حرفهای سیریو فورل استاد رقص آریا بود از جمله معروفاش که: “به خدای مرگ بگو امروز نه“ تا “حرکت بی صدا مثل آب و به سرعت باد“ خاطرات روزهای تمرین را برای بینندگان تداعی کرد و شاه شب را با همین آموزهها شکست داد.
نکته دیگر پیش بینی مردن ملیساندره در سرزمین غریب بود که اتفاق افتاد و ما در ادامه منتظریم ببینیم واریس این شخصیت مرموز هم در کدام سرزمین غریب خواهد مرد!
بیشتر بخوانید: تحلیل قسمت سوم از فصل هشت سریال Game of thrones؛ شکست امواج و گسترهی سپید شمال
قسمت چهارم از فصل هشت Game of Thrones
شروع این قسمت که با نام The Last of the Starks مشخص شده است مطابق انتظار با مراسم با شکوه وداع با دوستان قدیمی که در جنگ با شاه شب کشته شده اند بود و در ادامه شروع مراسمی برای شادی پس از جنگ و جشن پیروزی که در اولین قدم مطابق پیشبینیها گندری توسط ملکه به عنوان فرزند قانونی و وارث استورمز اند معرفی شد و نشانههای جمع آوری متحدین از همین ابتدا قابل تشخیص است و مکالمه مهم دیگر در این قسمت مکالمه تیریون با داووس است که با وجودی که از ابتدا بر این مسئله که مذهبی نیست تاکید میکرد ولی نسبت به اعتقادات خداوند نور کشش پیدا کرده و تیریون با توجه به شناختی که از سر داووس دارد نظرش را به جنگ پیش رو و شرایط متحدین شمالی و دنریس جلب میکند.
مکالمه بین برن و تیریون مقدمه ایست بر ماجرای ادامه فصل و جایی که تیریون به برن میگوید “لرد شدن وینترفل رو نمیخوای بهت حسودیم میشه” بعدا همین مکالمه بین تیریون و واریس و در مورد تخت آهنین و جان اتفاق میافتد و از نظر تیریون همین نخواستن نکته مثبت جان نسبت به تمام گزینههای پیش رو برای بدست آوردن تخت آهنین است.
بیشتر بخوانید: نقد قسمت چهارم از فصل هشتم Game of Thrones؛ ای برادر کجائی؟
موردی که به وضوح در این جلسه مشخص میشود عدم تمرکز جمعیت برای اولین بار روی فردی غیر از دنریس و عصبانیت او از این اتفاق منجر به درخواست سکوت از جان بابت نژاد و نژاد او شد. نکته بعدی مکالمه هاوند و سانسات که بیشتر از اینکه مکالمه اهمیت داشته باشد معرفی سانسای جدید است که در قسمت انتهای بخش با او روبرو خواهیم شد اما در خصوص هاوند هم همچنان امید به مبارزه با برادرش وجود دارد.
نکته بعدی راجع به قسمت چهارم فصل هشت Game of Thrones در خصوص ارتباط آریا و ارجاع به عدم تمایل به لیدی بودن از ابتدای سریال تا به امروز و باور به تبدیل شدن به هیچ کس است که با این مکالمه تکلیف نام این قسمت به عنوان آخرین استارک مشخص میشود و تمام امید شمال و وظایف مربوطه بر دوش سانسا خواهد بود. متاسفانه رابطه بین جیمی و بریان بر اساس پیش بینیهای انجام شده صحیح نبود!
مکالمه بین جان و دنریس شروع اتفاقات مهم این فصل میباشد زمانی که تمام آرزوهای دنریس پیش چشمش رنگ باخته و برای حفظ شرایط گذشته برای اولین بار التماس میکند رازی که میتواند مسیر زندگی را برای دنریس کاملا تغییر دهد در این قسمت نشانههای پایبندی جان به اصول و وفاداری جان به شمال کاملا مشخص میشود نکتهای که بر قول جان به دنریس تاثیر گذاشته و جزو معدود دفعاتی است که جان عهد شکنی میکند و هر بار این مساله برای حفظ شمال و بشریت بوده است.
جلسهای که برای مبارزه با سرسی تشکیل میشود دوباره قدرت و سیاست و شناخت دشمن توسط سانسا را به اثبات میرساند و متاسفانه برای بار دوم نیز پیشنهاد سانسا توسط جان رد میشود و باید منتظر باشیم جزای این کار مشخص شود، سرانجام زمان برای جان فرا میرسد و راز مگو را در میان خانوادهاش همراه با برن با آریا و سانسا بازگو میکند.
حضور بران و مکالمه دوستان قدیمی بر خلاف پیشبینیها بوده اما با توجه به ارجاع به زمان آشنایی بران و تیریون و پیشنهاد تیریون به بران به نظر میرسد حضور بران در دسته روبروی تیریون منبع حوادث و اتفاقات جذابی در جنگ پیش رو باشد.
سفر دو نفره هاوند و آریا تعیین کننده خواهد بود که چرا لیست آریا هنوز اشخاص مهمی را دارد و کار هاوند با برادرش به اتمام نرسیده و به گفته هاوند هر دو از شلوغی بیزارند. مکالمه سانسا با تیریون قبل از شروع سفر نشانی از شروع بازی برای سانسا دارد و زمان امتحان درسهایی است که از پیتر بیلیش آموخته، رازها را میشود بسیار سریعتر منتشر کرد و چه کسی بهتر از تیریون که در مسیر سلسله اشتباهات خود قرار دارد از تیریون به واریس و از واریس به تمام کشور…
در ادامه بررسی قسمت چهارم از فصل هشت Game of thrones متاسفانه مسیر داستان برای گوست به اتمام رسید. طی مکالمه واریس و تیریون بازی تاج و تخت برای این دو شخصیت استارت شد هر کدام بر اساس اعتقاداتی که دارند در صدد انجام کاری هستند اما مسیر چگونه پیش خواهد رفت در قسمت بعد مشخص خواهد شد!
طبق پیش بینی سلاح کایبرن جان یکی دیگر از اژدهاها را گرفت و شرایط به زمانهای دور که تارگارینها با یک اژدها تخت را از آن خود کردند برگشت و پیروزی دیگری برای سرسی رقم خورد و سرسی سیاست خود را برای بازی دوباره اعلام نمود “کسی که بازی تاج و تخت رو انجام میده یا میبره یا میمیره صلحی در کار نیست حتی اگر تمام شهر قربانی شوند” و متاسفانه در نقطه مقابل دنیریس هست که سابقه دیوانگی در خانوادهاش وجود داشته و این موضوع بررسی نقشه توسط تیریون و واریس را سریعتر خواهد کرد، تیریون تلاش خواهد میکند هر دو را کنار هم نگه دارد و واریس تلاش میکند جان را به تنهایی هدایت کند.
قسمت پنجم از فصل هشتم Game of Thrones
در این قسمت که با عنوان The Bells ما خود را برای نبرد بزرگ که از انتهای فصل قبل منتظرش بودیم آماده میکنیم اما پیش از این نبرد نکات و برنامه ریزیهای شخصیتهای اصلی سریال برای ما مشخص میشود برنامه ریزی اول تلاش واریس برای مسموم سازی دنریس است که از طریق نیروهای خود در آشپزخانه در حال اجراست اما با توجه به اینکه پس از اتفاقی که برای میساندی افتاد دنریس غذا نخورده تلاش واریس نیز به ثمر ننشسته است و آخرین جمله و دستور نشان از ادامه تلاش برای وعدههای پیش رو میباشد.
جمله مهم هرچه خطر بیشتر پاداش بزرگتر نشان از امید واریس در ایجاد صلح و نشاندن پادشاهی لایق بر تخت در ازای قربانی کردن خود در این راه دارد، البته که این تلاش تا لحظات آخر و در مکالمه واریس با جان همچنان ادامه مییابد و از نظر واریس تنها راه نجات نشستن جان بر روی تخت است. “میگن هربار که یه تارگرین به دنیا میاد خدایان سکه میندازن و دنیا نفس در سینهاش حبس میشه” چون مطمئن است که سکه جان به کدوم سمت نشسته است، اما طبق معمول این فصل فقط دو جمله از جان میشنویم “ملکه من” و “نمیخوام و نخواستم”
بیشتر بخوانید: تحلیل قسمت پنجم از فصل هشتم سریال بازی تاج و تخت؛ رؤیای سوخته
واریس موفق به تغییر نظر جان نمیشود و نوبت به نقشه دوم میرسد قربانی کردن واریس توسط تیریون، این موضوع در نگاه اول به نظر توسط تیریون برای ایجاد حس اعتماد دوباره مطرح میشود اما به نظر برنامه ریزی توسط تیریون برای نشستن تیریون بر روی تخت شروع شده است، آنچنان که در تیتراژ میبینیم مرحله به مرحله همگام به اتفاقات پیش میرویم حتی پس از کشته شدن شاه شب نشانی از تغییر زمین ابتدای تیتراژ از قسمت ۳ به بعد نبودیم و در نهایت نشان خاندان لنیستر همچنان بر تخت آهنین نمایان است شاید به نظر دور از انتظار باشد اما اتفاقاتی که در طی جنگ شب میان سانسا و تیریون گذشت زمینه ساز این پیشبینی خواهد بود.
نکته باقی مانده از این قسمت که امیدوار به مشخص شدن آن هستیم متن نوشته واریس قبل از دستگیری است که به نظر به صورت عمدی قبل از سوزانده شدن خاموش شده است و در نهایت مرگی عجیب در سرزمینی غریب طبق پیش بینی ساحره سرخ نصیب واریس شد.
از حالا به بعد وارد مسیر پر سرعت و پر هیجان این قسمت، یعنی جنگ بزرگ میشویم با این تفاوت برای دنریس که در تمام نبردهای انجام داده به عنوان ملکه از حداکثر محبوبیت برای طرفداران و حداکثر ترس برای مخالفین برخوردار بوده است، اما در این جنگ از نظر خودش مردم از او میترسند پس باید بترسند! و تلاشهای تیریون برای ایجاد تلفات کمتر تا لحظه آخر ادامه دارد اما متاسفانه ضربههای روحی وارد شده به دنریس در این فصل اجازه فکر کردن و تصمیم گیری را از ملکه گرفته است و به گفته خودش “دفعه بعد که ناامیدم کنی بار آخری است که ناامیدم میکنی”
نکتهی مهم این نبرد حس تعلیقی است که در میانه این قسمت به وجود آمده است و زمانی است که سرسی و تمام ارتش وابسته به او تصمیم را بر پذیرش شکست میگیرند. اما دنریس تصمیم میگیرد که راه پدر دیوانهاش را برود و ملکه خاکسترها باشد و روی دیگر سکه تارگرین را نمایش میدهد و طبیعتا اولین نفری که در این مسیر قدم بر میدارند ترگونودوست به دلیل حس انتقام خواهی عشقش و وفاداری بدون قید و شرط اما جان اسنو در این نقطه تصمیم میگیرد که نجات مردم ارجح بر دستور ملکه است.
مکالمه هاوند و آریا مسیری را برای آریا روشن میکند که نفر آخر لیست در هر صورت کشته خواهد شد و در صورتی که دنبال انتقام باشد نهایتا او نیز کشته خواهد شد و این تصمیمی است که سندور گرفته است و نهایتا پس از دوئل جذاب برادران کلگین اتفاق میافتد .
مسیری که جیمی و سرسی در آن گذر میکنند به بن بستی میرسد که جیمی آرزو داشت و زمانی که برای نجات دخترش از خاندان مارتل با بران سفر کرد گفت “آرزو دارم در میان بازوان زنی که عاشقش هستم بمیرم”
لحظه آخر سریال نشان از اضافه شدن اسم جدیدی در فهرست آریاست؛ آن فرد کسی نیست جز دنریس
پیش بینی اتمام ماجرای در فصل هشتم Game of Thrones
با توجه به اتفاقات پیش آمده به نظر نمیرسد که دنریس بر تخت بنشیند چرا که دنریس هم در صدر لیست آریا هست و هم در معرض برنامه مسموم شدن توسط فرزندان واریس و از طرف دیگر دنریس در قصر نامیرا حضورش را در تالار تخت طلایی دیده است اما زمانی که به تخت نزدیک شد مسیر حرکتش تغییر کرد البته در آن قسمت خاکسترهای موجود در تالار به شکل برف دیده شد.
حضور جان بر تخت به نظر منتفی است به دلیل عدم توانایی و مدیریت در راس امور چرا که در تمام دوران بهترین نفر دوم سریال بوده است و انجام امور در شرایطی که پادشاه باشد به نظر غیر منطقی است و همچنین حکومت تارگارین ها در جهان در هر صورت است حتی اگر جان باشد.
به نظر برنامه سانسا در افشای راز جان به صورت سطحی دیده شده است و به نظر ما با توجه به نشان شیر موجود در تیتراژ در بالای تخت آهنین توافق سانسا و تیریون بر نفر بهتر برای تخت آهنین تیریون باشد و او تنها کسی است که میتواند امنیت و استقلال شمال را تضمین نماید.
پس از انتشار قسمت آخر این متن بروز خواهد شد، با ما همراه باشید.