فیلم چراغ گاز Gaslight ساختهی جورج کیوکر؛ این زنان در پرده آخر حرف میزنند!
فیلم چراغ گاز Gaslight به کارگردانی جورج کیوکر George Cukor و با هنرمندی اینگرید برگمن، شارل بویر و ژوزف کوتون که در سال ۱۹۴۴ در ژانر دلهره ساخته شد. یکی از دلایل اهمیت این فیلم عواملش میباشد. چرا که پیش از این، کیوکر تجربه ساختن فیلمی در این ژانر را نداشت و فیلم پیشین او زنان کوچک بود که اقتباسی از رمانی به همین نام به نویسندگی لوییزا میکات بود که در ژانری بسیار متفاوت از چراغ گاز قرار میگرفت. در ادامه با بررسی فیلم چراغ گاز همراه نت نوشت باشید.
چراغ گاز و چراغ راه
این زنان در پرده آخر حرف میزنند
فیلم چراغ گاز اثری اقتباسی است. این فیلم از نمایشنامهای به نام خیابان فرشته، نوشته پاتریک هامیلتون ساخته شده است. از دیگر داستانهای این نویسنده طناب نام دارد که آلفرد هیچکاک در سال ۱۹۴۸ فیلمی بر اساس آن و به همین نام ساخت.
اینگرید برگمن نیز تجربه بازی در چنین نقش زن بیمارنما و عصبی را نیز پیش از این فیلم نداشت. همچنین چراغ گاز سرشار از مضامینی است که امروز میتوان با نگاهی فمنیستی به تحلیل آنها پرداخت.
همان طور که پیشتر گفته شد، ساختن فیلم چراغ گاز، تجربهای متفاوت برای کیوکر George Cukor و اینگرید برگمن بود. کیوکر بیشتر با آثاری همچون بانوی زیبای من، داستان فیلادلفیا و تعطیلات شناخته میشود که آثاری در ژانر کمدی رمانتیک میباشند.
حال آنکه چراغ گاز، ژانری متفاوت و جنایی داشت. کیوکر با ساختن این فیلم نشان داد که در دیگر ژانرهای سینمایی نیز توانایی و مهارت دارد. اما فیلم چراغ گاز برای اینگرید برگمن راه روشنی بود. او پیشتر در فیلم زنگها برای که به صدا در میآیند و کازابلانکا درخشیده بود، با چراغ گاز در نقش زنی اسیر ظاهر شد و نخستین اسکار را برای او به ارمغان آورد. بازی در چنین نقشی هیچکاک را بر آن داشت تا او را در مقام ستارهی فیلمهای طلسم شده، بدنام و بر مدار جدی بنشاند.
چراغ گاز علاوه بر اسکار بهترین بازیگر نقش زن، برنده اسکار بهترین کارگردان هنری برای سدریک گیبسون، ویلیلم فرای، پل هلدشینسکی و ادوین ب ویلمن نیز شد. همچنین اینگرید برگمن در جشن گلدن گلوب نیز جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن را از آن خود کرد.
شایان ذکر است که چراغ گاز در رشتههای بهترین بازیگر مرد، بهترین بازیگر نقش دوم زن، بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه اقتباسی و بهترین فیلمبرداری سیاه و سفید نامزد اسکار شده بود.
بیشتر بخوانید: فیلم کازابلانکا Casablanca ساختهی مارتین کورتیز؛ رمانتیکترین فیلم سینمای جهان!
چراغ گاز و فمنیسم
همان طور که پیشتر اشاره شد، چراغ گاز را میتوان با توجه به داستان و زن محور بودن اثر، از نگاه فمنیستی نیز تحلیل و بررسی کرد. سیمون دوبووار، نویسنده و متفکر سرشناس و فمنیست فرانسوی در شاهکار خود جنس دوم بیان میدارد که یکی از مراحل و عوامل استقلال زن، استقلال مالی وی میباشد.
بدین معنی که استقلال مالی برای زن، یکی از راههای رسیدن به آزادی و برابری جنسیتی میباشد. اساس چراغ گاز نیز بر همین امر استقلال مالی استوار است.
خالهی پائولا که خوانندهی مشهور زمانهی خویش بوده، تنها زندگی میکرده و صاحب اموال بسیاری بوده است. او تمام خصلتهای یک زن آزاد و مستقل را داراست. نخست آنکه صاحب کار و درآمد حاصل از آن است، در نتیجه استقلال مالی دارد.
همچنین خانهای اشرافی برای خود مهیا کرده است. در نگاه رادیکال فمنیستی نیز میتواند زن کاملی باشد. چرا که مرد هیچ جایگاه ویژهای در زندگی او ندارد. وی نه صاحب شوهر و نه صاحب فرزند است و تنها و مستقل زندگی میکند و تنها سرپرستی خواهرزادهاش را به عهده گرفته که او نیز دختر است.
بیشتر بخوانید: فیلم ۱۲ Angry Men دوازده مرد خشمگین اثر سیدنی لومت
قتل او نیز که داستان با آن شروع میشود، توسط مردی اتفاق افتاده که در فکر به دست آوردن اموال او بوده. به نوعی مرد در پی از بین بردن یکی از عوامل مهم استقلال زن بوده است تا وی را برده یخویش سازد.
این همان کاریست که او با خواهرزدهی این زن، پائولا میکند. گریگوری پس از کشتن خالهی پائولا، برای بدست آوردن اموال وی، به سمت تنها وارث او یعنی پائولا میرود. او از اعتماد و علاقهی پائولا سواستفاده میکند تا وارد خانهی خاله شوند.
سپس طرحی میریزد تا عقل او را زایل کند. این امر نیز از مسیر مردسالارانه پیش میرود. وی را به تفریح هایی که خود برنامه ریزی کرده میبرد، اجازهی خروج از خانه را نمیدهد. با این کارها زن را از حضور در اجتماع منع میکند. وی را خانه نشین میکند و دست به اعمالی میزند تا او را روانی جلوه دهد.
گاهی هم که اجازه خروج میدهد، رفتاری میکند تا پائولا در جمع و از حضورش شرم زده و پشیمان گردد. او با این امر زن را از تمام اعمال خویش شرمسار میکند و اعتماد به نفس و شخصیت را از او میگیرد.
این دقیقا همان اتفاقی است که جامعه مردسالار با زن میکند و چراغ گاز آن را در قالب چنین داستانی به تصویر کشیده است. اما در انتها بیان میکند که همین زن هم اگر موقعیتش پیش بیاید در برابر مرد میایستد و از حقوق خویش دفاع میکند.
نکته جالب توجه آن است که پائولا از همان ترفندی بهره میبرد که گریگوری از آن استفاده میکرده است. با دیوانه انگاشتن خود در نهایت مرد را تحویل پلیس میدهد. به نوعی چراغ گاز بیان میکند که جامعه مردسالار، در نهایت گریبان مرد بد را نیز خواهد گرفت.
شخصیت زن در فیلم تا حد برده و ابژه شدن پیش میرود و گوش به فرمان مرد فیلم است، اما از زمانی که متوجه بیمار نبودنش میشود و به قدرت تفکر و تحلیل خویش پی میبرد، حاضر نیست ابژه و منفعل باشد. او در پایان فیلم، به شخصیت زنی قدرتمند که از بند گسسته و به خویش ایمان آورده تبدیل میشود.
چراغ گاز و سینمای اکسپرسیونیستی
چراغ گاز را میتوان فیلمی اکسپرسیونیستی به شمار آورد. از نشانگان سینمای اکسپرسیونیستی فضاهای تاریک و تیره، سایههای بلند، درون مایه تلخ، زوایای تیز و مواردی از این دست میباشند. تمام این نشانگان، در بیان بهتر فضای تیره و تار جامعه میباشند. از مهم ترین فیلمهای اکسپرسیونیستی تاریخ سینما، مطب دکتر کالیگاری است که در سال ۱۹۲۰ و به کارگردانی روبرت وین ساخته شد.
چراغ گاز نیز دارای چنین فضایی است. خیابانهای سرد و مه زده و عموما در شب لندن، درون مایه قتل و تباهی، سایه هایی که روی در و دیوار خانه و شهر میافتند به صورت نشانگانی از این سینما رفتار میکنند. هرچه داستان پیش میرود و سیاهی گسترده تر میشود، این علائم بیشتر در فیلم دیده میشود. سکانسهای پایانی چراغ گاز که افشاگری فضای ترسناک و تباه فیلم است بیشتر به سینمای اکسپرسیونیستی طعنه میزند.
گرچه این فضای موهوم با سکانس افتتاحیه قاطع و ناگهانی و تیرهای شروع میشود و حتا در صحنههای عاشقانهی فیلم با وجود مه آلود بودن و رفتارهای مرموز مرد و سخنان پیرزن هم قطار پائولا و مواردی از این دست این اوهام وجود دارد، اما به شدت سکانسهای پایانی نیستند
بالاخانهای که وسایل و اموال خالهی پائولا در آنجا قرار دارد، با زوایای تیز و پنجرهها و سقف زیرشیروانی و فضای تاریکی که داراست، به شدت اکسپرسیونیستی است.
چراغ گاز از رنوار تا دیکنز
فضای فیلم چراغ گاز بسیار به نقاشیهای آگوست رنوار، نقاش سبک امپرسیونیسم فرانسوی شباهت دارد. همچنین فضای شهری و خانهای که در فیلم مشاهده میکنیم، بی شباهت به آثار ادبی چارلز دیکنز نیست. در ادامه بیشتر به این شباهتها خواهیم پرداخت.
بیشترین شباهتی که چراغ گاز با نقاشیهای رنوار دارد، در طراحی صحنه و لباس آن مشهود است و به چشم میآید. اگر به لباس هایی که در شخصیتهای نقاشیهای رنوار پوشیده اند نیک بنگریم، متوجه شباهتشان با لباسهای شخصیتهای چراغ گاز میشویم. پیراهن هایی با دامنهای طبقهای و حاشیه دانتل، چتر آفتابی، آرایش موها از کدهای لباسی است که در هر دو اثر به چشم میخورد.
لباسهای پائولا شباهت نزدیکی با لباسهای شکوهمند نقاشیهای رنوار دارد. در مورد مردان نیز لباسها به همان کت و شلوارهای متداول و همیشگی محدود میشود. فضای باغی و عمارت اشرافی نقاشیهای رنوار نیز در طراحی صحنه چراغ گاز نیز الگو گرفته شده است.
وقتی آثار دیکنز را میخوانیم، با فضایی سرد و مه آلود، خیابانهای تاریک و نمور، عمارتهای اشرافی رازآلود و خفته رو به رو میشویم. درون مایهی داستانهای دیکنز نیز اصولا تیره و نمایش فاصله طبقاتی انگلیس میباشد. چراغ گاز نیز چنین تصویرهای ارائه شده از لندن دیکنز را نمایش میدهد و فضایش یادآور یکی از داستانهای مشهور وی به نام آرزوهای بزرگ میباشد.
چراغ گاز و پرده آخر
چراغ گاز را به لحاظ محتوا و مضمون و تا حدودی فرم میتوان با فیلم ایرانی پرده آخر مقایسه کرد. پرده آخر در سال ۱۳۶۹ به کارگردانی واروژ کریم مسیحی ساخته شد. در این فیلم هنرمندانی چون فریماه فرجامی، داریوش ارجمند، نیکو خردمند، جمشید هاشم پور، ماهایا پطروسیان و سعید پورصمیمی ایفای نقش میکنند.
پرده آخر در نهمین جشنواره فیلم فجر توانست سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی، بهترین صدابرداری، بهترین فیلمبرداری، بهترین چهرهپردازی، بهترین صحنهآرایی، بهترین بازیگر نقش دوم زن، بهترین بازیگر نقش دوم مرد و بهترین بازیگر نقش اول زن را از آن خود کند.
با توجه به مضمون و محتوای مشترک هر دو فیلم چراغ گاز و پرده آخر، میتوان این دو فیلم را با یکدیگر مقایسه نمود و به نوعی پرده آخر را نمونهی وطنی و ایرانی چراغ گاز خواند. در هر دو اثر، عدهای قصد دارند ثروتی را که زن به ارث میبرد از آن خویش کنند.
ترفند و راه حل شخصیتهای هر دو فیلم برای رسیدن به هدف شومشان یکسان است. در هر دو اثر شخصیتها سعی بر آن دارند تا با دیوانه کردن زن و روانی جلوه دادن و در نهایت قتل او، میراثی را که به ارث میبرد، چپاول کنند.
در چراغ گاز همان طور که پیشتر گفته شد، مردی با نزدیک شدن و اغوای پائولا میخواهد میراث خالهی او را از آن خود کند. در پرده آخر، خواهر و برادر همسر متوفی فروغ الزمان، با دیوانه کردن وی در پی غصب ثروت برادر درگذشته هستند.
در هر دو فیلم، برای رسیدن به این امر و اجرای هرچه بهتر صحنه سازی ها، مردان گروهی را برای این کار استخدام میکنند. گریگوری در چراغ گاز خدمتکار جوانی را همسو با اهداف خویش استخدام میکند و خود صحنه سازی میکند تا پائولا را دیوانه کند.
در پرده آخر، کامران میرزا و تاج الملوک با استخدام گروه بازیگران تئاتری و درخواست صحنه سازی از آنها در پی رسیدن به دیوانه کردن فروغ الزمان هستند. حال آنکه با توجه به پیشینه تئاتری واروژ کریم مسیحی این مسئله بازیگران و صحنه سازیها و فرم فیلم بیشتر رنگ و بوی تئاتری میگیرد و تاثیر گذارتر است.
بیشتر بخوانید: فیلم نور زمستانی Winter Light اثر اینگمار برگمان؛ خدای بزرگ کاش شادمانیم مرا ترک نکند…
در هر دو فیلم با دخالت پلیس و شک کردنش به ماجرا و البته همیاری خدمه، زن از مهلکه نجات مییابد و شخصیتهای شرور به دام میافتند. ذکر این نکته نیز شایان توجه است که در آخرین پردهی هر دو فیلم چراغ گاز و پرده آخر، ماجرا لو میرود و صحنه علیه شخصیتهای منفی چیده میشود و در نهایت زن رهایی مییابد.
داستان هر دو فیلم نیز در تاریخی پیش از دورهای که ساخته شده اتفاق میافتد. داستان چراغ گاز با توجه به لباسها باید برای حدود ۶۰ سال پیش از آن باشد. داستان پرده آخر نیز به زمان قاجار باز میگردد که همان حدود ۶۰ سال پیش از ساخته شدنش میباشد. همچنین معماری خانه که لوکیشن اصلی هر دو فیلم میباشد بسیار شبیه به یکدیگر هستند.
هر دو در عمارتی قدیمی و اشرافی فیلمبرداری شده اند. همچنین پلکانها که نقش ویژهای در فضاسازی هر دو فیلم دارند، حضوری چشمگیر دارند. همچنین هر دو فیلم چراغ گاز و پرده آخر دارای فضایی موهوم و ترسناک و جنایی نیز هستند.