سینمای ایران

فیلم غلامرضا تختی: خاطرات یک خبرنگار از زندگی و مرگ جهان پهلوان تختی

غلامرضا تختی جدید ترین ساخته‌‌ی بهرام توکلی و نویسندگی و تهیه کنندگی سعید ملکان به زندگی و مرگ جهان پهلوان تختی می‌پردازد. این فیلم روایتگر ۳ مرحله از زندگی جهان پهلوان تختی می‌باشد و بازیگرانی چون محسن تختی، شاهرخ شهبازی، علیرضا گودرزی، حمیدرضا آذرنگ، فرهاد آئیش، سیاوش طهمورث، ماهور الوند، بهنوش طباطبایی، ستاره پسیانی، پریوش نظریه، آتیلا پسیانی، معصومه قاسمی پور، امیررضا فرامرزی در این فیلم به هنرنمایی می‌پردازند. در ادامه با نقد فیلم غلامرضا تختی با نت نوشت همراه باشید.

 

[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] فیلم اینجا بدون من , اقتباسی از نمایشنامه باغ وحش شیشه‌ای تنسی ویلیامز

فیلم غلامرضا تختی

برای شروع نقد و بررسی فیلم غلامرضا تختی از فرم سینمایی آن شروع می‌کنیم. بهرام توکلی، یکی از معدود کارگردان‌های جوان سینمای ایران است که سکانس افتتاحیه‌ی فیلم هایش گیرا و درست هستند و از همان ابتدا پلان کلی از فیلم را به مخاطب نشان می‌دهند و او را از همان ابتدا دچار فیلم می‌کند و تا پایان رهایش نمی‌سازد.

سکانس افتتاحیه اتفاقا بخش مهمی از فیلم است. چرا که می‌تواند تاثیر زیادی بر مخاطب برای پیگیری فیلم بگذارد. به عبارت دیگر، مقدمه‌ی فیلم محسوب می‌شود. اگر فیلم را به مثابه معماری در نظر بگیریم، سکانس افتتاحیه همان پیش ورودی بنا می‌شود.

به یاد بیاوریم تیتراژ «اینجا بدون من» را که روی اسباب و اثاثیه و بخش‌های مختلف خانه‌ی شخصیت‌های داستان می‌آمد. و یا عنوان بندی در فیلم «آسمان زرد کم عمق» که روی دیوارهای خراب بخش‌های مختلف خانه‌ی شخصیت‌ها نقش می‌بست.

در «بیگانه» نیز شروع فیلم با اکسسوار و بخش‌های مختلف و قابل ارجاع به شخصیت‌های متفاوت فیلم بود. حتا در «تنگه ابوقریب» که چندان شباهتی به آثار پیشین بهرام توکلی ندارد نیز ما با یک سکانس افتتاحیه‌ی ۱۸۰ درجه، فیلم را شروع می‌کنیم که در طی آن با لوکیشن جنگ و رزمنده‌ها و دیالوگ هایشان آشنا می‌شویم. این امتیاز ویژه بهرام توکلی، در غلامرضا تختی نیز دیده می‌شود.

بیشتر بخوانید: نقد فیلم جان دار ؛ قتل، قصاص در میان قیمومیت ابتر زنان

فیلم با مونولوگ‌های یک خبرنگار آغاز می‌شود که از همان ابتدا هدف فیلم را که نمایش زندگی جهان پهلوان تختی است را به مخاطب می‌گوید و پس از آن به وصیت و خودکشی و سپس زندگانی تختی می‌رسد.
فیلم با مونولوگ‌های یک خبرنگار آغاز می‌شود که از همان ابتدا هدف فیلم را که نمایش زندگی جهان پهلوان تختی است را به مخاطب می‌گوید و پس از آن به وصیت و خودکشی و سپس زندگانی تختی می‌رسد.

فیلم با مونولوگ‌های یک خبرنگار آغاز می‌شود که از همان ابتدا هدف فیلم را که نمایش زندگی جهان پهلوان تختی است را به مخاطب می‌گوید و پس از آن به وصیت و خودکشی و سپس زندگانی تختی می‌رسد. باید اقرار کرد که این سکانس به قدری تاثیرگذار و تکان دهنده است که وقتی امضای تختی بر وصیت نامه‌اش با عنوان فیلم یکی می‌شود، از همان ابتدا حسی آمیخته به غرور و لرز بر مخاطب می‌نشاند.

در نقد فیلم غلامرضا تختی از منظر فرم باید گفت که از همان ابتدا بر ما آشکار می‌شود که با روایتی داستانی-مستند رو به رو هستیم. همان طور که پیش تر گفته شد، فیلم با مونولوگ خبرنگار آغاز می‌شود که این بر جنبه مستند و ژورنالیست بودن اثر افزوده است. به یاد بیاوریم تیتر روزنامه‌های مختلف را که چندی یک بار با عکس‌های تختی بر صفحه اولشان در چاپخانه نمایش داده می‌شوند.

بیشتر بخوانید: فیلم تنگه ابوقریب به کارگردانی بهرام توکلی ، به نام گل سرهای خونی

نکته دیگری که فیلم را به مستند نزدیک کرده، استفاده از تصاویر آرشیوی در جای جای فیلم است. سکانس‌های استقبال از تختی پس از مسابقاتش، کودتای ۲۸ مرداد، خاکسپاری جهان پهلوان و... نمونه‌هایی از این مستندگرایی هستند که البته با بخش داستانی ادغام شده اند.
نکته دیگری که فیلم را به مستند نزدیک کرده، استفاده از تصاویر آرشیوی در جای جای فیلم است. سکانس‌های استقبال از تختی پس از مسابقاتش، کودتای ۲۸ مرداد، خاکسپاری جهان پهلوان و… نمونه‌هایی از این مستندگرایی هستند که البته با بخش داستانی ادغام شده اند.

نکته دیگری که فیلم را به مستند نزدیک کرده، استفاده از تصاویر آرشیوی در جای جای فیلم است. سکانس‌های استقبال از تختی پس از مسابقاتش، کودتای ۲۸ مرداد، خاکسپاری جهان پهلوان و… نمونه‌هایی از این مستندگرایی هستند که البته با بخش داستانی ادغام شده اند. بنابراین ما با اثری داستانی-مستند رو به رو هستیم که اتفاق تازه‌ای در کارنامه‌ی سینمایی بهرام توکلی است.

در نگاه محتوایی در نقد فیلم غلامرضا تختی باید گفت که اثر، دو جنبه از شخصیت جهان پهلوان را به نمایش می‌گذارد. شخصیتی درونی و خانوادگی و شخصیتی بیرونی و مردمی. فیلم نمی‌خواهد قهرمان پروری کند و می‌خواهد آنچه را که عیان بوده است را به روشنی بیان کند.

بیشتر بخوانید: فیلم تنگه ابوقریب از بهرام توکلی ؛ اکشنی از انفجار و خاک و خاکریز

نقد فیلم غلامرضا تختی کاری از بهرام توکلی
نقد فیلم غلامرضا تختی کاری از بهرام توکلی

جنبه درونی و خانوادگی تختی، چندان روشن نیست و بیشتر به رنگ سیاهی می‌گراید. خانواده‌اش از او گله مند هستند، چرا که آنچنان که به مردم می‌پردازد، به خانواده چندان بهایی نمی‌دهد. در زندگی زناشویی‌اش نیز موفق نیست و همسرش نیز از او گله مند است. اما جنبه بیرونی و مردمی تختی، همان پهلوانی است که همه از او سراغ داریم.

رویه‌ی روشن و سفید شخصیت وی است. او بی چشم داشت و با دستی گشاده به مردم کمک می‌کند. مردمی که البته مثل مردمان امروز، فراموش کار و قدر نشناس هستند. بنابراین فیلم، دو جنبه سیاه و سفید و در نهایت خاکستری تختی را به مخاطب نشان می‌دهد. درست همانند رنگ فیلم که سیاه و سفید است.

بیشتر بخوانید: هت تریک فیلمی از رامتین لوافی؛ این جانیان کوچک

رویه‌ی روشن و سفید شخصیت وی است. او بی چشم داشت و با دستی گشاده به مردم کمک می‌کند. مردمی که البته مثل مردمان امروز، فراموش کار و قدر نشناس هستند. بنابراین فیلم، دو جنبه سیاه و سفید و در نهایت خاکستری تختی را به مخاطب نشان می‌دهد. درست همانند رنگ فیلم که سیاه و سفید است.
رویه‌ی روشن و سفید شخصیت وی است. او بی چشم داشت و با دستی گشاده به مردم کمک می‌کند. مردمی که البته مثل مردمان امروز، فراموش کار و قدر نشناس هستند. بنابراین فیلم، دو جنبه سیاه و سفید و در نهایت خاکستری تختی را به مخاطب نشان می‌دهد. درست همانند رنگ فیلم که سیاه و سفید است.

طراحی صحنه و لباس در نقد فیلم غلامرضا تختی باید مورد توجه قرار بگیرد. چرا که اصولا برای تهرانی که روز به روز در حال تغییر است، طراحی صحنه و پیدا کردن لوکیشنی که مناسب دهه ۳۰-۴۰ خورشیدی باشد بسیار دشوار است. اما کیوان مقدم به خوبی توانسته فضایی طراحی کند که تداعی کننده‌ی آن دهه‌ها باشد.

معماری‌های دوران پهلوی اول و دوم، اتومبیل‌ها و تابلو‌های فروشگاه‌ها و هتل آتلانتیک و اکسسوار صحنه با جزییات انتخاب و پرداخته شده اند. امیر ملک پور نیز به عنوان طراح لباس خوش درخشیده. دوبنده‌های کشتی، بارانی‌ها و شاپوهای مرسوم آن دوران نیز نمونه‌هایی از این انتخاب‌های درست هستند.

بیشتر بخوانید: نقد فیلم بنفشه آفریقایی اثری از مونا زندی حقیقی و علیرضا شجاع نوری

تمامی این سکانس‌ها به گونه‌ای دکوپاژ و کارگردانی شده اند که بیش از آنکه یادآور زمختی و سختی کشتی باشند، به باله‌ای تک نفره می‌مانند.
تمامی این سکانس‌ها به گونه‌ای دکوپاژ و کارگردانی شده اند که بیش از آنکه یادآور زمختی و سختی کشتی باشند، به باله‌ای تک نفره می‌مانند.

حتا با وجود محدودیت حجاب زنان در سینمای پس از انقلاب نیز، حجاب و لباس بازیگران زن با توجه به موقعیت خانوادگی و اجتماعی‌اشان به گونه‌ای طراحی شده است که باعث محدودیت فیلم نشده و آن را باورپذیر کرده است. همچنان باید به این نکته توجه داشت که طراحی صحنه و لباس و انتخاب رنگ برای فیلم‌های سیاه و سفید بسیار سخت تر است. چرا که هر رنگی، وقتی در فرم سیاه و سفید فیلمبرداری شود، بازتاب متفاوتی از خویش نشان می‌دهد.

در بررسی فیلم غلامرضا تختی باید از سکانس‌های درخشان تمرین‌های تختی از کودکی تا قهرمانی‌اش یاد کرد. تمامی این سکانس‌ها به گونه‌ای دکوپاژ و کارگردانی شده اند که بیش از آنکه یادآور زمختی و سختی کشتی باشند، به باله‌ای تک نفره می‌مانند. بگذاریم در یادمان برقصد تمرین تختی نوجوان را با توبره‌ای انسان مانند و یا اوج این تمرین‌ها پیش از مسابقه که در اتاق آینه، تک نفره و با هم رزم خیالی کشتی می‌گیرد. کشتی که البته چنان نرم و لطیف و رها اجرا می‌شود که بیشتر به باله‌ای می‌ماند. اتاق آینه به این تداعی نیز قدرت می‌بخشد.

بیشتر بخوانید: نقد فیلم ناگهان درخت کاری از صفی یزدانیان؛ یک عاشقانه‌ی آرام

ماهور الوند در نمایی از فیلم غلامرضا تختی کاری از بهرام توکلی / حتا با وجود محدودیت حجاب زنان در سینمای پس از انقلاب نیز، حجاب و لباس بازیگران زن با توجه به موقعیت خانوادگی و اجتماعی‌اشان به گونه‌ای طراحی شده است که باعث محدودیت فیلم نشده و آن را باورپذیر کرده است.
ماهور الوند در نمایی از فیلم غلامرضا تختی کاری از بهرام توکلی / حتا با وجود محدودیت حجاب زنان در سینمای پس از انقلاب نیز، حجاب و لباس بازیگران زن با توجه به موقعیت خانوادگی و اجتماعی‌اشان به گونه‌ای طراحی شده است که باعث محدودیت فیلم نشده و آن را باورپذیر کرده است.

بیشتر بخوانید: نقد فیلم درخونگاه کاری از سیاوش اسعدی؛ همیشه جایی برای گذشته است!

در نقد فیلم غلامرضا تختی باید توجه داشت که گرچه فیلم از زمان گذشته می‌گوید، اما اگر خوب بنگریم، امروز جامعه‌ی ایران را می‌توانیم در اثر مشاهده کنیم. وضعیت فرهنگی و سیاسی و اجتماعی آن دوران، گویی چندان با این دوران فرق نمی‌کند. مردم، همان مردم هستند. مردمی جوگیر که ناگاه یک روز از قهرمانی، پهلوان می‌سازند و دیگر شب او را از خاطر می‌برند.

مردمانی فراموش کار و قدر نشناس که در هر برهه‌ی تاریخی، نجات دهنده اشان را در گور کرده اند و همچنان به دنبال ناجی هستند. حتا اشاره‌ی فیلم به زلزله بویین زهرا و جلو افتادن تختی برای جمع آوری کمک به زلزله زدگان و شور مردم برای کمک رسانی، بی شباهت به زلزله چند وقت پیش کرمانشاه و جو عمومی مردم برای هم پا شدن با سلبریتی‌ها برای کمک و سپس فراموش کردنشان نیست. پس فیلم «غلام‌رضا تختی» را نمی‌توان فیلمی دانست که از گذشته می‌گوید، بلکه زمان حال را در قالب گذشته بازگو می‌کند.

در انتهای بررسی فیلم غلامرضا تختی باید گفت که فیلم، اثری ملی گراست. در زمانه‌ای که ما ایرانیان، بیش از پیش از فرهنگ و ارزش هایمان دور شده ایم، «غلام‌رضا تختی» به ما از ورزش باستانی و اسطوره‌های معاصرمان می‌گوید. دو گنجینه از هزاران گنجینه‌ای که داریم از دستشان می‌دهیم. سینمای امروز ایران، بیشتر به چنین فیلم‌های ملی گرایی نیاز دارد. بیش باد!

بیشتر بخوانید: نقد فیلم سال دوم دانشکده من کاری از رسول صدر عاملی؛ پنج سال در دانشکده من

آرش منادی

آرش منادی هستم. فارغ التحصیل کارشناسی معماری. علاقمند به سینما و ادبیات. بیشتر از اینکه بخوام فیلم ها رو نقد کنم، دوست دارم تحلیلشون کنم.

نوشته های مشابه

‫۳ دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا