سینمای جهان

نقد فیلم Ghost Dog: The Way of the Samurai اثر جیم جارموش

گوست داگ یا Ghost Dog: The Way of the Samurai فیلم عجیبی از جیم جارموش Jim Jarmusch با نگاهی به آموزه‌های عرفان شرق و به طور متمرکز با تاثیر از گفتارهای کتاب هاگاکوره نوشته‌ی یاماموتو چونه موتو است. در ادامه با نقد فیلم Ghost Dog: The Way of the Samurai با نت نوشت همراه باشید.

کتاب هاگاکوره نوشته‌ی یاماموتو چونه موتو که در اصل راه و رسم سلوک سامورائی است و با گرایش‌هائی ضد عقلانی نوشته شده است چکیده‌ی گفتگوهای چونه موتو (که بعد از مرگ امیر خود به دهکده‌ای می‌رود و در عزلت به تفکر و مراقبه می‌پردازد) با راهبه جوان است که ۷ سال به طول می‌انجامد. حاصل آن قرار بود سوزانده شود اما پس از انتشار با موفقیت بی نظیری مواجه شد.

بیشتر بخوانید: فیلم Paterson ساخته‌ی جیم جارموش؛ جشنی بیکران برای بزرگداشت لذتی یکنواخت!

در فراز اول کتاب با گفتاری روبرو می‌شویم که درونمایه‌ی اصلی فیلم Ghost Dog: The Way of the Samurai را آشکار می‌کند:

طریقت سامورائی استوار بر مرگ است. آن گاه که باید بین مرگ و زندگی یکی را انتخاب کنی بی درنگ مرگ را برگزین. دشوار نیست؛ مصمم باش و پیش رو. اینکه بگوئیم مردن بدون رسیدن به هدف خود مرگی بی ارزش است راهی است سبکسرانه برای پیچیده کردن موضوع. آن هنگام که تحت فشار انتخاب زندگی یا مرگ قرار گرفته‌ای لزومی هم ندارد به هدف خود برسی.

نقد فیلم Ghost Dog: The Way of the Samurai اثر جیم جارموش ؛ مجنون شو و از جان گذشته

گوست داگ (فارست ویتاکر Forest Whitaker) یک قاتل حرفه‌ای و درونگراست که بر پشت بامی حقیر با کبوترهایش زندگی می‌کند و پیرو سلوک سامورایی هاگاکوره است. در همین ابتدای نقد فیلم Ghost Dog: The Way of the Samurai با تصاویر زیبا و رهائی از پرواز کبوتری بر فراز آسمان با موسیقی درخشان گروه  Raz آغاز می‌شود که برگرفته از تم صدای کبوتر است و با حرکت دالی دوربین به  نرمی به اتاق گوست داگ می‌رسد که در حال خواندن کتاب هاگاکوره است. فرازهائی که در حال خواندن است در روح و روان گوست داگ برای همیشه ثبت می‌شود:

بیشتر بخوانید: تحلیل فیلم Nocturnal Animals حیوانات شبگرد اثر تام فورد

راه سامورائی در مرگ نهفته است. هر روز باید به مرگ حتمی فکر کرد. هر روز وقتی جسم و فکر یک نفر در آرامش است باید به آفرینش همه چیز بیندیشد. به تیرها، اسلحه ها، نیزه‌ها و شمشیرها. به آفرینش نحوه انتقال امواج. به پرتاب شدن وسط شعله‌های آتش.

به آفرینش اصابت رعد و برق. به شکل مردن با یک زلزله‌ی بزرگ. سقوط از هزاران پاسخره، مرگ با ناخوشی. سپوخو کردن (یک نوع خودکشی سامورائی) به خاطر از دست دادن استاد. و هر روز باید یک نفر بی درنگ خودش را مرده فرض کند و این مفهوم راه سامورائی می‌باشد.

هنرنمایی Forest Whitaker در فیلم Ghost Dog: The Way of the Samurai ساخته‌ی جیم جارموش
هنرنمایی Forest Whitaker در فیلم Ghost Dog: The Way of the Samurai ساخته‌ی جیم جارموش

گوست داگ که در جوانی به دست یک مافیایی به نام لوئی در حادثه‌ی زد و خوردی با اشرار نژادپرست از مرگ نجات پیدا می‌کند، لوئی را بعنوان امیر و استاد خود می‌پذیرد و مرید او می‌شود و در قتل‌ها و آدم کشی هائی که پیش می‌آید او را همراهی می‌کند.

تنها راه ارتباطی آنها کبوترهای نامه رسان گوست داگ هستند که پیام‌های ضروری را به هم می‌رسانند. تا اینکه روزی گوست داگ مأمور می‌شود تا یکی از افراد مافیا که از دوستان لوئی است که با آنها ارتباط دارد و فاسق دختر رئیس مافیاست را به قتل برساند.

وارد خانه می‌شود و فرد مورد نظر (هندسام فرانک) را می‌کشد در حالیکه دختر مشغول خواندن کتاب راشومون است. کشتن دختر آن هم کسی که راشومون می‌خواند در طریقت گوست داگ نیست پس از جان او می‌گذرد.

افراد مافیا به دنبال کشته شدن یکی از یاران خود در صدد انتقام بر می‌آیند و یک سیاه پوست را با گوست داگ اشتباه می‌گیرند و می‌کشند و سرانجام چون او را نمی‌یابند، کبوترهایش را می‌کشند و گوست داگ هم با قلبی شکسته و مالامال از خشم و اندوه دست به کشتار گروهی مافیا می‌زند.

بیشتر بخوانید: فیلم Panic Room اثر دیوید فینچر؛ اتاق مرگ با احترام به فارست ویتاکر

در ادامه نقد فیلم Ghost Dog: The Way of the Samurai باید گفت در این میان لوئی و دختر رئیس مافیا بار دیگر جان سالم به در می‌برند. در ادامه در دوئلی که بین لوئی و گوست داگ اتفاق می‌افتد؛ گوست داگ با اسلحه‌ای خالی در مقابل امیر خود قرار می‌گیرد و با شلیک‌های نهائی لوئی از بین می‌رود. در انتها تنها کسانی که در کنارش هستند دوست بستنی فروش اهل هائیتی است که سیاه پوست و فرانسوی زبان است و دختر کوچک سیاه پوستی که به تازگی با او آشنا شده و کتاب خوانی قهار است و یک کبوتر که مرگش را بدرقه می‌کنند.

فیلم با ارجاعاتی به مهمترین فیلم‌های تاریخ سینما که در این نوع سبک و پرداخت قرار می‌گیرد؛ تبدیل به کلاژی می‌شود تا با تمسک به شیوه‌ی مضمون ربائی با کنار هم قرار گرفتن قطعات کلاژ به مفهومی نو و شگرف دست یابد.

 

نباید در نقد فیلم Ghost Dog: The Way of the Samurai از قلم انداخت که فیلم هائی مثل سامورائی ژان پیر ملویل با شخصیتی مشابه فیلم Ghost Dog: The Way of the Samurai ، فیلم به یادمانی لئون، دن کیشوت، سکانس‌های رانندگی گوست داگ در خیابان‌های شب با ارجاع به تاکسی درایور با بازی قدرتمند رابرت دنیرو که قرار است یک قهرمان بی بدیل تنها بیافریند که با تمرین‌های سخت بدنی سعی دارد یک تنه به جنگ فساد حاکم بر جامعه برود.

حتی حضور مستر نوبادی (در فیلم مرد مرده‌ی جارموش) در سکانسی از فیلم که افراد مافیا روی پشت بام‌ها به دنبال دستگیری گوست داگ و کشتن او هستند و با جمله‌ی نوستالژیک یک سفید پوست احمق گه… اما از همه شبیه تر پرسوناژ ژان رنو است در فیلم لئون که با طبیعت دمخور است و ارتباطش با ماتیلدای فیلم که قرار است آینده‌ی لئون را رقم بزند.

در نقد فیلم Ghost Dog: The Way of the Samurai باید گفت گوست داگ هم در این فیلم یک آدم کش است مثل لئون. همانطور که لئون روح لطیفی دارد و با گلدانش مأنوس است، او هم به کبوترهایش وابسته است؛

می‌تواند با حیوانات و سگ‌ها ارتباطی ماورائی برقرار کند، حتا با روح سبک و کودکانه‌اش قابلیت تبدیل شدن به حیوانات را دارد و با دختر کوچکی (پرلین) دوست است که مثل گوست داگ همیشه کیف کوچکی همراهش است اما برخلاف گوست داگ که کیفی حامل اسلحه به همراه دارد، کیف کوچک دختر حامل کتاب هایش است.

گوست داگ با بازی درخشان ویتاکر در بدنی سنگین و تنومند متبادر می‌شود که در لحظه، آماده‌ی هر نوع اتفاق از پیش تعیین نشده است و سریع و سبکبال مثل پرنده هایش عکس العمل نشان می‌دهد.

بیشتر بخوانید: فیلم The Tree of Life درخت زندگی ساخته‌ی ترنس مالیک

گوست داگ با بازی درخشان ویتاکر در بدنی سنگین و تنومند متبادر می‌شود که در لحظه، آماده‌ی هر نوع اتفاق از پیش تعیین نشده است و سریع و سبکبال مثل پرنده هایش عکس العمل نشان می‌دهد.
گوست داگ با بازی درخشان ویتاکر در بدنی سنگین و تنومند متبادر می‌شود که در لحظه، آماده‌ی هر نوع اتفاق از پیش تعیین نشده است و سریع و سبکبال مثل پرنده هایش عکس العمل نشان می‌دهد.

او اگر چه قرار است قاتل (آدمکشی سنگدل) باشد اما قبل از هر چیز حتا قبل از انسان بودن او یک سامورائی است. تمام مهارت‌های حرفه‌ای او از دل حکمت یوشیدو یا آیین جوانمردی سامورائی‌ها بر می‌آید. حکمتی که از بودا اعتماد به نفس و توکل به سرنوشت را گرفته و از ذن، تفکر و اشراق را. مرگ در قاموس او از تجلی مرگ در فلسفه‌ی شرقی می‌آید.

او آدم بدهای فیلم را (افراد مافیائیِ کاریکاتوری) را از بین می‌برد که مخاطب در کشتن آنها با گوست داگ همدل است. قانون ضد عقلانی کتاب هاگاکوره که بر اساس آن از براهین عقلانی و منطقی تبعیت نمی‌کند در فیلم هم ریشه‌های خود را دوانده است.

در ادامه نقد فیلم Ghost Dog: The Way of the Samurai می‌توان گفت گوست داگ یک دستگاه دارد که با آن می‌تواند همه‌ی درها را باز کند و حتا تلفن‌های افراد مافیا را با آن ردیابی کند. مشخصه‌ای مشابه کارتون‌های تلویزیونی که در آن هر اتفاق محالی ممکن است و افراد مضحک مافیا را با تماشای آن به هجو تبدیل می‌کند و از فیلم Ghost Dog: The Way of the Samurai یک سینمای پست مدرن گنگستری هجو می‌سازد.

افراد مافیا که همگی به تماشای کارتون علاقمندند پرسوناژهای مضحک، فرسوده و تمام شده‌ای را به نمایش میگذارند که حتا توان گرفتن یک پرنده را هم ندارند، مدام در حال کشیدن سیگارهای برگ هستند و در بالا آمدن از پله‌ها به نفس نفس می‌افتند و در کنترل اوضاع ناتوانند؛

درست مثل دنیای کارتون‌ها در دنیای اوهام و تخیلات غرقند. کسانی که در انتها حتا مورد حمله‌ی کودکان هم با اسباب بازی هایشان قرار می‌گیرند و طنز مضحک ماجرا را تشدید می‌کنند.

بیشتر بخوانید: فیلم Stranger than Fiction ، اگر زندگی‌مان یک داستان باشد…

این اتفاقات اشاره به حوادثی واقعی دارد به زمانی که جارموش خود در منطقه‌ای سکونت داشته که محل اقامت گروهی مافیای شکست خورده نیز بوده و این صحنه‌ها کماکان حالتی واقعی دارد. در مقابل گوست داگ در فیلم Ghost Dog: The Way of the Samurai بدون هیچ مزاحمتی در مقابل دارودسته‌ی احمق‌ها جولان می‌دهد و در کشتن آنها به دردسر بزرگی نمی‌افتد.

یکی از صحنه‌های جذاب که نباید در نقد فیلم Ghost Dog: The Way of the Samurai از قلم بیفتد کشته شدن سردسته‌ی مافیایی هاست که خشن ترین فرد گروه است و یک پایش لنگ می‌زند و از دریچه‌ی سینک با شلیک اسلحه‌ی لیزری گوست داگ کشته می‌شود. مهم ترین چیزی که هدف گوست داگ را ثابت می‌کند کشتن این دارودسته است در مقابل کشتار کبوتران بی گناهش که استعاره‌ای از افراد بی گناه و ساختن جامعه‌ای آزاد و پاک است.

او به راحتی و بی پروا راه می‌رود درست مثل پرندگانش. روی پشت بام جائی که نزدیکترین مکان به آسمان است زندگی می‌کند پس بدین ترتیب پرسوناژ با بی پروایی و رهائی گره می‌خورد. کسی که از چیزی نمی‌ترسد و برای انجام کارهایش تردیدی ندارد و اگر گاهی تردیدی هم می‌آید از طرف او نیست از طرف طبیعت است.

مثل سکانس جذابی که گوست داگ در حال نشانه گیری یکی از افراد مافیا با اسلحه‌ی دوربین دارش است و یک پرنده‌ی کوچک مانعش می‌شود. اما باز هم از پا نمی‌نشیند و نقشه‌ی دومش را اجرا می‌کند. درست مطابق آموزه‌ی کتاب هاگاکوره:

درنگ بسیار در تصمیم گیری، اراده‌ی تو را تباه می‌کند. وقتی سامورائی تصمیم می‌گیرد کسی را بکشد حتا اگر احتمال موفقیت وی با یورش مستقیم به سوی دشمن بسیار دشوار باشد، با فکر کردن به انجام آن به روشی غیر مستقیم و موکول کردن آن به آینده هرگز موفق نخواهد شد.

ممکن است در این حین، قلب سامورائی شور انتقام خویش را از دست بدهد. ممکن است فرصت از دست برود و به احتمال زیاد موفق نخواهد شد. طریقت سامورائی، طریقت تصمیم در لحظه است و بهتر آن است که بی پروا باشی.

بیشتر بخوانید: فیلم The Truman Show نمایش ترومن

مثل سکانس جذابی که گوست داگ در حال نشانه گیری یکی از افراد مافیا با اسلحه‌ی دوربین دارش است و یک پرنده‌ی کوچک مانعش می‌شود. اما باز هم از پا نمی‌نشیند و نقشه‌ی دومش را اجرا می‌کند.
مثل سکانس جذابی که گوست داگ در حال نشانه گیری یکی از افراد مافیا با اسلحه‌ی دوربین دارش است و یک پرنده‌ی کوچک مانعش می‌شود. اما باز هم از پا نمی‌نشیند و نقشه‌ی دومش را اجرا می‌کند.

رهائی و اشاره به آزادی که در قالب رهائی از عقلانیت هم بارز می‌شود در سکانس دیگری از فیلم Ghost Dog: The Way of the Samurai بارز می‌شود. آنجا که مردی در حال ساختن یک قایق بزرگ روی پشت بامش است. گویی او هم با انجام این کار قصد دارد از قید و بندهای زندگی عقلانی بگریزد و دست به رهائی بزند.

گوست داگ و دوست فرانسویش هر دو در کار مرد می‌مانند که چگونه می‌خواهد آن را از آنجا خارج کند. کاری که البته با تفکر عقلانی انجام آن محال است و شبیه به عملکردی کارتونی می‌شود.

در نقد فیلم Ghost Dog: The Way of the Samurai می‌توان گفت که رهائی در اسم گوست داگ هم متبادر است. روحی که فارغ از قید و بندهاست و همه چیز را در این جهان چیزی جز یک نمایش خیمه شب بازی نمی‌داند پس زیاد دلبسته و نگران آن نیست. موضوع دیگری که در فیلم مطرح می‌شود موضوع ارتباط است که وابسته به یک زبان الفبائی صرف نیست.

گوست داگ و دوست فرانسویش با هم ارتباط برقرار می‌کنند بدون اینکه با زبان الفبائی مشترکی صحبت کنند اما درست برعکس حس‌ها و حرف‌های هم را بدون اینکه از هم سر در بیاورند می‌فهمند و به زبان خود تکرار می‌کنند. عنصر دیگر ارتباطی بین افراد حاضر در فیلم Ghost Dog: The Way of the Samurai کتاب است. کتاب راشومون از دختر مافیائی به گوست داگ می‌رسد.

گوست داگ آن را به پرلین می‌دهد و از او پس می‌گیرد و در آخر به لوئی می‌دهد تا آن را بخواند و هدایت شود؛ چون لوئی هنوز به قعر مرداب مافیاها سقوط نکرده است. کتاب هاگاکوره هم در آخر به پرلین می‌رسد که در واقع قرار است وارث معنوی گوست داگ باشد.

حتی دوست فرانسوی گوست داگ هم برای برقراری ارتباط متوسل به کتابی درباره‌ی خرس‌ها می‌شود. در ادامه نقد فیلم Ghost Dog: The Way of the Samurai باید گفت در انتها با کارتونی در ماشین لوئی تمام می‌شود که رفتار حاضر در فیلم را زیر سؤال می‌برد. هر کدام از شخصیت‌های کارتون پشت سر هم و به شکل متوالی توسط اسلحه‌ای بزرگ تر از اسلحه‌ی خود کشته می‌شوند و از بین می‌روند تا جائی که کره‌ی زمین تاب نمی‌آورد و منفجر می‌شود. اشاره به پایان دنیا در چنین نظام و چرخه‌ای که معیوب و ویرانگر است.

بیشتر بخوانید: فیلم Before Sunrise کاری از ریچارد استوارت لینکلیتر، روایت عقلانی یک ماجرای عاشقانه

رفتاری هست که باید از رگبار آموخت. وقتی که ناگهان با رگباری مواجه می‌شوی، سعی می‌کنی خیس نشوی و در امتداد جاده می‌دوی. اما حتا با عبور از زیر ایوان خانه‌ها هم باز خیس خواهی شد. اما اگر از پیش اندیشه‌ی خویش را آماده سازی، آن هنگام که باران بر تو می‌بارد، سر در گم نیستی؛ اگر چه باز هم به همان اندازه خیس خواهی شد. این فهم در مورد هر چیزی از زندگی صدق می‌کند.
رفتاری هست که باید از رگبار آموخت. وقتی که ناگهان با رگباری مواجه می‌شوی، سعی می‌کنی خیس نشوی و در امتداد جاده می‌دوی. اما حتا با عبور از زیر ایوان خانه‌ها هم باز خیس خواهی شد. اما اگر از پیش اندیشه‌ی خویش را آماده سازی، آن هنگام که باران بر تو می‌بارد، سر در گم نیستی؛ اگر چه باز هم به همان اندازه خیس خواهی شد. این فهم در مورد هر چیزی از زندگی صدق می‌کند.

در پایان یکی از آموزه‌های درخشان کتاب هاگاکوره از زبان گوست داگ که به شکل نریشن در زیر متن شبی بارانی در قسمت‌های پایانی فیلم Ghost Dog: The Way of the Samurai روایت می‌شود، را با هم می‌خوانیم:

رفتاری هست که باید از رگبار آموخت. وقتی که ناگهان با رگباری مواجه می‌شوی، سعی می‌کنی خیس نشوی و در امتداد جاده می‌دوی. اما حتا با عبور از زیر ایوان خانه‌ها هم باز خیس خواهی شد. اما اگر از پیش اندیشه‌ی خویش را آماده سازی، آن هنگام که باران بر تو می‌بارد، سر در گم نیستی؛ اگر چه باز هم به همان اندازه خیس خواهی شد. این فهم در مورد هر چیزی از زندگی صدق می‌کند.

بیشتر بخوانید: فیلم Call Me by Your Name مرا با نامت صدا کن ساخته لوکا گوادانینو ۲۰۱۷

منابع: هاگاکوره کتاب سامورائی/ نوشته‌ی یاماموتو چونه موتو/ ترجمه‌ی سید رضا حسینی

تارا استادآقا

تلاش می کنم جمله ای پیدا کنم که از گستره ی زمان و مکان بگذرد. می یابمش اما محو به نظر می رسد‌‌.‌.. کلمه ها روی دست هایم، میان بخار روزی ابری پرواز می کنند. من، دیگری است.

نوشته های مشابه

‫۳ دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا