سینمای جهان

نقد فیلم ‌Hacksaw Ridge ساخته‌ی مل گیبسون؛ اعتقادات بی سلاح

فیلم Hacksaw Ridge درام جنگی است از مل گیبسون Mel Gibson که جزو نامزدهای بهترین فیلم اسکار ۲۰۱۷ بود ولی در نهایت ناباوری، بدون جایزه، با مراسم اسکار خداحافظی کرد. در ادامه با نقد فیلم ‌Hacksaw Ridge همراه نت نوشت باشید.

نقد فیلم ‌Hacksaw Ridge

درام جنگی Hacksaw Ridge، آخرین اثر مل گیبسون است که بر اساس داستانی واقعی ساخته شده است، فیلمی که در سال ۲۰۱۶ اکران شد و در رنکینگ‌های معتبر، امتیازهای خوبی بدست آورد. در نقد فیلم ‌Hacksaw Ridge مهم‌ترین ویژگی فیلم را می‌توان این گونه بیان کرد که فیلم، مخاطب را به یک جنگ خونین و حماسی دعوت می‌کند تا از نزدیک شاهد بازسازی یک رویداد واقعی باشد. به تعبیری می‌توان گفت Hacksaw Ridge از آن دسته فیلم هایی است که دلمان برایشان تنگ شده است و میان این همه بلاک‌باسترهای هالیوودی وجودشان لازم است.

نکته‌ای که در نقد فیلم ‌Hacksaw Ridge مورد بررسی قرار خواهیم داد، این است که ایده‌ی مرکزی فیلم به قهرمان جنگی می‌پردازد که دست به تفنگ نمی‌زند و با این حال هدفش نجات از راه غیر کشتاری است و عمل کشتن را گناه بزرگی می‌داند.

بیشتر بخوانید: تحلیل فیلم Dunkirk دانکرک کاری از از کریستوفر نولان ۲۰۱۷

 

داستان فیلم درباره‌ی سرباز ارتش آمریکایی به نام دزموند داس است که تصمیم می‌گیرد به جنگ بپیوندد. تفاوتی که دزموند با بقیه‌ی سربازان دارد این است که او شدیدا مذهبی و معتقد است و هیچ جوره حاضر نیست دست به اسلحه بزند حتی وقتی رو به روی دشمن باشد.

نکته‌ای که در نقد فیلم ‌Hacksaw Ridge حائز اهمیت است، تقسیم فیلم به دو بخش است. در بخش نخست با یک درام تاریخی رو به رو هستیم که در جریان آن خبری از توپ و تفنگ و جنایت نیست و بیشتر با سرگذشت زندگی و بعدتر روزمرگی‌های دزموند داس آشنا می‌شویم و در قسمت دوم فیلم، کلن رنگ جنگ و خونریزی می‌گیرد.

هنرنمایی Rachel Griffiths, Hugo Weaving, Nathaniel Buzolic و Andrew Garfield در فیلم Hacksaw Ridge
هنرنمایی Rachel Griffiths, Hugo Weaving, Nathaniel Buzolic و Andrew Garfield در فیلم Hacksaw Ridge

در شروع قسمت دوم که وارد فضای جنگی می‌شویم و دروازه‌ی ورودی این قسمت پادگان است، نکته‌ای در نقد فیلم ‌Hacksaw Ridge مورد توجه است، قسمتی است که آموزش و تمرینات سربازان در پادگان را نشان می‌دهد، در واقع این قسمت از فیلم تکراری‌تر است و چیزی برای گفتن ندارد. از ورود دزموند به پادگان گرفته تا معرفی سربازان و به سخره گرفتنشان تا گروهبان خشنی که سربازان را به صف می‌کند بیشتر شبیه به فیلم‌های درجه ۲ هالیوودی است.

بیشتر بخوانید: نقد فیلم Shutter Island اثر مارتین اسکورسیزی، بلندتر از فانوس دریائی، تنهاتر از رشته‌های نرم برف

پوستر فیلم ‌Hacksaw Ridge
پوستر فیلم ‌Hacksaw Ridge

بیشتر بخوانید: تحلیل سریال سرگذشت ندیمه The Handmaid’s Tale بر اساس داستان ندیمه از مارگارت آتوود

و اما وقتی وارد بخش دوم فیلم می‌شویم و همراه با کاراکتر اصلی، دزموند پا به میدان جنگ می‌گذاریم، وضعیت فیلم تغییر می‌کند. در واقع در نقد فیلم ‌Hacksaw Ridge می‌توان گفت شاید این اثر به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های جنگی در یادها نماند، ولی به صراحت می‌توان گفت سکانس‌های اکشن فیلم از خشن‌ترین و بی‌پرواترین فیلم‌های جنگی در یادها می‌ماند.

Mel Gibson بدون ذره‌ای رحم، تماشاگران را به درون جنگ می‌برد. در واقع کارگردان به هیچ‌وجه از بلایی که گلوله‌ و نارنجک‌ و بمب‌ها و… سر انسان می‌آورند چشم نمی‌پوشاند و تمام و کمال نشان می‌دهد.

هنرنمایی Andrew Garfield در فیلم Hacksaw Ridge
هنرنمایی Andrew Garfield در فیلم Hacksaw Ridge

اما در نقد فیلم ‌Hacksaw Ridge به جرات می‌توان گفت نبض تپنده‌ی فیلم چند سکانسِ پایانی است. جایی که فیلم سعی می‌کند دزموند را واقعا روی لبه‌‌ی پرتگاه قرار دهد و باورش را مورد امتحان جانداری قرار بدهد. ایستادگی او روی باورش به هر نحوی که شده در نهایت برایش مدال شجاعت را به همراه می‌آورد.

به نوعی در نقد فیلم ‌Hacksaw Ridge شاید بزرگ‌ترین مشکل آن را دید و برخورد ساده نگرانه با شخصیت اصلی یعنی دزموند داس دانست. به عبارت دیگر بزرگ‌ترین نقص فیلم این است که به جای پرداختن به سختی تصمیم و راه و روش داس، همه‌چیز را ساده نشان می‌دهد تا در نهایت میل مخاطب عام را پاسخگو باشد. تصمیم دزموند، تصمیم ساده‌ای نیست. او باید بدون سلاح پا به میدان جنگ بگذارد. بر همین اصل فیلم باید تمام پیچیدگی‌ها و سختی‌های ناشی از این تصمیم را به تصویر بکشد اما این گونه نیست و تاکید فیلم بیشتر روی صحنه‌های جنگ است.

بیشتر بخوانید: نقد فیلم Happy End پایان خوش از میشائیل هانکه

در نقد فیلم ‌Hacksaw Ridge به جرات می‌توان گفت نبض تپنده‌ی فیلم چند سکانسِ پایانی است. جایی که فیلم سعی می‌کند دزموند را واقعا روی لبه‌‌ی پرتگاه قرار دهد و باورش را مورد امتحان جانداری قرار بدهد.
در نقد فیلم ‌Hacksaw Ridge به جرات می‌توان گفت نبض تپنده‌ی فیلم چند سکانسِ پایانی است. جایی که فیلم سعی می‌کند دزموند را واقعا روی لبه‌‌ی پرتگاه قرار دهد و باورش را مورد امتحان جانداری قرار بدهد.

نکته‌ی دیگری که نقد فیلم ‌Hacksaw Ridge را شفاف می‌کند، این است که فیلم درباره‌ی ورود به میدان نبرد با دست خالی نیست، بلکه درباره‌ی احترام به باورها و اعتقادات است. چه افرادی که با سلاح به جنگ می‌روند و چه دزموندی که دست به سلاح نمی‌زند، هر دو هدف یکسانی دارند و آن دفاع از وطن است.

اما نکته‌ی عجیب و سهل انگارانه‌ای که در نقد فیلم ‌Hacksaw Ridge باید به آن اشاره کرد این است که باور دزموند به خودی خود سخت است چه وقتی به پای عمل برسد، ولی به محض اینکه دزموند قدم در میدان جنگ می‌گذارد، عملی کردن اعتقاداتش خیلی آسان‌تر از چیزی که تصور می‌کردیم، به وقوع می‌پیوندد. در واقع دزموند داس در نبردهای فیلم بیشتر از لحاظ جسمی مورد امتحان سخت قرار می‌گیرد تا به لحاظ روحی و روانی.

بیشتر بخوانید: نقد فیلم Suburbicon سابربیکان ساخته‌ی جورج کلونی ، آرمان شهری محتوم

نکته‌ی دیگری که نقد فیلم ‌Hacksaw Ridge را شفاف می‌کند، این است که فیلم درباره‌ی ورود به میدان نبرد با دست خالی نیست، بلکه درباره‌ی احترام به باورها و اعتقادات است.
نکته‌ی دیگری که نقد فیلم ‌Hacksaw Ridge را شفاف می‌کند، این است که فیلم درباره‌ی ورود به میدان نبرد با دست خالی نیست، بلکه درباره‌ی احترام به باورها و اعتقادات است.

یکی دیگر از عناصر تکرار شونده‌ای که در فیلم‌های گیبسون وجود دارد و در نقد فیلم ‌Hacksaw Ridge هم مورد بررسی قرار می‌گیرد، ایمان قوی کاراکترهای او به خداست. این قضیه به‌طور شدیدی درباره‌ی دزموند داس هم وجود دارد. مسئله این است که اعتقاد کاراکترها باید به صورت سازمان یافته تری پرداخت شود ولی چنین اتفاقی در اینجا نمی‌افتد.

نکته‌ی دیگری که در نقد فیلم ‌Hacksaw Ridge حائز اهمیت است این است که دزموند داس تصویری الهی پیدا می‌کند و به عنوان مسیح معصوم به تصویر کشیده می‌شود و در قاب‌های مختلف، کارگردان هم با قرار دادن او در نور‌های شدید و عدم ناتوانی او در برابر سختی‌ها و موانع او را به شمایلی مقدس تبدیل می‌کند و روی معصومیت او تاکید می‌کند و این تاکید در صحنه هایی به واقع آزاردهنده می‌شود.

بیشتر بخوانید: نقد فیلم قوی سیاه black swan کاری از دارن آرنوفسکی

مقایسه واقعیت با صحنه‌ای از فیلم در فیلم ‌Hacksaw Ridge
مقایسه واقعیت با صحنه‌ای از فیلم در فیلم ‌Hacksaw Ridge

بیشتر بخوانید: تحلیل فیلم A Ghost Story ساخته‌ی David Lawery

مسئله‌ی بعدی که در نقد فیلم ‌Hacksaw Ridge باید به آن اشاره کرد این است که در طول فیلم کشتار و خشونت پیامی ضدجنگ ندارد و به عنوان فیلمی که علیه خشونت و جنگ است، Hacksaw Ridge در این زمینه خوب عمل نمی‌کند. فیلم یک تضاد بزرگ را دربر دارد. از طرفی کاراکتر اصلی‌اش به حدی ضد خشونت است که حتی دست به اسلحه نمی‌زند، از طرفی می‌بینیم که صحنه‌های خشونت‌آمیز فیلم، با جذابیت و هیجان خاصی به تصویر کشیده شده اند.

یکی از نکات منفی که در نقد فیلم ‌Hacksaw Ridge به آن پرداخت میکنیم، این است که ژاپنی‌ها که در فیلم دشمن آمریکایی‌ها هستند چیزی بیشتر از یک سری موجودات منفور که باید از بین روند، نیستند. به جز یکی-دو صحنه‌ی خیلی کوتاه، فیلم نه تنها کوششی برای مبحث انسانیت و انسان بودن ژاپنی‌ها نمی‌کند، بلکه آن‌ها را در قالب موجودات وحشی و بی‌عقلی به تصویر می‌کشد که کشتنشان کار درستی است. و حتی نحوه‌ی کشتن ژاپنی‌ها با پیام اصلی فیلم در مغایرت کامل است.

در انتها باید گفت گیبسون می‌توانست با تمرکز بیشتری روی روانشناسی شخصیت‌ها و عمیق نشان دادن شخصیت دزموند کار کند تا باورپذیری را برایمان رقم بزند و از شخصیت دزموند را از ساده لوحی در بیاورد ولی این اتفاق نمی‌افتد.

هنرنمایی Andrew Garfield و Teresa Palmer در فیلم Hacksaw Ridge
هنرنمایی Andrew Garfield و Teresa Palmer در فیلم Hacksaw Ridge

ياسمن اسمعيل زادگان

من برای خودم، من برای دیگری، دیگری برای من "میخاییل باختین"

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا