حمید مصدق: مروری بر زندگی و آثار شاعر و حقوقدان ایرانی
شاعر، وکیل و حقوقدان ایرانی که بسیاری از شعرهایش در یاد و خاطره بیشتر ما حک شده است، نامی آشنا برای شعر دوستان، حمید مصدق. به هفتم آذر ماه سالمرگ زنده یاد حمید مصدق نزدیک میشویم. بیشتر ما با آثار این شاعر حقوقدان آشنا هستیم. شاعری که اشعارش با زندگی روزمره مردم این سرزمین گره خورده است. نت نوشت بررسی آثار و زندگی این شاعر را برایتان در نظر گرفته است. با ما همراه باشید.
حمید مصدق
مرا با سوز جان بگذار و بگذر
حمید مصدق فرزند حاج عبدالحسین مصدق در بهمن ماه سال ۱۳۱۸ در شهرضا از توابع اصفهان است. بعدها به همراه خانوادهاش به اصفهان نقل مکان کردند. او در دوران تحصیلات ابتدایی و متوسط را در اصفهان گذراند. پس از پایان دورهی دبیرستان، مصدق در سال ۳۸ در رشته بازرگانی در تهران پذیرفته شد و پس از آن نیز در رشته حقوق تحصیلات خود را ادامه داد.
یکی از خصلتهای بسیار بارز او، میل شدید او به رفاقت بود. مصدق همواره چه به صورت انجمن و چه به صورتهای دیگر تلاش میکرد که دوستان را دور هم جمع کند و با هم نشست داشته باشند در واقع او یک روحیهی کاملاً اجتماعی داشت و همواره از انزوا میگریخت.
این مسئله که او با دیگران به راحتی ارتباط برقرار میکرد و خصلت اجتماعی داشت به طور طبیعی در شغل وکالت وی نیز تاثیر میگذاشت و میتوانست او را به صورت یک وکیل موفق نشان دهد به همین دلیل وی وکالت بسیاری از نویسندگان و شاعران را در امور گوناگون برعهده داشت.
چه کسی میخواهد من و تو ما نشویم خانهاش ویران باد
شعر او، علاوه بر جنبهی عاشقانه، جهت گیری سیاسی نیز دارد، هر چند که گویا به طور مستقیم هرگز فعالیت سیاسی آشکاری نداشته است. به واقع شعر او بیشتر شعر معناست. از نظر جایگاه در طبقه بندی شاعران معاصر حمید مصدق شاخه اعتدال شعر نیما را که دنبالهی افسانه است اشغال میکند. شغل تدریس و وکالت مصدق در واقع پس از سال ۱۳۵۰ آغاز میشود. وی پس از اخذ درجهی لیسانس، در سال ۱۳۵۰ نیز از دانشگاه تهران به درجهی فوق لیسانس حقوقی نائل میگردد و از این پس با سمت استاد یاری در مدرسهی عالی مدیریت کرمان به تدریس میپردازد. او تحصیل خود را در دورهی دکتری ادامه داد، تنها رساله خود را ارائه نداد و این شد که این رشته را ناتمام رها کرد.
حمید مصدق از سال ۱۳۵۳ به بعد با عنوان وکیل دادگستری در تهران مشغول به کار شد و از طرف دیگر در مدارس عالی تهران به تدریس اشتغال ورزید از آن پس بود که به عضویت هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در آمد و در دانشکده حقوق آن دانشگاه به تدریس پرداخت و تا پایان عمر در این سمت بود. او یک سال پس از اخذ درجهی فوق لیسانس یعنی در سال ۱۳۵۱ با لاله خشکنابی ازدواج کرد. خانم لاله خشکنابی، فرزند استاد رضا خشکنابی و برادر زاده استاد شهریار شاعر معاصر هستند. حاصل این ازدواج دو فرزند به نامهای غزل و ترانه است.
حمید مصدق با روحیاتی که داشت، همواره به عشق اهمیت میداد و این نکته در اشعارش نیز به خوبی بازتاب دارد. دکتر محمّد صنعتی به این جنبه در روحیات حمید مصدق توجه کرده و میگوید:
«حمید دوست داشت که از این لحظات زندگیاش لذت ببرد به جای اینکه برای مرگ خودش گریه کند و سوگوار باشد و چیزی کمکش میکرد این کار را بکند وجود عشق بود – خیلی از شعرا اینگونه بودند- حتی اگر فرض باشد… حمید عاشق بود. این عشق به زندگی او بود،به فرد خاصی بود. به شعر بود، به هر حال اینها کمک میکرد بتواند هراس از مرگ را لاپوشانی کند.»
حمید مصدق مدتی به همراه اخوان ثالث در حال بررسی و کار بر روی رباعیات عطار بوده است. مصدق با همکاری اسماعیل صارمی غزلهایی از حافظ را تهیه کرده بود که چاپ نشده همچنین غزلهای سعدی را نیز با همکاری اسماعیل صارمی به چاپ رسانده و رباعیات مولانا را نیز در سال ۱۳۶۰ چاپ و منتشر کرده است.
سرانجام این شاعر حقوقدان سحرگاه هفتم آذر ماه سال ۱۳۷۷ بود که با سکتهی قلبی از این جهان رخت بر بست و آرام گرفت و در بهشت زهرا در قطعه هنرمندان و دانشمندان به خاک سپرده شد.
روانش شاد یادش جاوید.