هت تریک فیلمی از رامتین لوافی؛ این جانیان کوچک
فیلم هت تریک جدیدترین ساختهی رامتین لوافی با هنرمندی امیر جدیدی، پریناز ایزدیار، صابر ابر، ماهور الوند و با حضور همایون ارشادی، روایت شب تا صبح چهار جوانی است که هر یک داستان و گناه خویش را داراست و انگشت اتهام را به دیگری اشاره میرود. در ادامه با نقد و بررسی فیلم هت تریک با نت نوشت همراه باشید.
هت تریک ساختهی رامتین لوافی
فیلم هت تریک در جشنواره بین الملل فیلم فجر توانست سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه را برای رامتین لوافی و سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن را برای ماهور الوند به ارمغان بیاورد. همچنین در جشنواره گلدن گلاب آسیایی در مالزی، جوایز بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را برای صابر ابر از آن خود کرد.
رامتین لوافی پیش از فیلم هت تریک دو فیلم دیگر را به نامهای آرام باش و تا هفت بشمار و برلین ۷- را در کارنامهی سینمایی خویش دارد که هر کدام توانستند جوایزی را از جشنوارههای مختلف بدست بیاورند.
فیلم هت تریک از همان الگوی فیلمهای اصغر فرهادی پیروی میکند. گره افکنیهای پی در پی و گره گشاییهای مدام در امتداد فیلم، غافلگیر کردن و دچار سوتفاهم کردن و گاهی به اشتباه انداختن مخاطب با گره افکنیها و گره گشاییها از جمله پلانهای فیلمنامه نویسی فرهادی است که در فیلم هت تریک نیز قابل ردیابی هستند.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] فیلم مادر ساختهی علی حاتمی؛ ایران مُرد، از بس که جان ندارد
همچنین فاجعهای که در پی یک خوشی زودگذر میآید و شخصیتها را حول این محور مرکزی میچرخاند و در گذر از آن شخصیتهای آنها را به چالش میکشد، از دیگر المانهای سینمای فرهادی است که در فیلم هت تریک نیز اساس کار کارگردان قرار گرفته است.
از دیگر شاخصههای سینمای فرهادی، فیلمهای آپارتمانی است. بدین معنی که بیشتر داستان و اتفاقهای فیلم در تک لوکیشن آپارتمان رخ میدهد. لوکیشن اصلی هت تریک نیز آپارتمانی قدیمیست که چهار جوان را در کنار هم جمع کرده است. بیاد بیاوریم که پیش از ورودشان به آپارتمان، آنها در لوکیشن داخلی دیگری به نام ویلا بوده اند و همان طور که فرهادی لوکیشنهای خارجی کمی مثل خیابان و… در آثارش دارد،
لوافی هم حداقل لوکیشن خارجی را در فیلم هت تریک قرار داده است و تنها فاصلهی ویلا تا خانه که از تونل و خیابان میگذرند خارجیست. همچنین سکانس خوشحال تونل بسیار یادآور سکانس شاد فیلم درباره الی اصغر فرهادیست. خوشیهایی که خبر از ناخوشی میدهند.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] فیلم قسم ساختهی محسن تنابنده؛ بیا هم قسم شویم
رامتین لوافی در شخصیت پردازی کاراکترهایش نیز راه فرهادی را پیش روی خویش قرار داده است. مشخصهی شخصیتهای داستانهای فرهادی، خاکستری بودن آنهاست. بدین معنی که شخصیت سیاه و سفید یا بد مطلق و خوب مطلق در آثار فرهادی نمیبینیم و شخصیتها عموما در طیف خاکستری قرار دارند و گناهان کوچکی دارند که تا حدی ترحم برانگیز نیز میشوند.
در فیلم هت تریک نیز شخصیتها خاکستری اند و هیچ کدام خوب مطلق و بد مطلق نیستند و هر یک به نوبه خود گناهان کوچکی را دارا هستند. حتا همانهایی که به ظاهر معصوم و بی گناه تر از همه به نظر میرسند، در آخر خاکستری مینمایند یا آنهایی که در ابتدا به ظاهر تیره اند، رگههایی از سپیدی نیز در شخصیت خویش دارند.
به عنوان نمونه شخصیت فرزاد (امیر جدیدی) که در ابتدا شخصیت چندان مثبتی در فیلم نشان داده نمیشود و به عنوان شخصیتی خودخواه، دغل باز، دروغگو و حتا خائن مینماید، در انتها در مییابیم که چنین نیست.
یا شخصیت همسرش لیدا (پریناز ایزدیار) که در ابتدا بی گناه و مظلوم معرفی میشود و بارداریاش هم بر این بی گناهی بیشتر میافزاید، چرا که همان طور که میدانیم بارداری نمادیست از بی گناهی و معصومیت، در انتها متوجه میشویم که برخی از این شرط بندیهای فرزاد برای خرجهای لیداست.
بیشتر بخوانید: ماهی و گربه فیلمی از شهرام مکر
از دیگر شخصیتهای معصوم فیلم هت تریک رها (ماهور الوند) است که چهرهی کودکانهاش بر این معصومیت نیز میافزاید. مخاطب هیچگاه فکر نمیکند او هم ممکن است دروغی در زندگی خویش داشته باشد اما در نیمههای فیلم در مییابیم که فرزند خویش را از دوستش کیوان پنهان کرده است.
همچنین شخصیت کیوان (صابر ابر) که در ابتدا بسیار دوست و همراه معرفی میشود و از دروغ رها در اوایل رابطه آزرده خاطر میشود و او را به دلیل این دروغ، نقد میکند، خود به رها دروغ گفته و میخواهد چندی دیگر ایران را برای همیشه ترک کند. همان طور که میبینیم اساس فیلم هت تریک چنین شخصیتهای خاکستری است که با بیان کردن وجهه دیگر شخصیتی اشان، مخاطب را دچار شوکهای مقطعی میکنند.
اما مشکل اصلی فیلم هت تریک نداشتن خط داستانی مشخص است. مخاطب نمیداند که داستان اصلی شک تصادف در تونل است؟! بحران روابط زناشویی فرزاد و لیداست؟! یا حتا رابطهی با دروغ بنا شدهی رها و کیوان است؟!
بیشتر بخوانید: فیلم غلامرضا تختی: خاطرات یک خبرنگار از زندگی و مرگ جهان پهلوان تخت
به بیانی دیگر فیلم هت تریک داستان همهی اینها هست و در عین حال هم نیست! فیلم یک داستان محوری مشخصی ندارد که در کنارش هم خرده داستانهای دیگری را داشته باشد. در ابتدا گمان میرود که شک تصادف، محور اصلی فیلم هت تریک است، محوری که البته خیلی دیر اتفاق میافتد و مقدمهی مهمانی بسیار طولانی تر از حد لزوم است و میتوانست میزان کمتری از فیلم را به خود اختصاص دهد، چرا که تنها نقش مقدمه و معرفی شخصیت را بر عهده دارد و نه بیشتر از آن.
پس از آنکه فیلم ادامه مییابد و به مسائل خصوصی شخصیتها وارد میشود، داستان تصادف به کلی فراموش میشود و مخاطب درگیر داستانهای فرعی این چهار نفر میشود. این داستانها چنان پر رنگ میشوند که نمیتوان به راحتی نام خرده داستان را بر آنها نهاد.
حال آنکه پس از گذر کردن از داستان هر زوجی، آن زوج هم تمام میشود و زوج دیگری شروع میشود. به بیانی دیگر، فیلم هت تریک، داستانی را شروع میکند و تمام میکند و سپس به سراغ داستان دیگری میرود.
بنابراین نه خط داستانی محوری و مشخصی را داراست و نه خرده داستان. این در حالیست که در بیشتر فیلمهای فرهادی، یک داستان/بحران اصلی، محور میشود و داستانهای دیگر به عنوان خرده داستان در امتداد و قوی تر کردن این محور عمل میکنند.
نکتهی قابل توجهی که فیلم هت تریک داراست، پالت رنگی آن است که چندیست در سینمای ایران به آن کم کم توجه میشود. حال آنکه مشخصهی مهمیست و فیلم را چشم نواز میکند. اگر بخواهیم رنگ فیلم هت تریک را بیاد بیاوریم رنگهایی از طیف قرمز و قهوهای و خردلی و مشکی به یادمان خواهد آمد.
بیشتر بخوانید: عصبانی نیستم فیلمی از رضا درمیشیان؛ عصبانی هستم
همین نکته بیانگر وجود هماهنگی رنگی بین لباس و صحنه و شخصیتها با یکدیگر است و فیلم را یکدست و چشم نواز کرده است.
در انتها باید گفت که فیلم هت تریک نسبت به فیلمهای هم دورهی اکرانش و کلا اکران این روزهای سینمای ایران، فیلم قابل توجه تریست که به نسل دهه ۶۰ که حالا با چالشهای اجتماعی و زناشویی بسیاری مواجه شده اند پرداخته است.
همچنین قشر مورد بحث فیلم نیز از اکثریت قشر متوسط جامعه این روزهای ایران میباشد. اما باید این نکته را هم گفت که فیلم هت تریک با تمام خوبیها و زیباییهای بصری که دارد؛ مفهومی که این روزها در سینمای ایران گم شده است و تاکید بر زشت و چرک انگاریست، مطلب و دست آورد چندان زیادی برای سینما ندارد.
پ.ن : عنوان بخشی از شعر آیههای زمینی سرودهی فروغ فرخزاد میباشد.
فیلم جالبی نیست چون ادبیات زننده ای داره