هکتور برلیوز: مروری بر زندگی و آثار آهنگساز و موسیقیدان فرانسوی

هکتور برلیوز Hector Berlioz آهنگساز و موسیقیدان برجستهی فرانسوی، آفرینندهی بی پروای صداهای جدید در ارکستر، از اولین آهنگسازان مکتب رمانتیسیسم، در شهری کوچک نزدیک گرونوبول زاده شد. برلیوز، علاوه بر این که از چهرههای مهم و موثر در موسیقی دورهی رمانتیک بود، از برترین رهبران ارکستر در عصر خود به شمار میآمد، همین طور به عنوان منتقدی تند و تیز در موسیقی، مطرح بود. در ادامه مروری بر زندگی و آثار هکتور برلیوز در نت نوشت خواهیم داشت.
هکتور برلیوز Hector Berlioz
آفریننده بی پروای صداهای جدید در اکستر
هکتور برلیوز Hector Berlioz زمانی به سمت موسیقی رفت و توانست خود را وقف موسیقی کند که بیست سال از عمرش گذشته بود. پدر برلیوز که پزشک بود او را برای تحصیل در رشتهی پزشکی، به پاریس فرستاد ولی او با دیدن اتاق تشریح، وحشت کرد و بر خود لرزید و فهمید که در جایگاه متناسب و دلخواهی قرار نگرفته است، پس پزشکی را کنار گذاشت و به سمت موسیقی رفت. پرداخت به موسیقی، پدر و مادر برلیوز را به شدت مبهوت ساخت.
بیشتر بخوانید: مکتب رمانتیسم , بررسی مؤلفهها , بیماری رنه : بیماری قرن

زیاد طول نکشید که برلیوز، توانست کم و کاستی هایش را در دانش موسیقی جبران کند. او برای تحصیل در رشتهی موسیقی به کنسرواتور پاریس رفت و به تحلیل پارتیتورهای موسیقی و آهنگسازی پرداخت،
همین طور حضور مداوم در تالارهای اپرا پیدا کرد. برلیوز اپراهای بسیاری را از بر بود و هر زمان که رهبر ارکستر در ارکستراسیون اثر تغییری ایجاد میکرد، عصبانی میشد و گاهن، در بین اجرا بلند میشد و فریاد میزد: “ای اراذل: دو فلوت نه، دو پیکولو.”
بعد عاشقانه زندگی هکتور برلیوز Hector Berlioz
برلیوز جوان، بیست و سه سال سن داشت که شیفتهی آثار شکسپیر شد و نیز دلباختهی بازیگر آثار او، هریت اسمیتسن شد که با بازی در نقش اوفیلیا در نمایش هملت و ژولیت در نمایش رومئو و ژولیت، قلب پاریسیها را تسخیر کرده بود. برلیوز به قدری نامههای تب آلود و عاشقانه برای هریت نوشت که هریت تصور میکرد نویسندهی آن نامه فردی دیوانه است پس از دیدارش سر باز زد و در نهایت، بدون آن که برلیوز عاشق را ببیند، پاریس را ترک کرد و برلیوز درهم شکست.
سرانجام، برلیوز در سال ۱۸۳۰، سمفونی فانتاستیک را برای تجسم سودای بی پایان و سیراب نشدنی خود، آفرید. پاریسیهای دوستدار موسیقی، از برنامهی پرشور و ارکستراسیون شگفت انگیز، نوآورانه و خلاق و همین طور تجسم زندهی حالتهای نامانوس، مرموز و ابلیس وار موجود در آن به وجد آمدند.
بیشتر بخوانید: رمانتیسم در آلمان ، مکتب طوفان و تلاش و درخشش سبکی نو

نقطه عطفی که با مروری بر زندگی و آثار هکتور برلیوز به آن میرسیم این است که پس از اجرای سمفونی فانتاستیک، برلیوز بیست و شش ساله، هم ردیف و هم پای هنرمندان رمانتیک انقلابی فرانسه، مثل ویکتور هوگو و دلاکروا شد.
در سال ۱۸۳۰ اتفاق دیگری برای برلیوز افتاد، او جایزهی رم را که بهترین جایزهی کنسرواتوار پاریس به حساب میآمد نصیب خود کرد و این جایزه در واقع، کمک هزینهی دو سال تحصیل در رم بود. زمانی که برلیوز بعد از دو سال تحصیل، به پاریس بازگشت تصمیم به برگزاری کنسرتی گرفت که در آن سمفونی فانتاستیک را دوباره به شنوندگان معرفی کرد.
هریت اسمیتسنِ بازیگر که برلیوز دلباختهاش بود، نیز در بین شنوندگان این کنسرت بود و زمانی که حس کرد موسیقی برلیوز تجسم بخش اوست، احساس کرد تالار دور سرش به چرخش درآمده است. یک روز بعد از کنسرت، هریت با برلیوز ملاقات کرد و یک سال بعد با یک دیگر ازدواج کردند. ولی دریغ که در رویا بیشتر خوشبخت بودند تا در واقعیت و ازدواجشان چند سال بیشتر دوام نداشت.

با مروری بر زندگی و آثار هکتور برلیوز در مییابیم که موسیقی عجیب و نامتعارف برلیوز، خشم مسئولان ارکستر تالار اصلی پاریس و همین طور شنوندگان عام را برانگیخت. برلیوز برای شنیده شدن و مطرح شدن آثارش مجبور به برگزاری کنسرت، با هزینهی شخصی خودش شد و این کار بهای سنگینی داشت و مستلزم اجارهی تالار، کنار هم جمع کردن صدها نوازنده، تبلیغات گسترده، کپی برداری از پارتیتور به طور جداگانه برای هر یک از نوازندگان و کارهای بی شمار و جزییات دیگر بود که برلیوز را به لحاظ مالی، جسمی و احساسی تضعیف کرد و درهم شکست.
هکتور برلیوز Hector Berlioz در پنجاه و چهار سالگی نوشت: دلیل اصلی این جنگ طولانی بر ضد من، در تعارضی نهفته است که میان حس موسیقایی من و تودهی شنوندگان پاریسی وجود دارد.
با بررسی و مروری بر زندگی و آثار هکتور برلیوز در مییابیم که با تمام موانعی که برایش ایجاد شد، از درک و تحسین و پشتیبانی پاریسیها به طور کامل بی نصیب ماند و حدود ۱۲۰۰ تن هواخواه داشت که وفادارانه بلیت کنسرت هایش را میخریدند و همراهیش میکردند.
ولی این پشتیبانیها برای آهنگسازی که آثاری والا و غول آسا خلق میکرد، آثاری که به صدها نوازنده و تمرینهای فراوان نیاز داشت، کفایت نمیکرد و او را به لحاظ روحی ارضا نمیکرد.
برلیوز مجبور شد برای تامین هزینههای زندگی خود و خانوادهاش به نوشتن مقالات موسیقی در روزنامهها روی بیاورد.
او از برجسته ترین و نکته سنج ترین و دقیق ترین منتقدان در تمام تاریخ موسیقی بود. برلیوز رسالتش را در این میدانست که به شنوندگان پاریسی بفهماند که موسیقی نه یک سرگرمی و تفریح، بلکه بیان احساس دراماتیک است.
نکتهی حائز اهمیتی که در مروری بر زندگی و آثار هکتور برلیوز وجود دارد این است که پس از اتمام بحران ها، آثار برلیوز آن سوی مرزهای فرانسه بیشتر اجرا میشد و هوادار پیدا میکرد. فرانتس لیست، برای چندین هفته، که هفتههای برلیوز نام گرفته بودند، با رهبری ارکستری آلمانی فقط و فقط به اجرای آثار او میپرداخت.
از سال ۱۸۴۰ به بعد، از سراسر اروپا دعوتهای زیادی از برلیوز به عمل آمد برای رهبری آثار خودش و دیگر آهنگسازان. برلیوز به عنوان یکی از نخستین رهبران برجستهی ارکستر، بر نسلی از موسیقیدانان تاثیر زیادی گذاشت. واگنر در سال ۱۸۶۰ در نامهای به لیست، بزرگترین آهنگسازان آن عصر را لیست و برلیوز دانسته است.

با مروری بر زندگی و آثار هکتور برلیوز، میرسیم به شاخصهای موسیقی او. از ویژگیهای حاکم بر موسیقی این هنرمند میتوان به نامنتظره بودن، بیان رنج دیده، خلق لحظاتی گرم و پر جهش و در کنار اینها به کیفیت صوتی موسیقی بی همتای وی اشاره کرد.
موسیقی برلیوز در بردارندهی پارادوکسهای شدید و ناگهانی بین رنگ صدای زیر بادیهای چوبی و زهیهای بم و نوای پر آشوب بادهای برنجی و کوبهای زنده است. دینامیک موسیقی برلیوز همیشه در نوسان است و تمپو در موسیقی برلیوز بارها و بارها تغییر میکند.
بسیاری از آثار برلیوز برای ارکستر با همراهی کر و تک خوانها ساخته شده اند. نکتهی مهمی که در بررسی و مروری بر زندگی و آثار هکتور برلیوز، نمایان است این است که تمام آثار مهم برلیوز ذاتی دراماتیک دارند و با برنامه یا متنی ادبی مرتبط هستند. او فرم هایی نو در موسیقی خلق کرد.
از سمفونیهای معروف هکتور برلیوز Hector Berlioz میتوان اشاره کرد به سمفونی دراماتیکش به نام رومئو و ژولیت که برای ارکستر کر و تک خوانها ساخته شد و یا افسانهی دراماتیک او، نفرین فاوست، که در واقع آمیزهای از اپرا و اوراتوریو است. برلیوز سه اپرا ساخت: بنونوتو چلینی، تروایی ها، بئاتریس و بندیکت. برخی از آثارش مانند رکوییم بسیار طولانی و عظیمند.

هکتور برلیوز Hector Berlioz خلاقیتی تکرار ناشدنی در به کارگیری ارکستر داشت و رنگهای صوتی که خلق کرد، قبل از او هیچ وقت شنیده نشده بود. در زمانی که میانگین تعداد نوزاندگان ارکستر شصت تن بود، برلیوز برای دستیابی به حجم و رنگ صوتی، صدها نوازنده را به کار میگرفت. او بیشتر از هر آهنگساز دیگری تا آن زمان، رنگ صوتی را به صورت پارهای بنیادی از زبان موسیقایی خود در آورد.
آثار برلیوز سرشار از ملودی هایی طولانی هستند که دگرگونیهای نامنتظره یافته اند و ساختاری بی قاعده و نامتقارن دارند. برلیوز در جواب به منتقدانی که آثارش را فاقد ملودی میدانستند گفته است: ” نفی وجودی ملودی در این آثار، دور از انصاف و بی معنا است. از آنجا که ملودیهای من اغلب دامنهی وسیعی دارند، ذهن نا آزموده و نا آشنا از درک ساختار آنها ناتوان است.”
درست است که آخرین سالهای زندگی برلیوز بسیار تلخ و ناگوار بود یا منصبهای مهم در رهبری ارکستر و عنوانهای افتخار آمیز فرهنگستان، دائمن از او دریغ میشد و در شش سال آخر حیات، آثار بسیار کمی خلق کرد، اما نام او به عنوان هنرمندی اثرگذار و خلاق، برای همیشه در تاریخ موسیقی ماندگار شد.