من دیوانه نیستم فیلمی از علیرضا امینی؛ قصهای در حد یک خط
من دیوانه نیستم فیلمی به کارگردانی علیرضا امینی به تهیه کنندگی مرتضی شایسته و نویسندگی مشترک کارگردان و دانیال مقدم محصول سال ۱۳۹۵ است. در این فیلم بازیگرانی چون مهران احمدی، مجید صالحی، برزو ارجمند، هادی کاظمی، محمدرضا هدایتی، سیروس کهورینژاد، محمدرضا داوودنژاد، دانیال مقدم، امید روحانی، مهدی ماهانی و پژمان جمشیدی، پانتهآ مهدینیا، پوریا میاندهی، سیاوش جعفری، حسام حمیدی، محمدرضا موهبتی، وحید ثابتقدم به ایفای نقش پرداخته اند. برای نقد فیلم من دیوانه نیستم با نت نوشت همراه باشید.
نقد فیلم من دیوانه نیستم
نقد فیلم من دیوانه نیستم را این چنین آغاز میکنیم که این فیلم زندگی تعدادی بیمار روانی در آسایشگاهی وسط جزیرهای در شمال کشور را روایت میکند که هر کدام نگاه متفاوتی به زندگی پیرامون خود دارند. من دیوانه نیستم در تلاش است که یک مضمون اجتماعی را در فضای محصور و شبه زندانی به تصویر بکشاند.
او قصد دارد انسان های متفاوتی که افکاری شبیه عامه مردم ندارند را در قالب طنز تلخی به صحنه ی نمایش درآورد. صحنهی ابتدایی فیلم که تعدادی انسان چتر به دست را پشت به دوربین نشان میدهد، کمپوزیسیون شاعرانهای دارد.
یکی از دلایلی که به شکست گیشه این فیلم انجامید انتخاب بازیگرانی است که بیشتر در تلویزیون شناخته شده تر هستند. کما اینکه تبلیغات ضعیف و تیزری که نمایانگر محتوای حقیقی فیلم نباشد در این شکست بی تاثیر نبوده است. دست اندرکاران چنین فیلم هائی به نقش یک مشاور رسانه در فروش و بازتاب آن در سطح جامعه توجهی ندارند و به این سبب به فروش فیلم ضربه می زنند.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم شبی که ماه کامل شد اثری از نرگس آبیار؛ ناهار در بهشت
بد نیست در نقد فیلم من دیوانه نیستم نگاه کوتاهی به سبقهی هنری علیرضا امینی هم داشته باشیم. او دارای تحصیلات فوق لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه آزاد اسلامی است و در سال ۱۳۷۲ با کارگردانی فیلمهای کوتاه شروع به کار کرد و فعالیت حرفهای در سینما را سال ۱۳۷۸ به عنوان دستیار کارگردان با فیلم زمانی برای مستی اسبها به کارگردانی بهمن قبادی تجربه کرد.
او در سالهای بعد فیلمهای کنار رودخانه، دانههای ریز برف کنار رودخانه، زمان میایستد، فقط چشمهاتو ببند و استشهادی برای خدا را ساخت و در سال ۱۳۸۸ فیلم موفق هفت دقیقه تا پاییز کارگردانی کرد و دیپلم افتخاری بهترین کارگردان را از بیست و هشتمین جشنواره ی فیلم فجر کسب کرد. فیلم انتهای خیابان هشتم در سال ۱۳۸۹ توقیف شد و پس از دو سال در نوروز سال ۱۳۹۱ اکران شد در حالیکه چندین سکانس فیلم سانسور شده بود.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم سرخپوست به کارگردانی نیما جاویدی؛ جای خالی یک سرخ مزاج
بدون شک فیلم هفت دقیقه تا پاییز علیرضا امینی فاکتورهای خوبی برای ارائه به بیننده داشت. امینی به خصوص در بحث بازی گرفتن از بازیگران، کارگردان کاری دقیق و تماشایی را انجام داده بود. اما در مقابل آخرین ساختهی او فیلم من دیوانه نیستم نه قصهی درستی تعریف میکند و نه حتی دغدغه و نگاه مشخصی دارد که بتوان به آن اتکا کرد.
این که سطح سلیقهی مخاطب در این سالها دچار افت محسوسی شده و بی کیفیت ترین آثار سینمایی میتوانند در دل بیننده جا خوش کنند و همه جا صحبت از آنها باشد موضوعی است که با تودهای از مردم سرو کار دارد و تغییر آن راه و تلاش زیادی را میطلبد، اما وقتی سینماگران آثاری ضعیف که حتی کمترینها را نیز دارا نیستند، به بیننده ارائه میکنند، آتش این کج سلیقگیها و بد سلیقگیها را تندتر خواهند کرد و موضوع زمانی بغرنج تر میشود که این اتفاق از جانب کارگردانانی رخ دهد که پیش از این توانستهاند آثاری قابل قبول را به بیننده ارائه کنند.
آخرین فیلم علیرضا امینی تصویر تعدادی انسان به ظاهر دیوانه را در مکانی نامعلوم را نشان میدهد. تفاوتی که این فیلم با سایر فیلمهای امینی دارد این است که میخواهد زمان و مکان را به شکلی دیگر به تصویر کشد.
بیشتر بخوانید: فیلم لازانیا ساختهی حسین قناعت؛ کمدی به مثابهی رسانهای عقیم
فیلم من دیوانه نیستم قصهای در حد یک خط نیز ندارد و شخصیت پردازی بد و بدتر از آن بازیهای اغراق شده و بی کیفیت فیلم بارزترین نکاتی هستند که در فیلم به چشم میخورند. در مورد مضمون چیزی نمیتوان گفت زیرا فیلم در بیان منظورش آن قدر گم و گیج است که هیچ برداشت درستی از هدف و دغدغه و در نهایت مضمون مد نظرش نمیتوان داشت.
خرده اتفاقاتی که به هیچ وجه نمیتوان از کلمه داستان برای این فیلم استفاده کرد برای شخصیتهای فیلم که هیچکدام در نیامده اند، هیچ سرو تهی ندارند و نگاه ویژه کارگردان به ثبت لانگ شاتها و حرکت بی ربط دوربین باعث شده تا کوچکترین اتفاقی در فیلم رخ ندهد و حتی یک کشمکش کوچک نیز ایجاد نشود.
من دیوانه نیستم مانند تمام افراد حاضر در فیلم، مکان فیلم، اتفاقات درون آن و دوربینی که مشخص نمیشود در حال انجام چه کاری است و موسیقیهایی که هیچ ارتباطی به تصاویر ندارند، کاملا بی ربط و بدون هدف است، فیلمی که حتی برای یک لحظه نمیتواند حسی درون بیننده ایجاد کند. در هر صورت من دیوانه نیستم بازتاب تلخی از زندگی است.
بیشتر بخوانید: فیلم کاتیوشا ساختهی علی عطشانی؛ تضاد نسل ها
بی تردید فیلم یک شعر نیست که بخواهد با چند تصویر، آهنگ و حتی مفهومی عمیق و فرهنگی که وابسته به گذشتهی یک جامعه است شکل بگیرد. فیلم نیاز به شخصیتپردازی و قصه دارد. شخصیتی که در زمان و مکان خاصی رشد کرده است به شکل خاص خودش زمان طبیعی و مکان فیزیکی را درک میکند و کارگردان نبایستی مفاهیم ذهنی خویش را به شخصیتها تحمیل کند و به شکلی جبرگرایانه فیلم را ببیند.
ممکن است فرهنگی در ارتباطات میانفردی به قدری غرق شود که تقسیمبندی منسجمی از زمان نداشته باشد پس مهم است کارگردان به مفاهیم ذهنی افراد در رابطه با فرهنگ، آشنایی داشته باشد و تصور نکند افراد در رابطه با مفاهیم فرهنگی منفعل عمل میکنند و همه آنها به یک شکل این مفاهیم را درک میکنند. این میشود که تمام دیوانههای این دیوانهخانه شبیه هم میشوند. مطمئناً همه دیوانهها شبیه هم نیستند و با هم تفاوت دارند.
بیشتر بخوانید: فیلم کامیون ساختهی کامپوزیا پرتوی؛ زنی با روبندهی آبی
همانطور که افراد یک فرهنگ هم با یکدیگر تفاوت دارند؛ چون هر کدام از آنها در مکان خاص خودشان زندگی میکنند و هر کدام درک خودشان را از فرهنگ دارند. به نظر میرسد کارگردان دچار یک اشتباه شده است؛ چون مفهوم عشق، امید و انتظار در فرهنگ ما وابسته به مکان و زمان نیست. کارگردان این بیزمانی و بیمکانی را پررنگ کرده است.
بیشتر بخوانید: فیلم کوپال از کاظم ملایی؛ احمد بی یال و کوپال
جالب بود